30921 H7R3BKTF pic

هفت فتوای عجیب وهابیت

«مرکز فرهنگ عربی» در بیروت اخیرا کتابی منتشر کرد که به عجیب ترین و خنده دار ترین فتواهای وهابیت اختصاص دارد.

30921 H7R3BKTF pic

نویسنده این کتاب “احمد عرفج” از کشور عربستان سعودی است. وی پیش بینی کرده که کتابش یکی از پرفروش ترین کتاب های سال در نمایشگاه های مختلف جهان عرب شود. او همچنین معتقد است که این کتاب خشم شدید وهابیون را بر می انگیزد.
سال ها پیش، یعنی از دوران دبیرستان همواره به فکر نوشتن چنین کتابی بودم تا بتوانم عجیب ترین، مسخره ترین و خنده دار ترین فتواهای صادر شده توسط چهره های سرشناس وهابیت را با سند و مدرک در یک جا جمع آوری کنم.
وی در مقدمه کتاب خود برای نمونه به چند فتوای بسیار مسخره که توسط سرشناس ترین چهره های وهابیت صادر شده، اشاره کرده است.
از جمله این فتواهای عبارتند از:
۱- حرام بودن پوشیدن کفش پاشنه بلند
۲- خوردن غذا با قاشق
۳- داشتن راننده یا خدمتکار در منزل
۴- دست تکان دادن به بازیکنان فوتبال
۵- نوشتن مقاله در مطبوعات
۶- انداختن عبا روی کتف
۷- پوشیدن دامن توسط زنان و غیره.

jesus our savior-998954

منجی از دیدگاه سایر ادیان-منجی گرایی در آیین مسیحیت

نویدهای موجود در اناجیل معتبر بدین صورت آمده است:
همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می­شود ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد… آن­گاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد. و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه­زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوّت و جلال می­آید… آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخن من هرگز زایل نخواهد شد، اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد، حتی ملائکه آسمان، جز پدر من و بس. لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می آید.

jesus our savior-998954
اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خود آید، آن­گاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا می­کنند، به قسمتی که شبان میشها را از بزها جدا می­کند.
آن­گاه پسر انسان را ببینند که با قوت و جلال عظیم بر اَبرها می­آید، در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا به اقصای فلک فراهم خواهد آورد… ولی از آن روز و ساعت، غیر از پدر هیچ­کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس بر حذر و بیدار شده، دعا کنید، زیرا نمی­دانید که آن وقت کی می­شود.
کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می­کشند، که چه وقت مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد بی­درنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد… پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمی­برید پسر انسان می­آید.
در انجیل یوحنّا (بندهای ۱۲ـ۱۷) نویدهای جالب و جامعی درباره منجی و موعود آخرالزمان دارد. توضیح اینکه کلمه «پسر انسان» مطابق نوشته مسترهاکس آمریکایی در کتاب خود به نام قاموس کتاب مقدس، هشتاد بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) تکرار شده که فقط سی مورد آن بر حضرت عیسی(ع) قابل تطبیق می­باشد و پنجاه مورد دیگر از نجات دهنده­ای سخن می­گوید که در آخرالزمان ظهور خواهد کرد، عیسی نیز با او خواهد آمد و او را جلال خواهد کرد و از ساعت و روز ظهور او جز خدا کسی اطلاع ندارد.
از کتب مقدس این چنین برداشت می­شود که: شخصی برای اصلاح جامعه بشری و تشکیل حکومت جهانی به عنوان نجات­بخش و منجی خواهد آمد که همه انتظار او را دارند، چنان­که از تمامی عبارات کتب مقدس استفاده می­گردد. دیگر اینکه همه ملتهای جهان و تمامی مردم دنیا از او پیروی می­کنند و زیر نفوذ او خواهند رفت و او بر جهان حکومت خواهد کرد و رئیس جهان خواهد بود و سلطنت او در ربع مسکون مستقر خواهد شد. 
او از خود تکلم نمی­کند و روی هوای نفس خود حرف نمی­زند و بلکه طبق آنچه از خدای تعالی و پیامبران شنیده است سخن خواهد گفت. او وقتی بیاید مردم را به جمیع راستیها هدایت خواهد نمود. او مردم را به عدالت ملزم می­کند و خودش به عدالت داوری می­کند. قبل از آمدن او دنیا پر از ظلم و جور می­شود و سراسر جهان را ظالمین و ستمگران احاطه می­کنند.
وقتی او بیاید همه اضداد در کنار یکدیگر با صلح و صفا زندگی می­کنند و حتی درندگان و حیوانات موذی کوچک­ترین آسیبی به حیوانات اهلی نمی­زنند. او قدرتمندترین ابرقدرتها را سرکوب می­کند و به­طور کلی اشرار را از بین می­برد و اثری از آنها باقی نمی­گذارد.بعد از ظهور او صالحان و صدیقان و حلیمان وارث زمین می­شوند و جهان و آنچه در اوست به آنان تعلق خواهد گرفت.
همه باید منتظر او باشند، زیرا وقت ظهورش مشخص نیست و حتی ملائکه آسمان هم نمی­دانند و بالاخره جز خدای تعالی کسی از آمدنش اطلاع ندارد. بنابراین باید همه بیدار باشند و آمدنش را انتظار داشته باشند. همه چیز در اختیار او قرار خواهد گرفت و او بر ابرهای آسمان با قوّت و جلال خواهد آمد. او جهان را از معرفت خدای تعالی پر خواهد کرد و مردم دنیا همه خداشناس خواهند شد. و خلاصه وظیفه مردم در زمان غیبت او این است که برای ظهورش دعا کنند و همیشه منتظر او باشند، زیر او ناگهانی خواهد آمد.
از آنجا که یاوران این موعود جهانی در حکومت ایشان را همراهی می­کنند، بررسی کوتاهی از ویژگیهای این یاران خالی از لطف نیست.

ویژگی یاران سوشیانت
در متون مزدیسنایی از دو نوع یار برای موعود (های) آخرالزمان نام برده شده است: یارانی که در عصر ظهور زندگی می­کنند و یاورانی که در زمانهای سابق رحلت کرده­اند، و هنگام ظهور منجی زنده شده، او را یاری خواهند کرد. در متون پهلوی، دسته دوم را «جاودانیها» خوانده و از شماری افراد، یلان و پهلوانان تاریخی در جایگاه یاوران سوشیانس یاد کرده­اند. شمار این افراد را پانزده مرد و پانزده زن دانسته و با احتساب زرتشت، از چهارده مرد یاد کرده­اند. در حالی که یک مرد و پانزده زن به نام خوانده نشده­اند. این جاودانیها در هزاره سوشیانس پدید آیند و رستاخیز برانگیزانند و جهان جاودانی را بیارایند. به تصریح اوستای نو و متون پهلوی، ابدان گنهکاران و مجرمان همچون منافقان دوباره زنده نخواهد شد؛ اما پرهیزگاران به زمین باز آیند، نه به آن چهره که در گذشته­اند و نه از آن آمیزه که پیش ساخته شدند؛ بلکه موجودات مادی از گل روشن و بدون تاریکی، آب بدون زهر، آتش بدون دود، و باد خوشبوی ساخته شده باشند.
خصوصیات یاران منجی موعود چنین است:
«نیک اندیش، نیک گفتار، نیک کردار، هرگز سخن دروغ بر زبان نیاورند؛ قول خود را نمی­شکنند و عفریت خشم از آنان می­گریزد.»افزون بر این فرشتگان مقرب الهی، هفت امشاسپند نیز در جایگاه یاوران سوشیانس مطرح شده­اند.
خصوصیات یاوران منجی در آیین یهود و مسیحیت
در عهدین برای یاران حضرت ویژگی خاصی بیان شده است:
در اشعیای نبی می­گوید:
علمی به جهت امتهای بعد برپا خواهد کرد و از اقصای زمین برای ایشان صفیر خواهد زد و ایشان تعجیل نموده، به زودی خواهند آمد و در میان ایشان احدی خسته و لغزش خورنده نخواهد بود و احدی نه پلکی خواهد زد و نه خواهد خوابید و کمربند احدی از ایشان باز نشده، دوال نعلین احدی گسیخته نخواهد شد که تیرهای ایشان تیز و کمانهای ایشان زده شده است، ایشان مثل شیر ماده و مانند شیران ژیان غرش خواهند کرد.
در دانیال نبی می­گوید: «در ایام این پادشاهان خدای آسمانها سلطنتی را که تا به ابد زایل نشود برپا خواهد نمود. در مزمور می­گوید: «چشمان خداوند به سوی صالحان است. چون صالحان فریاد برآورند، خداوند آنها را شنیده و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشد.»­ در اشعیای نبی آمده است: «ای رسولان تیزرو بروید نزد امت بلند قامت و براق، نزد قومی که از ابتدایش تاکنون مهیب بوده­اند، یعنی امت زورآورنده و پایمال­کننده.» در جای دیگر می­گوید: «دروازه را بگشایید تا امت عادل که امانت را نگه می­دارند داخل شوند، طریق راستان استقامت است.» همچنین در بخشی دیگر بیان شده است: «اینک بعضی از جای دور خواهند آمد و بعضی از شمال و از مغرب؛ ای آسمانها ترنم کنید و ای زمین وجد نما و ای کوهها آواز شادمانی دهید؛ زیرا خداوند قوم خود را تسلی می­دهد.»

جمع­ بندی و نتیجه­ گیری
هدف از مقایسه سیر اندیشه و اعتقاد نجات­بخشی و تطور آن در هر یک از ادیان و همچنین برابری ادیان در اعتقاد به ظهور منجی، بیان این نکته نیست که دینی از دین دیگر در این مسئله خاص متأثر گردیده و یا بر آن تأثیر گذاشته است. آنچه در این پژوهش مورد نظر می­باشد این است که موارد همانند یا مشترک ادیان کنار هم قرار گیرند و این نتیجه کلی به دست آید که اندیشه نجات­بخشی و اشاره به موعودی که در پایان جهان خواهد آمد و نظامی همسان با دستورهای خداوند خواهد ساخت، در همه ادیان وجود دارد. اما اینکه این موعود کیست، چه موقع و کجا ظهور خواهد کرد، از جمله مسائل مورد اختلاف می­باشد. آنچه مشترک است این است که نجات­دهنده آخرالزمان از خاندان نبوت و دارای همه صفات پسندیده است. در همه ادیان نوعی اعجاز در مسائل مربوط به موعود دیده می­شود. وصف جهان انتظار در ادیان گوناگون الگوی واحدی دارد؛ جامعه­ای است که در زمینه­های فردی، اجتماعی، سیاسی اقتصادی، علمی و فرهنگی به ابتذال کشیده شده، فساد و تباهی به اوج خود رسیده؛ آن­گاه است که فرج نزدیک است.
همه ادیان با عبارات و شیوه های واحدی از ویژگی های عصر انتظار یاد کرده اند. سبب این همسانی این است که در همه دورانها و برای همه مردم، ستم، کینه و جنایت ناپسند بوده است. از این رو، انتظار جامعه­ای بدون ظلم و تصور جامعه آرمانی از گذشته­های دور تاکنون اندیشه بسیاری از دانشمندان و محققان بوده است. به گونه­ای که هر یک از آنان طرحی جداگانه برای ایجاد جامعه آرمانی تدوین نموده است. طرح این گونه مسائل از سوی دانشمندان گوناگون و ریشه­یابی آن در ادیان مختلف مانند یهود، مسیحیت و زرتشت و حتی مسلکهایی همچون برهما و بودا نشانه این است که زندگی در یک جامعه آرمانی خالی از ظلم و ستم ریشه در نهاد بشریت دارد. اما آنچه تمام این طرحها را غیرعملی نموده، این است که آنها واقع بینانه و همراه با ارائه روشن نیستند، بلکه فقط یک جامعه آرمانی را به تصویر کشیده­اند نه راه و روش رسیدن به آن را. همچنین هدفهایی برای این طرحها تعیین نشده است تا بدان وسیله اراده و شور و خواست مردم را برانگیزد و آنان را به تغییر اوضاع و احوال موجود مایل گرداند. تنها طرحی که دارای این خصایص می­باشد، اسلام است.
تحقق این جامعه آرمانی در متون دینی ما پیشگویی شده و هدف نهایی جامعه آرمانی این است که انسانها به کمال حقیقی برسند؛ کمالی که جز بر اثر خداشناسی، خداپرستی، اطاعت کامل و دقیق از اوامر و نواهی الهی و کسب رضای خداوند و تقرب به درگاه او حاصل شدنی نیست. جامعه­ای که خداوند وعده فرموده است، جامعه­ای است که افرادش عقاید، اخلاق و اعمال موافق با تعالیم و احکام اسلامی دارند. البته همان گونه که در متن مقاله ذکر شد، اندیشه مهدویت و وجود موعود برای اصلاح جهان تنها در آیین اسلام طرح نشده، بلکه بشارتی است که خدای متعال به همه انبیا داده است و تمامی ادیان توحیدی منادی این اندیشه بوده­اند و آینده جهان را از آنِ صالحان خوانده­اند و حاکمیت عدالت را بر سراسر گیتی حتمی قلمداد کرده­اند. این اندیشه آن­قدر در ادیان توحیدی پررونق و آشکار بوده است که به ادیان غیرتوحیدی نیز رنگ داده و ادیانی که به ظاهر منشأ الهی نداشته­اند نیز اعتراف به وجود مصلح جهانی کرده­اند.
گفتنی است که همه بشارتها، وعده ها و اشاره ها که در همه آیینها و دیانتها آمده است، نظر به قیام الهی آخرالزمان و حرکت بشری ـ الهی مصلحی دارد که در پایان ادوار نبوت و در امتداد جریان دین اسلام، از داخل اسلام ظهور خواهد کرد. این است که هرگاه موعود گفته می­شود، منظور موعود و منجی نهایی و منتظَر آخرین است. به بیان دیگر منظور از نجات­بخشی در ادیان، همان منجی­گرایی در آیینهای مختلف است که منطبق با نظریه مهدویت می­باشد. و چه باشکوه است تصور ایامی که تنها حاکم عالم، دادگستری چون قائم آل­محمد باشد و چه زیباست زندگی در ایامی که پرچمی جز پرچم توحید در اهتزار نباشد و ندایی جز ندای حق به گوش جهانیان نرسد؛ دورانی سرشار از عطوفت و مهربانی که عدالت، آزادگی و کرامت انسانی سرتاسر گیتی را پر کند.

168

منجی از دیدگاه سایر ادیان-بخش دوم:موعودباوری در آیین یهود

اشتیاق به مسیح موعود
تعالیم انبیا در برافروختن آتش شوق و قیام مسیح در دلهای قوم عهد عتیق تأثیر بسزایی داشت: «خدا قوم خود را در حالت نکبت و ذلت باقی نخواهد گذاشت؛ بلکه خود او کسی را مسح کرده، برای نجات مردم خواهد فرستاد.» از کتابهای نبوت معلوم می­شود که آرزوی آمدن مسیح بر گرد سه محور اساسی می­چرخید که البته این محورهای سه­گانه به گونه­ای مشخص از یکدیگر جدا نشده­اند.

مسیح پسر داوود
برخی از انبیا مانند حِزقیال و ملاکی، اعلام داشتند که خدا به زودی یک مسیح را از نسل داود برای بازگرداندن شکوه بنی­اسرائیل خواهد فرستاد. انتظار می­رود که مسیح یادشده قوم را از دست حاکمان مشرک رهایی بخشد و قدرت شریعت خدا را برای گروه کوچکی که در زمان تنگی، وفادار و مطیع فرمان خدا باقی خواهد ماند، بسط و اعتلا ارزانی کند. در این سلطنت (یا ملکوت) جدید، عدالت، نیکی به مستمندان و پرستش درست و خالصانه خدا حکم­فرما خواهد بود. خدا نیز از طریق مسیح خویش، بر قوم خود حکومت خواهد کرد. برخی از انبیا مژده دادند که این سلطنت تنها برای یهود نیست، بلکه همه ملتهای جهان از آن برخوردار خواهند شد. یک نویسنده یهودی درباره آمدن داوود می­گوید:
«یک عقیده همگانی وجودداشت که حالت رفاه و آسایشی که به دست داود پدید آمده، تا ابد پایدار خواهد ماند و ناتان نبی در پیشگویی خود مبنی بر جاودانگی تخت داوود این نظر را تأیید کرد.این باور بدان اندازه قطعی بود که گفته می­شود خود داوود نیز آن را به پسرش سلیمان مژده داده است. 

168

بنده خدا
اشعیای نبی از «بنده خدا» که خواهد آمد، سخن گفته است: وی به دور از قدرت نظامی و اقتصادی و هر شکوه ظاهری و نفوذ کلمه خواهد آمد. همچنین او از روی ایمان و تسلیم به اراده خدا، مخالف هرگونه شدت عمل، دارای صبر و بردباری برای تحمل دردها و ستمها خواهد بود و تحمل بار گناهان قوم خود، همچون وسیله­ای برای نجات عمل خواهد کرد.

پسر انسان
این شخصیت پیچیده در کتاب دانیال آمده است. این کتاب به شیوه ادبی مکاشفات نوشته شده و فهم شیوه مذکور بسیار دشوار است؛ زیرا اَشکال و رموز پیچیده و ناآشنایی در آن وجود دارد. ادبیات مکاشفه به دوره­ای از تاریخ یهود تعلق دارد که قوم زیر ستم بود و به همین دلیل، آمال و آرزوهای خود را در قالب اشارات و رموز بیان می­کرد. نوشته­های مکاشفه از «روز خدا» سخن می­گوید و اینکه خدا برای اصلاح مفاسد و محکوم کردن اشرار و رهایی بخشیدن به کسانی که بر ایمان خود استوار مانده­اند در جهان وارد عمل می­شود. به گفته ادبیات مکاشفه، به نشانه فرارسیدن روز خداوند پسر انسان از آسمان فرود خواهد آمد و ملکوت الهی را برپا خواهد ساخت. در «سفر پیرایش» چنین آمده است:
خداوند بر ابراهیم ظاهر گشته و گفت: به ذریه تو این زمین را می بخشم، تمام این زمین را که می­بینی به تو و ذریه تو تا به ابد خواهم بخشید… به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار، هرگاه توانی آنها را شمرد… ذریت تو نیز چنین خواهد بود من یهوه هستم که تو را از کلدانیان بیرون آوردم تا این زمین را به ارثیت تو بخشم.
و نام تو بعد از این «اَبرام» خوانده نشود بلکه نام تو «ابراهیم» خواهد بود زیرا که تو را پدر امتهای بسیار گردانیدم تو را بسیار بارور نمایم، و امتها از تو پدید آورم و پادشاهان از تو به وجود آیند و عهد خویش را در میان خود و تو، و ذریه بعد از تو استوار گردانم که نسلاً بعد نسل عهد جاودانی باشد… اما در خصوص اسماعیل تو را اجابت فرمودم، اینک او را برکت داده بارور گردانم، و او را بسیار کثیر گردانم، دوازده رئیس از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی به وجود آورم… از ابراهیم امتی بزرگ و زورآور پدید خواهد آمد و جمیع امتهای جهان از او برکت خواهند یافت.
در کتاب «اشعیاء نبی» می خوانیم:
… و نهالی از تنه یسی بیرون آمده، شاخه­ای از ریشه­هایش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت… مسکینان را به عدالت، داوری خواهد کرد، و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد… در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهد بود، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد. بلکه نسلی از یعقوب و وارثی برای کوههای خویش از یهود به ظهور خواهم رسانید. و برگزیدگانم ورثه آن و بندگانم ساکن آن خواهند شد. و اما شما (خطاب به یهود) که خداوند را ترک کرده و کوه مقدس را فراموش نموده­اید. و مائده به جهت بخت مهیا ساخته و شراب خروج به جهت اتفاق ریخته­اید، پس شما را به جهت شمشیر مقدر ساختم. و جمیع شما برای قتل خم خواهید شد… و اورشلیم را محل وجد خواهم و از قوم خود شادی خواهم کرد و آواز گریه و ناله بار دیگر در او شنیده نخواهد شد.
در کتاب دانیال نبی می خوانیم:
در آن زمان سرورِ بزرگِ میکائیلی که از جانب پسرانِ قومت (خطاب به حضرت دانیال) قائم است خواهد ایستاد… و بسیاری از آنانی که در خاک زمین خوابیده­اند، بیدار خواهند شد… و آنان که بسیاری را به راه عدالت رهبری می­نمایند مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالآباد. اما تو ای دانیال کلام را مخفی دار و کتاب را تا آن زمان مهر کن بسیاری به سرعت تردد خواهند نمود… خوشا به حال آنان که انتظار کشند. 
و در کتاب «حبقوق نبی» آمده است: «گرچه تأخیر نماید، برایش منتظر باش، زیراکه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد… بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع می­کند و تمامی قومها را برای خویشتن فراهم می­آورد.» 
در زبور داودA که تحت عنوان «مزامیر» در لابه­لای عهد عتیق آمده، نویدهایی درباره ظهور منجی موعود داده شده است. و می­توان گفت: در هر بخشی از زبور اشاره­ای به ظهور آن حضرت و نویدی از پیروزی صالحان بر شریران و تشکیل حکومت واحد جهانی و… موجود است. جالب توجه اینکه مطالبی که قرآن کریم، پیرامون ظهور منجی از زبور نقل کرده، در زبور فعلی عیناً موجود است و از تحریف مصون مانده است. قرآن کریم چنین می­فرماید:
ولقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر اَنّ الارضَ یرئُها عبادی الصّالحونَ
علاوه بر ذکر (تورات) در «زبور» نیز نوشتیم، بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.
طبق روایت متواتر اسلامی، از طریق شیعه و سنی، این آیه مربوط به ظهور حضرت مهدی(عج) می­باشد. قرآن کریم این مطلب را از زبور نقل می­کند و عین همین عبارت در زبور موجود است. در متن «زبور» آمده است:
زیرا که شریران منقطع خواهند شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد، هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود، در مکانش تامل خواهی کرد و نخواهد بود و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد… زیرا که بازوان شریر شکسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند تأیید می­کند. خداوند روزهای کاملان را می­داند و میراث آنها خواهد بود تا ابدالآباد.
در جای دیگری می­فرماید:
… قومها را به انصاف داوری خواهد کرد. آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد. دریا و پری آن غرش نمایند. صحرا و هرچه در آن است به وجد آید. آن­گاه تمام درختان جنگل ترنم خواهند نمود به حضور خداوند. زیرا که می­آید، زیرا که برای داوری جهان می­آید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد، قومها را به امانتِ خود.

20071028170434 attack-2

منجی از دیدگاه سایر ادیان-بخش اول:زرتشت

در باب پیشینه تاریخی مهدویت بیان شده که علی­رغم تاریخ بسیار طولانی آیین مزدیسنا، اگر تاریخ تولد زرتشت را قرن هفتم پیش از میلاد بدانیم، باید گفت که دین یهود پیش­تر موضوع موعود آخرالزمان را وعده داده و اخبار زرتشت پیرامون این مطلب تازه نیست. اما در باب تاریخ و چگونگی تولد زرتشت اختلافات بسیاری وجود دارد و برخی حتی دوران حیات وی را تا یازده هزار سال قبل از میلاد ذکر کرده­اند. به این لحاظ، آیین مزدیسنا در طرح مسئله موعود آخرالزمان می­تواند بر دین یهود و البته اسلام پیشی گیرد. به هر صورت می­توان زرتشت را، حداقل در ایران، پیشگام اندیشه موعود آخرالزمان دانست و این را از موهبات آیین وی قلمداد نمود. در برابر، آیین اسلام که از پیشینه کم­تری برخوردار است، در این زمینه وارث سایر ادیان مطرح­کننده بحث مهدویت قرار می­گیرد. البته اسلام در موضع خودش، هم وام­گیرنده این تفکر، هم مصلح و هم تکامل­بخش آن بوده؛ اما این واقعیت انکارناپذیر است که اندیشه منجی آخرالزمان، زمانی توسط اسلام مطرح گردید که حداقل سه آیین عمده مزدیسنا، یهود و مسیحیت به تفصیل در مورد آن آگاهی داده بودند. از این رو، اسلام به نوعی در این مورد تصدیق کننده محسوب می­شود نه مبدع.
در یک جمع­بندی باید عنوان کنیم که آیین زرتشت، اندیشه موعود آخرالزمان را در محیطی عرضه نمود که هیچ­گونه ذهنیت قبلی در این باره وجود نداشت. اما دین اسلام در فضایی این نظریه را مطرح کرد که به واسطه وجود پیروان سایر ادیان، تا حدودی دورنمای فهم و پذیرش آن موجود بود و چه بسا همین امر اسباب حسن توجه غیرمسلمانان به این آیین را فراهم آورد. چرا که اخبار متواتر اسلامی در ادوار بعد، نه تنها منجیان آخرالزمان را تأیید و تصدیق کرد، بلکه اصولاً بر لزوم روشمند کردن این نظریه انگشت تأکید نهاد.

نجات­بخشی در ادیان (زرتشت، یهود، مسیحیت)

20071028170434 attack-2
همه ادیان جهان به گونه­ای معتقدند که هرگاه بشر به لحاظ معنوی و اخلاقی پا در انحطاط و ورطه هلاک گذارد و از مبدأ هستی فاصله گیرد‍ و جهان را تاریکی جهل، غفلت و ستم در بر گیرد، شخصیتی نجات­دهنده ظهور خواهد کرد. در هر آیین به صورت رمز به حقایقی اشاره شده که با معتقدات آیینهای دیگری توافق و هماهنگی دارد. در آیین مزدیسنا هم اعتقاد به موعود نهایی و منجی آخرالزمان از عقاید رایج و استوار است و در متون مقدس زرتشتی (اوستا و کتاب روایی پهلوی) افزون بر بشارت و اشارت به ظهور رهاننده عدالت گستر، از تولد، ظهور، یاران و… او سخن گفته شده است. نجات­بخشی در آیین زرتشتی، به عنوان موعود مزدیسنا مطالعه می­شود. بیشتر زرتشتیان بر این عقیده­اند که مطابق متون مقدس اوستا‍، فرد یا افرادی در آخرالزمان ظهور می­کند و آیین گرفتار در رنج و محنت فراوان مزدیسنا را دوباره احیا خواهد کرد.
نجات­دهنده پایانی، بر مبنای معتقدات یهودیان، مسیح (ماشیح) است که جهان درخشان و باشکوه آینده را می­سازد و اعتقاد بیش­تر دانشمندان یهود بر این است که ظهور مسیح و فعالیت او برای بهبود وضع جهان و تأمین خواستها و نیازهای مردمان بخشی از نقشه­های خداوند در آغاز آفرینش بوده است و لزوم وجود نجات­بخشی که کسی جز مسیح نیست، پیش از آفرینش کائنات به ذهن خداوند خطور کرده است. مسیح نیز به اعتقاد مسیحیان آخرین نجات­بخش است و در مورد آفرینش او به چنین اندیشه­ای برخورد می­کنیم. آنجا که عیسی(ع) با یهودیان گفت وگو می­کند، ظاهراً به وجود خویش در آغاز آفرینش اشاره می­کند. «یهودیان بدو (عیسی) گفتند: هنوز پنجاه سال نداری و ابراهیم را دیده­ای؟ عیسی بدیشان گفت: آمین آمین به شما می گویم که پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود من هستم.
به اعتقاد همه یهودیان نجات­دهنده انسانی است همانند دیگران. اما برخوردار از جلوه و جبروت خدایی است و جهان را با نور خودش، که جلوه­ای از نور خداست، روشن خواهد کرد: «بار دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود و ماه با درخشندگی برای تو نخواهد تابید زیرا که یهود نور جاودانی تو و خدایت زیبایی تو خواهد بود.»
برخی این ماشیح، یعنی نجات­دهنده آخرین را همان داوود و یا از خانواده داوود و یا داوود دیگری می­شمارند.به اعتقاد مسیحیان و به اشاره­های آشکار مطالب عهد جدید، نجات­بخش پایانی همان عیسی مسیح است که بار دیگر زنده خواهد شد و جهان را از نابسامانی خواهد رهانید: «… و به شما می­گویم که مرا دیگر نخواهید دید، تا وقتی آید که گویید مبارک است که به نام خداوندی آید.»درباره قیامت مسیح پیش دیده گفت: «که نفس او در عالم اموات گذاشته نشود و جسد او فساد را نبیند‍‍‍، پس همان عیسی را خدا برخیزاند و همه ما شاهد بر آن هستیم»همچنین مسیح نیز چون یک بار قربانی شد تا گناهان را رفع نماید، بار دیگر بدون گناه برای کسانی که منتظر او می­باشند، به جهت نجات ظاهر خواهد شد.
در اینکه منجی موعود چه کسی است اختلاف نظر وجود دارد. برخی منجی آخرین را داوود می­شمارند و گروهی او را از خانواده داوود و گروهی می­گویند که خداوند در پایان جهان داوود دیگری را برای نجات مردم می­فرستد. هرچند در این مورد اختلاف نظر وجود دارد، ولی نکته حایز اهمیت این است که هر دو گروه مسیحیت و یهود در انتظار نجات­بخشی جهان توسط انسانی که از قدرت الهی بهره­مند شده باشد به سر می­برند. در «حبقوق نبی» می­گوید: «اگرچه تأخیر نماید‍، برایش منتظر باش؛ زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود.» در «اشعیاء نبی» می­گوید: «اما آنانی که منتظر خداوند می­باشند قوّت تازه خواهند یافت و مثل عقاب پرواز خواهند کرد، خواهند دوید و خسته نخواهند شد.»در جای دیگر می­گوید: «خوشا به حال کسانی که منتظر او باشند.»
با یک جمع­بندی به این نتیجه می­رسیم که: ۱٫ نجات بشریت به یاری خداوند به دست انسانی الهی صورت می­گیرد؛ ۲٫ همه انسانها باید در انتظار منجی بشریت باشند؛ ۳٫ منتظران نزد خداوند مقامی بالا دارند. بنابراین، مذهب انتظار که در تمام ادیان آسمانی مشاهده می­شود، خاص مسلمانان نیست و یک فلسفه مثبت است و این به خوبی نشان­دهنده هدفداری افعال الهی است. اما تفاوت ادیان گذشته با اسلام در این است که انتظار مسلمانان یک عامل روحی و فکری و حرکت آفرین است. از منظر اسلام، هدف از خلقت که شناخت و بندگی خدای متعال است در مقام عمل و تحقق در یک کلمه خلاصه می­شود و آن معرفت امام عصر می­باشد؛ و تنها کسی به هدف از آفرینش خود رسیده است که به این مرتبه نائل شده باشد.

منجی در آیین زرتشت
از نگاه زرتشتیان، موعود مزدیسنا «سوشیانس» نامیده می­شود. اینان منتظر سه موعود هستند و میان هر یک از آنها هزار سال فاصله قرار داده شده است. آنان طول جهان را دوازده هزار سال تقسیم کرده­اند، که مجموعاً به چهار مقطع سه هزار ساله تقسیم می­گردد. در چهارمین دوره سه هزار ساله، دهمین هزاره عهد سلطنت روحانی پیغمبر ایران، «زردتشت»، شمرده می شود. در آغاز هر یک از هزاره یازدهمین و دوازدهمین، دو تن از پسران زردتشت ظهور خواهند نمود. در انجام دوازدهمین هزاره، پسر سوم یعنی «سوشیانس» پدیدار گشته، جهان را نو خواهد نمود، مردگان را برمی­انگیزد و قیامت و جهان معنوی خواهد آراست(به سه پسر زردتشت که در آخرالزمان تولد یابند، «سوشیانس» نام داده­اند، گرچه به صورت خاص این اسم برای تعیین آخرین موعود تخصیص یافته است).

سوشیانت
منجی (های) موعود اوستا، که سوشیانس نام دارد، اغلب به معنای «رهاننده» تعریف شده است. این واژه در زبان پهلوی به صورت سوشیانت، وسیوسوش آمده و از ریشه «سود» به معنای بهره و منفعت گرفته شده است.
واژه فارسی سود نیز از همین ریشه است. سوشیانت، صفت به معنای سودمند و سوددان است. این واژه در «گاتها» به دو صورت مفرد و جمع آمده است. زرتشت در گاتهاچندین بار خود را در صیغه مفرد، سوشیانت یعنی رهاننده یا نجات­دهنده نامیده است. از جمله می­توان به موارد ذیل اشاره کرد:
کی خواهیم دریافت (فهمید) ای مزدا و ای اشاکه شما نسبت به کسی که در پی تباه کردن من است، توانا و زبردستید؛ آنچه پاداش نیک نهاد است، باید به خوبی از آن اطلاع یابم؛ از این روی رهاننده (سوشیانت) را آرزوی آن است که از قسمت خویش باخبر باشد.
این واژه در سه مورد نیز به صورت جمع آمده است، یکی از آنها اینکه: «ای اهورا مزدا! آن راه منش نیک که به من نمودی، همان راه آموزش رهانندگان (سوشیانتها) است.»
از این قطعات به خوبی دریافت می­شود که عقیده به موعود آخرالزمان و اینکه کسی خواهد آمد، و جهان را از چنگال اهریمن خواهد رهانید و آدمیان را از یک زندگی بی­گزند بهره­مند خواهد ساخت، نزد ایرانیان بسیار قدیم و شاید منسوب به خود مؤسس دین مزدیسناست.
آنجا که در قسمتهای دیگر اوستا همانند گاتها، سوشیانت به صیغه جمع آمده، از آنان یاوران دین اراده شده است. به عبارت دیگر، پیشوایان کیش و جانشینان زردتشت و نیکان و پارسایانی که از آنان سودی آید و مردم را به راه راست راهنمایی کنند و مایه رستگاری باشند و دین مزدیسنا را بیارایند، سوشیانتها نامیده شده­اند.
در مواردی هم سوشیانت به صیغه جمع آمده و مقصود از آن سه موعود مزدیسنا یا سه پسران آینده زرتشت است که سرانجام هر یک ظهور خواهند کرد و بار دیگر آیین زرتشت را تازه می­کنند و جهان فرسوده و ویران را آباد، تازه و خرم خواهد ساخت.
در کتاب «زند» که از کتب مقدس زرتشتیان است، پس از آنکه مقداری پیرامون شیوع فساد در آخرالزمان گفت­وگو می­نماید و گوشزد می­کند که غالباً قوّت و شکوه با اهریمنان خواهد بود، می­گوید:
آن­گاه از طرف اهورا مزدا به ایزدان یاری می­رسد، پیروزی بزرگ از آن ایزدان می­شود و اهریمنان را منقرض می­سازند… بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده، نبی آدم بر تخت نیک­بختی خواهد نشست… 
«جاماسب» در کتاب معروف خود «جاماسب­نامه» از زرتشت نقل می­کند که «از فرزندان دختر پیغمبر که «خورشید جهان» و شاه زمان نام دارد، کسی پادشاه شود در دنیا به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد.»
همچنین در جای دیگر این کتاب می­­خوانیم که: «مردی بیرون آید از زمین تازیان، از فرزندان هاشم مردی بزرگ­رو، بزرگ­تن و بزرگ­ساق، و بر دین جد خویش باشد، با سپاه بسیار، روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین را پرداد کند.» 
وی در تعالیم خود می­افزاید:
پیامبر عرب آخرین فرستاده است که از میان کوههای مکه ظاهر شود… از فرزندان پیامبر شخصی در مکه پدیدار خواهد شد که جانشین آن پیامبر است و پیرو دین جد خود می­باشد… از عدل او گرگ با میش آب می­خورد و همه جهان را به آیین «مهرآزمای» خواهند گروید.
البته قسمتی از پیش گوییهای دیگر زردتشت درباره ظهور و علائم آن در «بهمن یشت» آمده است. در آخرین بخش از کتاب «زندبهمن ی‍َسن» که شرح و تفسیر «اوستا» می­باشد، از ظهور مصلح جهانی و منتهی شدن حکومت آن حضرت به رستاخیز سخن گفته است: «پس «سوشیانس» آفرینش را دوباره پاک بسازد و رستاخیز و تن پسین باشد.»  و می­گوید منظور از سوشیانس در اینجا آخرین نجات­بخش دین زرتشتی است. 
هنگامی که گشتاسب در مورد کیفیت ظهور سوشیانس و چگونگی اداره جهان می­پرسد، جاماسب حکیم، شاگرد زرتشت توضیح می­دهد که: «سوشیانس» دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه­کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند.» 
از جمله مواردی که در اوستا، واژه سوشیانت مفرد آمده و از آن به ویژه واپسین موعود مزدیسنا اراده شده، از این قرار است: یسنا ۲۶ قطعه ۱۰؛ یسنا ۵۹ قطعه ۲۸؛ ویسبرد، کرده ۲، قطعه ۵؛ فروردین یشت، قطعه­های ۱۲۹ و ۱۴۵؛ زامیادیشت، قطعه ۸۹؛ گشتاسب­یشت، قطعه ۳۰؛ وندیداد، فرگرد ۱۹، قطعه ۵٫
به هرحال تفسیر دقیق­تر سوشیانس را باید از بخشهای دیگر اوستا به دست آورد. در اوستای فعلی، رهانندگان در سه نفر خلاصه شده­اند: ۱٫ اوخشیت ارته، کسی که قانون مقدس را می­پروراند؛ ۲٫ اوخشیت نمنگه، کسی که نماز را برپای می­دارد؛ ۳٫ استوت ارته، کسی که همه از پرتو او به زندگی فناناپذیر می­رسند. البته در کتب روایی پهلوی برای نخستین موعود و دومین و سومین نامهای دیگری ثبت کرده­اند.
به تصریح اوستا زرتشت تجسم نیکی و خیر و کمال، بزرگ­ترین سوشیانس است و واپسین نجات­بخش نیست، بلکه به تصریح همین بخش، واپسین نجات بخشان، کسانی هستند که جهان را نو کنند و خلایق را پیرنشدنی و نامیرا، جاویدان و بالنده سازند. در آن هنگام مردگان دگربار برخیزند و بی­مرگی به زندگان روی آورد؛ سوشیانت پدیدار شود و جهان را به خواست خویش نو کند. 
ابراهیم پورداود از آنچه در این باره گذشت، نتیجه می­گیرد که واژه سوشیانس در کاربردهای جمع خود در اوستای نو، شامل زرتشت و حامیان و یاوران و مبلغان و نوسازان و آرایندگان جهان پایانی است. بر اساس این مطلب به این نکته می­رسد که: ویژگی عمده آنان عبارت است از خردمندی، نیکوکاری، سودرسانی به همه موجودات، غلبه بر خصومت دیوها و مردم، و پاک کردن جهان از دروغ، ستایش پروردگار و آراستن معنوی. 
از توضیحات کتابهای روایی پهلوی پیرامون منجیان سه­گانه آیین مزدیسنا به دست می­آید که نبرد خیر و شر، نیکی و بدی به نوعی تقدیر خود اهورا مزداست و در این میان سه موعود آخرالزمان، سه نقطه اوج و در عین حال سه نقطه عطف دین زرتشتی شمرده می­شوند. آنها طبق خیر و نیکی رفتار می­کنند و در عمل آن را آموزش می­دهند. آنها هستند که نماز و تحیات به آستان اهورا مزدا را به جای می­آوردند. آنان از دریاچه کیانسیه پا به عرصه زندگی نهاده و ضد اهریمن قیام می­کنند، آفرینش او را در هم می­شکنند و مردم را به راه راست می­آورند و دین را گسترش می­دهند؛ چنان که به آدمیان نیز راستی می­بخشند.

osho sufi stories

تفکرات انحرافی اشو

اشو در سال ۱۹۷۴م به سمت شهر پونا در جنوب بمبئی مهاجرت کرد. هدف وی بنا کردن آشرا (محل تدریس) بود تا بتواند محلی بزرگ تر و راحت تر ایجاد کند که دارای تسهیلات بیشتری برای تربیت شاگردان باشد. این محل که به «کمون اشو» معروف شد، از دو قسمت تشکیل می شد که در مجاورت هم قرار داشتند و مساحت هر کدام حدود ۲۴۰۰۰ متر مربع بود و در یکی از مناطق اعیان نشین پونا به نام پارک کوربگون قرار داشت.

osho sufi stories
بسیاری از مردم، مخصوصاً از جهان غرب، به آنجا سرازیر شدند. امروزه کمون اشو از بزرگ ترین مراکز معنوی بین المللی جهان بشمار می آید. محوطه کمون پر از باغ های پر از گیاهان شاداب و سربلند، استخرها، آبشارها، قوهای سفید خوش خرام، طاووس های رنگارنگ و ساختمان ها و اهرام زیباست. چنین جو آرامش بخش و موزونی باعث تجربه و خاموشی درون به شیوه ای کاملاً لذت بخش می شود.

Visit Meditation is Coming Home 11
اشو درباره کارکرد کمون می گوید:
کمون یک مذهب (یک دنباله روی جمعی در یک ابر بزرگ راه) نیست، کمون به افرادی تعلق دارد که دست به دست هم داده اند،‌ چون می خواهند به سفری درونی رهسپار گردند. به جایی که در خلوت خویش خواهند بود. 

تربیت و تعلیم شاگردان از شاخصه های اشو است. او چنان به این مهم عنایت دارد که حتی جزئیات خاص مریدان خود را می داند. دستورالعمل های جزئی و خصوصی به شاگردانش می دهد. برای آنها نام های خاص انتخاب می کند و مرتب به آنان احترام می گذارد و می گوید دلیل زنده بودنش پس از بیماری های سخت، شاگردانش هستند و او عاشق مریدان خود است. 

Visit Meditation is Awareness 11

اشو مریدان خود را تنها امیدهای انسانیت و آینده بشریت می داند و معتقد است: هر کس از او پیروی کند، شاخص می شود. مریدان اشو که به «سانیاسن» معروف می باشند، از دیدگاه وی باید دارای چند ویژگی باشند:
– باید دین و مذهب خود را فراموش کنند و بی دین شوند؛
ساکنان من به هیچ نژادی نیستند. به هیچ کشوری تعلق ندارند و به هیچ مذهبی وابسته نیستند. فلسفه سلوک سانیاسن من در واقع همین است.
لذا اشو از مریدان می خواهد ارتباط با گذشته را قطع کنند. خواه گذشته تشرف و مرشد قبلی باشد و خواه دین و فرقه قبلی؛ در غیر این صورت این شاگرد نمی تواند با اشو باشد.
– شاگرد اشو با هستی به سر می برد و با لحظه پیش می رود؛ به این معنا که هر چه را نیاز لحظه است، با هشیاری پاسخ می دهد و در واقع روان بودن و در رودخانه زندگی یعنی سانیاسن؛ چرا که مرید اشو هیچ ایده ای از اینکه «امور چگونه باید باشد» ندارد. برای او «باید» وجود ندارد.
– شاگرد تسلیم محض استاد است؛ اشو یکی از مراحل سلوک مریدان خود را تسلیم شدن و خود را به مرشد سپردن می داند؛ ‌زیرا تسلیم شدن شاگرد، موجب مسئولیت استاد می شود.
– شاگرد اشو اهل طغیان و عصیان است؛ وی مریدان خود را به عصیان می خواند و از امنیت و پناه بیزاری می دهد:
من شما را بیشتر و بیشتر به سمت ناامنی سوق خواهم داد. برای من، رفاه و امنیت چیز جالبی نیست. من بیشتر و بیشتر شما را به سمت طغیان و عصیان می کشانم.
شرایط و ویژگی های مریدان اشو نشان می دهد که اشو از آنان اطاعت کورکورانه و تسلیم محض را می خواهد؛ اینکه هرچه اشو گفت، شاگرد اطاعت کند، بپذیرد و با اشو پیش رود. در واقع این اولین گام برای رسیدن به آموزه های اشو می باشد؛ زیرا – همان طور که اشو اظهار می دارد – هیچ ایدئولوژی و تفکر و اعتقادی ندارد و مریدانش نباید درباره آنچه می گوید بیندیشند و ژرسش های فلسفی و عقلی مطرح کنند.
مهم تر اینکه رهایی از دین و ملیت و مذهب جزء جداناشدنی اعتقادهای مریدان اشو می باشد. هر که اصول و افکار اشو را بپذیرد، نژاد، ملیت، آیین و مذهب ندارد؛ چرا که مذهب و آیین فقط آن چیزی است که اشو به آن معتقد است و هیچ آیینی قابل اعتنا و ملاحظه نیست و ملیت و نژاد باعث دل بستگی به میهن و نژاد می گردد که با تعالیم اشو (نفی ملیت و نژاد) منافات دارد.
یکی از حوادث مهم زندگی اشو سفر به آمریکاست. مهاجرت وی در سال ۱۹۸۱ به لحاظ برخی مطالبی که خود او اظهار می دارد،‌اهمیت دارد. اشو برای معالجه راهی آمریکا شد. ولی به دلیل وجود پیروان زیاد و استقبال از او تصمیم گرفت در آنجا بماند.
مریدان اشو زمینی را به مساحت ۲۶۰۰۰ کیلومتر مربع در مزرعه «بیگ مادی»‌ در نزدیکی آنتولوپ ایالت اریگون به مبلغ ۶ میلیون دلار خریدند و نام آن را به جینیش پورام (عصاره راجینیش) تغییر دادند. یک جاده متروک و کوچک به طول ۲۰ مایل از آنتونوژ تبدیل به شهرکی پر رونق با ۳۰۰۰ نفر جمعیت شد. یک باند فرودگاه به طول ۴۵۰۰ فوت، یک مخزن آب به مساحت ۱۸۰۰۰ متر مربع و یک تالار گردهمایی به مساحت ۸۸۰۰۰ فوت مربع دایر گردید.
محبوبیت اشو در آمریکا به طور روزافزون پیدا کرد و افراد مختلف از سراسر آمریکا به سوی مزرعه که به مرکز معنوی شهرت یافته بود،‌ سرازیر شدند. اشو تا ۵ سال در آمریکا ساکن شد و در این مدت سخنرانی های زیادی برای ترویج افکار خود به زبان انگلیسی ایراد کرد، تا اینکه با حکم اخراج مقامات بالا در دادگاه فدرال حوزه پورتلند مجبور به ترک آمریکا شد. از آن پس اشو به کشورهای مختلفی رفت که هیچ کدام حاضر به پذیرفتن او نشدند، از این رو در سی ام ماه جولای ۱۹۸۶ پس از اخراج از ۲۱ کشور، به دهلی نو برگشت. 
نظرات مختلفی درباره دلایل اخراج اشو از آمریکا بیان شده است، مانند:
۱٫ در پرونده دادگستری اتهامات جزئی چون نقض قوانین مهاجرت و ازدواج در ایالات متحده آمریکا ذکر شده بود. 
2. نارضایتی مردم محلی از ایجاد مرکز اشو بین خودشان به دلیل تفاوت های دینی و فرهنگی تا حدی که برخی ساخت و سازها در این مرکز توسط این افراد به آتش کشیده شد و این نارضایتی سرانجام به مقامات رسمی کشیده شد.
۳٫ دولتمردان آمریکا از افزایش محبوبیت اشو نگران بودند؛ زیرا او همه ارزش های جامعه آمریکا را زیر سؤال می برد.
۴٫ درگیری های خونین بین مریدان ارشد به خاطر اختلافات مالی مرکز و تخلفات وسیع و فساد مالی. 
5. اسناد سازمان اتباع خارجه آمریکا که وزارت امور خارجه هند هم آنها را تأیید کرد، نشان می دهد اشو به دلیل فساد اخلاقی از آمریکا اخراج شد. 
اشو با توجه به مخالفت شدید با ازدواج و خانواده، هیچ گاه ازدواج نکرد. 
در مدل کمون، ‌خانواده جای ندارد. مفهوم ضمنی این نکته روشن است. در کمون از ازدواج خبری نیست.
اشو از دوست دخترهای متعدد خود یاد می کند. وی در جوانی دوست دختری به نام «ویوک» داشت و می گفت «شاشی» به عنوان «ویوک» باز آمده است.

Poona I-572
اشو از ازدواج و تشکیل خانواده دوری می جوید؛ در عین حال یکی از اصول اساسی خود را اشباع تام غریزه جنسی بر می شمرد و نتیجه آن همان می شود که خودش عمل می کند؛ یعنی ارتباط سکسی میان مردم، بی بند و باری و روابط نامحدود جنسی میان دخترها و پسرها. اختیار دوست دخترهای متعدد توسط اشو نیز به خاطر همین اعتقادات است. به نظر می رسد ازدواج و مسئولیت آن چیزی است که اشو از آن فرار می کند، او لذت آزاد را بدون هیچ دغدغه و مسئولیتی می خواهد و این همان چیزی است که حیوانات در آن هم داستانند.

نقد و بررسی
بیان این نکته بسیار ضروری است که کسی که در طول عمر خویش حدود هفت هزار ساعت سخنرانی می کند و بسیاری از مطالب را از روی تجربه و ذهن بیان می کند، تناقض ها و ناهماهنگی های فراوانی در کلام خویش برجای می نهند. اشو خود به این مطلب اشاره دارد و اذعان می دارد که چون در کلام او ضد و نقیض های فراوانی هست، نمی شود او را مورد نقد قرار داد!!
تناقضات در کلام او چنان نمایان است که حتی به اصول مهم و کلیدی اش نفوذ و خواننده را سخت سرگردان کرده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
۱٫ نفی ذهن و تفکر که جزء اصول جدانشدنی اشو می باشد در برخی موارد با تأکید او بر تفکر و تعمق نقض می شود. برای مثال جهت زندگی مناسب بر تفکر و استفاده از ذهن پافشاری فراوان دارد؛ اما چند صفحه بعد به شدت بر ذهن و تفکر یورش می برد و آن را منکوب و مطرود می دارد!!‌ 
از فلسفه و فیلسوف نیز با نهایت پستی و زبونی یاد می کند؛ لیکن در بسیاری از موارد از استدلال هایی برای اثبات نظرات خویش بهره می گیرد که جز توسط یک فیلسوف قابل ارائه نیست، مثلاً برای بحث «فنا شدن در عشق» از مباحث فلسفی استفاده می کند.
در برخی موارد از بیانات خود به عنوان «فلسفه اشو» یاد می کند؛ حتی در پیشگفتار یکی از کتاب هایش، مترجم از اشو به عنوان «فیلسوفی که گونه ای نو به جهان و انسان می نگرد»، یاد می کند.
۲٫ اشو در توصیه به یکی از مریدانش اظهار می دارد که ستایش کردن از خود، ساخته ذهن است و باید آن را در کنار گذاشت؛ در حالی که ادعاهای اشو راجع به خود و پیامش گوش فلک را کر کرده است!!
۳٫ اشو با اینکه به عنوان یک سخنران چیره دست مشهور و معروف است، اظهار می دارد که از هنر سخنوری و خطابه کمتر اطلاعی دارد!
۴٫ تأکید بر حال و رد کردن گذشته و‌ آینده در جای جای کلام اشو دیده می شود، اما در برخی موارد آینده برای اشو مهم می شود و بر ساختن آینده و توجه به آینده اصرار می ورزد. 
دوازده) مرگ اشو

اشو در نوزدهم ژانویه ۱۹۹۰،‌ کالبد خویش را ترک گفت. پیروان اشو درباره مرگ او معتقدند کالبد اشو او را ترک گفت… .
اشو هرگز نه به دنیا آمد و نه مرد. فقط از ۱۱ دسامبر ۱۹۳۱ تا ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ به زیارت سیاره زمین آمد. 
درباره علت مرگ اشو دو دیدگاه است: دیدگاه نخست، دیدگاه خود اشو است که معتقد است بیماری های وی در اثر سیاست های آمریکاست و مسمومیت وی در اثر سم مخصوصی است که توسط رونالد ریگان و کارکنانش در سازمان سیا به او داده شد.
دیدگاه دوم این است که وی به سبب ابتلا به بیماری ایدز مرد؛ چون وی آشکارا لذت جویی جنسی را ترویج می کرد و ارزش های اخلاقی دینی را خلاف آزادی می خواند. 

images 1

آشنایی با ادیان جهان_ آئین جین

خبرگزاری فارس: حدود سال ۷۹ قبل از میلاد، میان پیروان آیین «جین» درباره حدود برهنگى اختلاف پدید آمد: فرقه «آسمان جامگاهان» هیچ لباسى را نپذیرفتند، در حالى که فرقه «سفید جامگان» گفتند استفاده از اندکى پارچه جایز است.
خبرگزاری فارس: آیین عجیب و غریب «جین» و تأثیرپذیری «گاندی» از آن
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، دین به دو قسم حق و باطل تقسیم می‌شود.
دین حق،‌ آیینی است که دارای عقاید درست و صحیح و مطابق با واقع بوده و رفتارهایی را مورد توصیه و تاکید قرار می‌‌دهد که از ضمانت کافی برای صحت و اعتبار برخوردار باشند و دین باطل چنین نیست.
خداوند در قرآن کریم به پیامبر خطاب می‌‌کند به کافران بگو: «لَکمُ‏ْ دِینُکُمْ وَ لىِ‏َ دِین» دین و آیین شما براى خودتان، و دین و آیین من براى خودم. (کافرون/۶)
به جهت اینکه آشنایی با ادیان حق و باطل، فواید بسیاری دارد، از جمله: ۱٫ انسان ذاتا کنجکاو است و دوست دارد از چگونگی عقاید و اعمال دیگران مطلع باشد، ۲٫ مطالعه افکار، اعمال و تاریخ ادیان باعث می‌شود تاثیر شگفت آور دین در زندگى بشر و نقش آن در شکوفایى علم و هنر روشن ‌شود، ۳٫ تحقیق درباره ادیان براى دینداران سود معنوى دارد و به باورهاى دینى ایشان عمق مى‌‌بخشد. حق را از باطل بهتر تشخیص می‌دهند و آنان در بحث خود، کژی‌‌ها و نابهنجاری‌‌هاى ادیان دیگر را می‌‌فهمند، ۴٫ فهم درست اعتقادات و اعمال دینى ملتها میسر می‌‌شود و تنها پس از آن مى‌‌توان راه راست را به آنان نشان داد و کاستی‌‌هاى آن ادیان را تفهیم کرد. به همین منظور مجموعه آشنایی با ادیان جهان را تقدیم مخاطبان گرامی می‌کنیم.
در ادامه معرفی آیین‌های هندوستان، آیین «جین» از نظر می‌گذرد:

آیین جین
از جمله شاخه‌هاى هندوئیسم، آیین جین (Jaina) به معناى پیروز است که شش قرن قبل از میلاد پایه‌گذارى شد.

سرگذشت مهاویرا
به اعتقاد جین‌ها بنیانگذار این آیین، مهاویرا (Mahavira) یعنى بزرگ قهرمان، نامیده مى‌شود که ۲۳ پیشوا طى هزاران سال قبل از او برخاسته‌اند و او بیست و چهارمین پیشواست.
مهاویرا در قرن ششم قبل از میلاد در یک خانواده اشرافى هندوستان متولد شد. وى در سى سالگى دنیا را ترک کرد و پس از ریاضت‌هاى طولانى به حقیقت دست یافت. او پس از گستردن آیین خود به سال ۵۲۶ ق .م قالب تهى کرد و به نیروانا پیوست.

سنت شگفت‌آور «جین‌ها»
شگفت‌آورترین سنت این قوم این است که پوشیدن لباس را حرام مى‌دانند و معتقدند معاویرا در حال ریاضت و ترک تعلقات نفسانى، پس ‍ از مشاهده تعلق خاطر خود به حیا، همه لباس‌هاى خود را بیرون آورد و تا آخر عمر برهنه به سر برد!
در حدود سال ۷۹ ق .م میان پیروان این مذهب در مورد حدود برهنگى اختلاف و دودستگى پدید آمد:
فرقه «آسمان جامگاهان» هیچ لباسى را نپذیرفتند، در حالى که فرقه «سفید جامگان» گفتند استفاده از اندکى پارچه جایز است.

تأثیر جین‌ها بر گاندی رهبر انقلاب هندوستان

images 1
گاندى رهبر انقلاب هندوستان تحت تاثیر این آیین، لباس‌هاى دوخته ایام جوانى را کنار نهاد و تنها از مقدارى پارچه سفید استفاده مى‌کرد. (البته شاید علل دیگری از جمله مبارزه با فرهنگ بیگانه نیز داشته باشد.)
به نظر جین‌ها، زنان راهی به سوی کمال ندارند
دریوزگى و خوارى از فضائل محسوب مى‌شود. به عقیده آسمان جامگان، زنان راهى به کمال ندارند و براى این امر باید به انتظار مرد شدن در دوره‌هاى بعدى تناسخ باقى بمانند.
آیین جین، علاوه بر پذیرش معارف هندویى، مسائل تازه‌اى را مطرح مى‌کند و بر قواعد اخلاقى شدیدى اصرار مى‌ورزد.

راه رستگاری به عقیده جین‌ها
به عقیده جین‌ها رستگارى بر دو اصل استوار است یکى ریاضت کشى و دیگرى پرهیز از آزار جانداران که تا نباتات و جمادات پیش مى‌رود.
آنها حتی کندن زمین براى کشاورزى را ممنوع می‌دانند. معمولا پارچه‌اى بر دهان مى‌بندند که مبادا حیوان ریزى ناخواسته به دهانشان وارد شود و نابود شود.
آنان آب را قبل از نوشیدن صاف مى‌کنند که مبادا کرمى وارد دهان شود و جان بدهد.
همچنین جاروبى از پر طاووس در دست مى‌گیرند و حشرات ریز را از مسیر خود دور مى‌کنند.

بالاترین ریاضت جین‌ها
بالاترین ریاضت از نظر جین‌ها، عدم فعالیت و کناره گیری از مشارکت در امور دنیوی است.

خودکشی در آیین جین
خودکشى از طریق ترک طعام و شراب، فضیلتى بسیار بزرگ به شمار مى‌آید و خود مهاویرا نیز به این شیوه در گذشته است.

کتب مذهبى
این قوم نیز فرهنگ دینى مکتوب دارد و تعداد ۳۹ کتاب دینى به آنان نسبت داده‌اند. از جمله یادگارهاى آنان در مساله شناخت حقیقت وجود، داستان فیلى است که آن را در جاى تاریکى قرار داده بودند و مردم مى‌خواستند با دست مالیدن از شکل فیل آگاه شوند و هر کدام قضاوتى نادرست در این باب مى‌کردند.
پیروان کنونی آیین جین
هم اکنون حدود ۳ میلیون پیرو آیین جین در هندوستان وجود دارد که البته بر تن آنان لباس کامل هست و به جاى گدایى، سرگرم تجارت هستند و وضع اقتصادى خوبى دارند!
آنان آیین خود را نوسازى کرده‌اند و تنها قدیسان و اندکى از آن‌ها در زندگى به آن روش‌هاى گذشته زندگی می‌کنند.

نصب صلیب توسط شیعیان

نصب صلیب بر بام کلیسا توسط شیعیان

تکرار تاریخ در یک تصویر: نصب صلیب بر بام کلیسا توسط شیعیان
عکسی که کیفیت بالا، قاب ‌بندی مناسب و حتی زاویه درستی از منظر عکاسی ندارد اما با این حال مفهومی بسیار عمیق در آن قرار گرفته است، این روزها در میان رسانه‌ها در حال چرخیدن است. گمانه‌‌ها اطراف آن بالا گرفته و بیانگر حقیقتی دیگر درباره دین اسلام است. نیروهای مردمی شیعه در عراق پس از آزادسازی یکی از مناطقی که در دست تروریست‌های داعش بود، کلیسایی را نیز در همان منطقه که توسط تکفیری‌ها آسیب جدی دیده بود دوباره ترمیم و بازسازی کردند.

نصب صلیب توسط شیعیان
آنها پس از آزادسازی این کلیسا مجددا اقدام به مرمت آن کرده و صلیب بزرگی را بر بالای آن نصب کردند تا نشان دهند مسلمانان واقعی بدون نگاه به قومیت، دین و مذهب به دنبال کمک‌رسانی به تمامی مظلومان و افراد بی‌دفاع و ستم‌دیده است. اسلام در تعامل سازنده با سایر ادیان قرار دارد. این حرکت را چند نیروی مردمی، برگرفته از آنچه فطرتشان به آن‌ها آموخته و به درو از هر گونه شائبه سیاسی و جناحی انجام دادند. رزمندگان شیعه برای دفاع از همه مردم عراق می‌جنگند.
این نیروهای مردمی بر خلاف تمامی تبلیغاتی که می‌شود به دنبال فرقه‌گرایی و قومیت‌گرایی نیستند. آنها همان‌هایی هستند که زندگی روزمره خود را رها کرده‌اند و به یاری افراد بی‌دفاع شتافته‌‌اند. این بخشی از مفاهیمی است که در این تصویر ساده یافت می‌شود.
برای این مسلمانان نه ایزدی نه مسیحی و نه یهودی بودن، اهمیت ندارد. آنها به مسلمان و غیرمسلمان یاری می‌رسانند و بر خلاف غربی‌ها که به گفته خود بزرگترین ائتلاف تاریخ را پس از جنگ جهانی دوم برای مبارزه علیه داعش تشکیل داده‌اند و البته کاری جز تجهیز نظامی آن‌ها -چندی پیش انتشار چند فیلم از انتقال تجهیزات نظامی توسط هواپیماهای آمریکایی به گروهک داعش جنجال رسانه‌ای بزرگی علیه این اتحاد به راه انداخت- را هم از پیش نبرده‌اند. مشغول آزاد سازی مناطق مختلف تحت اشغال تکفیری‌ها هستند.
این مسلمانان همراه با برادران اهل سنت خود با نهایت احترام به ادیان و مذاهب مختلف در صدد پاک‌سازی مناطق مختلف از تروریست‌های داعش هستند. آنها نه امید به کمک‌های غربی دارند و نه از سلاح‌های رنگارنگ داعش هراس دارند. نیروهای مردمی عراق حالا و حدود ۱۴۰۰ سال بعد از شهادت امام اول خود نشان می‌دهند پیرو مکتبی هستند که در آن امام علی(ع) به خاطر تکه جواهری که از پای زن یهودی باز می‌شود، تمامی قلمرو مسلمانان را به زیر سوال می‌برد.
این تصویر و این اقدام برای همیشه در تاریخ ثبت شد.

جشن عید پاک مسیحیان

قمه زنی مسیحیان‬! در فیلیپین، روز جمعه پیش از ‫‏عیدپاک‬ روزی که عیسی مسیح به صلیب کشیده شد، مراسمی مذهبی برگزار می‌شود . مسیحیان با انجام رفتارهای غیر انسانی و خرافی در این روز با آزار و شکنجه‌ای که بر بدن خود وارد می‌کنند سعی در یادآوری مصائبی دارند که عیسی مسیح در لحظه‌های آخر عمر خود داشت. این رفتارهای خرافی که هر ساله برگزار می‌شود سابقه‌ای دیرینه در مسیحیت دارد . تعدادی از کسانی که در این مراسم شرکت می‌کنند مانند عیسی مسیح به‌صورت داوطلبانه خود را آماده‌ی به صلیب ‌کشیدن می‌نماید.

اشخاصی با لباس‌های مخصوص سربازان آن دوران دست‌ها و پاهای شخص داوطلب را با میخ به صلیب وصل می‌کوبند و او را به صلیب می‌کشند این مراسم در شمال مانیل در فیلیپین برگزار می‌شود که مصادف با ۱٠ آوریل است. این منطقه یک شهر ‫ ‏کاتولیک‌نشین‬ است. البته در این مراسم کاتولیک‌ها از کشورهای دیگر نیز به این شهر می‌آیند. گفتنی است غیر از مراسم بالای صلیب رفتن، عده دیگری نیز ‫ ‏شلاق‬ خوردن عیسی مسیح در طول مسیر و حمل صلیب را شبیه‌سازی می‌کنند. این افراد یک روز پیش از به صلیب کشیدن داوطلبان با صورت پوشیده و شلاق‌هایی مخصوص به پشت خود می‌زنند و مسیری نسبتاً طولانی را طی می‌کنند تا به کلیسای مرکزی شهر برسند. همچنان، در حالی که گروهی از افراد به‌صورت منظم در شهر حرکت کرده و با شلاق به پشت خود ضربه می‌زنند، شخص دیگر نیز بر دوش خود در جلوی صف صلیب حمل می‌کند.

پس از پیمودن مسیر مشخص شده آن‌ها به کلیسا می‌رسند و جلوی در کلیسا به‌صورت ‫سینه‌‌خیز‬ در حالی که لباسی بر تن ندارند حرکت می‌کنند تا این‌گونه بدن خود را بیشتر آزار بدهند و خدا توبه آن‌ها را بپذیرد.

salafi 001 20

مبلغ سَلفی: اگر همسرتان‌ زشت است، حشیش‌ بکشید

مشرق نیوز : یک مبلغ سَلفی مغربی، در خطبه‌های نماز جمعه گذشته در مسجدی در جنوب این کشور، فتوایی عجیب و بی‌سابقه صادر کرد. به گزارش مشرق، این روحانی‌نمای سلفی و جوان که گویی خود تحت تأثیر مواد مخدر روان گردان قرار داشت، در خطبه نماز جمعه خطاب به نمازگزاران گفت: هر مردی که زنش زشت است، حق دارد شبها حشیش استعمال کند تا او را زیبا ببیند!

salafi 001 20

به نوشته روزنامه الجمهوریه تونس، این مبلغ جنجالی که به فتواها و اظهار نظرهای عجیب شهرت دارد، برای عمل به فتوای عجیب خود شرط هایی هم معین کرده، از جمله این که مردان برای اجرای این دستور العمل، باید کمتر از ۴۰ سال سن داشته باشند؛ و شبها نیم ساعت پیش از رفتن به نزد همسر خود حشیش استعمال کنند تا از زنان زشت خود گریزان نشوند. این مبلغ سلفی در ادامه، روش مورد ادعای خود را بهترین راهکار برای مردانی دانست که “خدا آنان را به داشتن زنان زشت آزمایش کرده است”، چرا که آنان با این کار زنان خود را همچون حوریان زیبا خواهند دید!

ادیان عجیب1 2

ادیان عجیب دنیا

با گذشت بیش از ۱۴۰۰سال از دعوت آخرین فرستاده خدا به پرستش و عبادت خدای یگانه، و با وجود مبعوث شدن ۱۲۴ هزار پیامبر برای نشان دادن مسیر صحیح به بشریت در اعصار گونان و ریشه کنی جهالت انسان، در قرن ۲۱ و در اوج پیشرفت کشورها در زمینه های اقتصادی، علمی، صنعت، تکنولوژی، بهداشت و درمان، آموزش و ارتباطات و … در اقصی نقاط جهان، از شرقی ترین اجتماعات در حال توسعه و تازه توسعه یافته تا غربی ترین کشورهای صنعتی و پیشرفته که پیشتازان اقتصاد و پیشرفت در جهان بشمار می آیند، ریشه های جهالت هنوز هم خشک نشده است.
میل به خرافه و توسل به غیر خداوند متعال و یکتا، همچنان در میان جوامع غربی و شرقی رواج دارد. گرایش هایی که از پرستش تا تقدیس و تکریم غیر خدا و عادات و عقاید خرافی را در بر میگیرد. در این گزارش به برخی از بارزترین و شایع ترین موارد پرستش غیر خدا، تقدیس و تکریم اشیاء و عادات و عقاید خرافی و باطل غرب و شرق پرداخته خواهد شد.شایعترین و در عین حال آشکار ترین گرایش خرافی که پیامبران الهی از جمله حضرت ابراهیم (ع) و پیامبر گرامی اسلام (ص) سعی در ریشه کنی آن از جوامع انسانی زمان خود داشتند، گرایش به بت پرستی به جای پرستش خداوند یکتا بود.بت پرستی به معنای پرستش یک شی‌ء به عنوان خدا و یا انجام اعمالی شبیه به پرستش، همچون ادای احترام بیش از حد به هر چیزی جز خدای واحد است. بت‌پرستی در تمامی ادیان ابراهیمی به شدت منع شده است، البته مصادیق بت‌پرستی ممکن است میان این ادیان متفاوت باشد.در ادیان غیر ابراهیمی پرستش اشیاء دست‌ساز منعی ندارد، اما در داخل آن ادیان از لفظ “بت‌پرستی” استفاده نمی‌شود.

در هندوئیسم تمامی انواع پرستش از درجه یکسانی برخوردارند و بنابراین عبادت تمثال‌ها یا “بت‌ها” نه توصیه می‌شود و نه منع. با این که هندوئیسم معمولاً با شمایل مذهبی انسان‌انگاره همچون “مورتی‌ها” معرفی می‌شود، منع‌ شمایل‌نگاری نیز با نمادهایی ذهنی از خدا معرفی می‌شود. از آن گذشته، هندوها بر این باورند که تمرکز بر شمایل انسان‌انگاره ساده‌تر است. لرد کریشنا در بهاگاواد گیتا، فصل ۱۲، آیه ۵ گفته است:

“تمرکز بر خدای غیرآشکار به مراتب سخت‌تر از تمرکز بر خدای دارای شکل است، چرا که انسان نیاز دارد هر چیزی را با حواسش درک کند.”بت پرستی سنتی یا همان پرستش و تقدیس تندیس هایی از جنس سنگ، چوب، فلزات، گچ و … از اولیه ترین گونه های پرستش و توسل به غیر پروردگار دو عالم است. هرچند، برخی از این مذاهب، خود را بت پرست ندانسته و در توجیه و توضیح این رفتار، تندیس یا همان بت را وسیله و واسطه ای برای تقرب جستن به خدا می دانند.

به جز بت پرستی سنتی، گونه های دیگری از پرستش نیز در جهان وجود دارد که از اجزای طبیعت تا اعضای بدن انسان را شامل می شود. در ادامه گزارش مشرق، به برخی از عجیب ترین و تأمل برانگیزترین انواع پرستش و آداب و عادات خرافی مردم نقاط مختلف جهان پرداخته شده است.

شیطان پرستی
شیطان پرستی از انواع پیچیده کفر و پرستش غیر خداوند باری تعالی به شمار می رود. شیطان پرستی هم در جوامع مختلف کارکردی اعتراضی نسبت به شرایط موجود به خود گرفته و هم در شکل سنتی آن، پرستش و تقدیس شیطان را شامل می شود.شیطان پرستی از چندین مذهب با ایدئولوژی‌ها و عقاید فلسفی و پدیده‌های اجتماعی متفاوت تشکیل شده است. از ویژگی‌های مشترک این ادیان ارتباطی نمادین با شیطان، تجلیل خصلت‌های آن و حتی ستایش شیطان است. پیشینه شیطان‌پرستی به قرن ۱۷ بازمی‌گردد اما ردیابی ریشه‌های آن کار دشواری است.در شاخه‌ای از شیطان‌پرستی که شیطان‌پرستی سنتی نامیده می‌شود باور اصلی بر این است که شیطان نوعی وجود حقیقی برای تکریم یا ستایش است، چه در قالب انسان، روح، موجود فضایی یا نوعی خدا. حال آن که در شاخه‌ای دیگر که شیطان‌پرستی لاوِی نام دارد شیطان صرفاً نمادی از فردگرایی است.شیطان‌پرستی سنتی نیز خود به زیرمجموعه‌های گوناگونی تقسیم‌بندی می‌شود. در برخی از این فرقه‌ها شیطان جایگاهی والاتر از بشر ندارد و صرفاً در حکم یک دوست و همراه است. حال آن که در برخی فرقه‌های دیگر شیطان یک موجود والاتر است، اما نه لزوماً والاترین قدرت. در برخی، شیطان را خالق هستی می‌دانند و در برخی دیگر آن را خود هستی. اما در تمام شاخه‌های شیطان‌پرستی سنتی اعتقاد بر این است که شیطان دارای وجود خارجی است. جالب آن که تنها بخش بسیار اندکی از شیطان‌پرستان سنتی شیطان را در مفهوم مسیحی‌اش که همانا منشاء تمام بدی‌هاست می‌پرستند و در بسیاری از شاخه‌ها شیطان را نمادی از پلیدی نمی‌دانند.

ادیان عجیب1 2

از دیگر ویژگی‌های این فرقه اعتقاد به جادوگری طی مراسمی خاص است.

ظهور شیطان پرستی از خانواده ای یهودی – آتئیست
بنیان‌گذار فرقه شیطان‌پرستی لاویی فردی به نام آنتون لاوی از خانواده‌ای یهودی است . وی نگارنده کتاب “انجیل شیطانی” نیز هست. این کتاب مجموعه‌ای از مقالات، ملاحظات و مراسمی است که وی در سال ۱۹۶۹ به چاپ رسانید و دربرگیرنده اصول این فرقه است. پیروان این کتاب را “شیطان‌پرستان آتئیست” می‌خوانند، چرا که باور دارند خدا دارای وجود خارجی نیست، بلکه فرافکنی هر فرد از شخصیت خود است. طی سی چاپ ، بیش از یک میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته است.

بیشتر پیروان این فرقه و سایر فرقه های شیطان پرستی از اروپا و آمریکا هستند. تعداد شیطان پرستان در آمریکای شمالی در حدود ۲۰ هزار نفر تخمین زده شده است. خاستگاه شیطان پرستی به دهه ۱۹۵۰ میلادی در آمریکا و انگلیس باز می گردد اما در مجموع برخلاف آنچه که از سوی رهبران آن تبلیغ می شود پیروان چندانی جذب این فرقه نشده اند و بیشترین آمار آن ها همان ۲۰ هزار نفر آمریکای شمالی بوده است.

آنتوان لاوی یهودی – بنیانگذار فرقه شیطانی لاوی

لاوی همچنین بنیانگذار کلیسای شیطان پرستان نیز بود. با مرگ لاوی در سال ۱۹۹۷، پیتر گلیمور به عنوان کشیش اعظم این کلیسا، جانشین وی و عهده دار مراسم مذهبی! شیطان پرستان شد.

پرستش طبیعت

در میان ادیان و رسوم خرافی و الحادی، پرستش و تقدیس طبیعت نیز از جمله مواردی است که هم در غرب و هم در شرق، به چشم می خورد. گرچه طبیعت از جلوه های آفرینش الهی و از آیات پروردگار است، اما برخی همانند مثل اشاره به ماه، در حیرت انگشت اشاره کننده مانده و از ماه غافلند.

پرستش طبیعت نوعی نظام دینی بر مبنای تقدیس و تکریم پدیده‌های طبیعی است. از جمله مذاهبی که پرستش طبیعت در آن‌ها یافت می‌شود پانته‌ایسم، پاننته‌ایسم، دئیسم، شامانیسم و چندخدایی هستند. پرستش طبیعت دارای اشکال گوناگونی است و عناصر مختلف طبیعت از جمله آتش، درخت، ماه و خورشید، حیوانات و … را دربرمی‌گیرد.

ادیان عجیب1 5

پرستش آتش

پرستش آتش در ادیان گوناگون وجود داشته است، چرا که آتش بخش بسیار مهمی از فرهنگ بشر از زمان دیرینه سنگی بوده است.

نخستین نشانه‌ها از آتش کنترل‌شده مربوط به ۷۹۰ هزار سال پیش است. از منظر باستان‌شناسی، نخستین شواهد مربوط به پرستش آتش در فرهنگ هندوایرانی به ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد بازمی‌گردد. با این که عبارت “آتش‌پرستان” اغلب به زرتشتیان اشاره دارد، این اندیشه که زرتشتیان آتش را می‌پرستند ناشی از نوعی مجادله ضدزرتشتی است. به اعتقاد زرتشتیان در آتشکده‌ها آتش نمادی از حقیقت و پاکی است. به همین دلیل آتش پرست خواندن زرتشتیان صحیح نبوده و زرتشتیان نیز همانند دیگر ادیان ابراهیمی، خدای واحد را می پرستند.

اما در برخی شاخته‌های هندوئیسم آتش، یا آگنی، عنصر اصلی در مراسمی به نام یانجا است و نقش رابطی میان عبادت‌کنندگان و خدایان است. در ویشناو، شاخه‌ای از هندوئیسم، آتش را زبان خدای بزرگ نارایانا می‌دانند.

این جایگاه والای آتش در همچنان در بسیاری از مذاهب و فرهنگ‌ها به چشم می‌خورد، چه در مراسم جسدسوزانی و چه در مراسم آتش‌بازی و یا روشن کردن شمع در بسیاری از مراسم مذهبی و یا حتی مشعل المپیک که در طول بازی‌ها باید روشن باشد.

پرستش درخت

پرستش درختان به نوعی گرایش در میان جوامع گوناگون در طول تاریخ به پرستش و یا اسطوره‌سازی درختان اشاره دارد. درختان همواره نقش برجسته‌ای در بسیاری از اسطوره‌ها و مذاهب داشته‌اند. درختان همواره نمادی از رشد، فساد و رستاخیر بوده‌اند. کهن‌ترین نماد میان‌فرهنگی از شکل‌گیری جهان “درخت دنیا” است، که نماد جاودانگی و باروری نیز هست.

یکی از جوامعی که درختان را پرستش می‌کردند سامی‌ها بودند. درختی که معمولاً در فلسطین مقدس شمرده می‌شد درخت بلوط یا درخت سقز بود.

توسل به شاخه های درختان در اسکاتلند

انگلستان- مردم برای گرفتن حاجت خود داخل تنه این درخت افتاده سکه فرو می‌کنند

تقاضای حاجت کردن از درختان در بسیاری از فرهنگ‌ها نیز ریشه در همین پرستش درختان دارد.

پرستش حیوانات

پرستش و یا تقدیس حیوانات اغلب به دلیل رابطه ای است که پرستندگان آن، میان حیوان با خداوند قائل می شوند.

اصطلاح پرستش حیوانات را مذهب‌گرایان غربی و مجادله‌گرایان یونان و رم علیه ادیانی که خدایانشان در قالب حیوان تجلی می‌یابد در معنایی منفی به کار می‌بردند. اما در اکثر موارد پرستش حیوانات، این خود حیوان نیست که پرستش می‌شود. بلکه باور بر این است که قدرت مقدس خدا در حیوانی خاص تجلی می‌بابد. این پدیده در مذاهب بسیاری، از جمله هندوئیسم، بودیسم، مسیحیت و مذاهب یونان و رم و مصر مشاهد شده است. برای نمونه، یونانی‌ها خرد را به جغد ارتباط می‌دادند و بر این باور بودند که آتن، الهه خرد، دارای رابطه خاصی با پرندگان بوده است. بنا براین او را با تصویر جغد به نمایش در می‌آورند.

در سنت‌های مسیحی، همین ارتباط میان عیسی مسیح و بره نیز به چشم می‌خورد. در مصر باستان نیز پرستش حیوانات بخش مهمی از مذهب به شمار می‌رفت. هاتور و باستِت، دو الهه مصری، به ترتیب به شکل یک گاو و یک گربه به نمایش در می‌آمدند.

در مصر باستان تقدیس حیوانات تا حدی بوده که اجسادشان را در کنار اجساد انسان‌ها مومیایی می‌کردند.

در ایران باستان نیز گاو حیوان مقدسی به شمار می‌رفت.

سگ، نگهبان درهای بهشت!
سگ در میان هندوهای نپال و برخی از بخش‌های هند دارای اهمیتی مذهبی است. در این فرقه‌ها طی مراسمی پنج‌روزه به نام “تیهار” که تقریباً هر سال در ماه نوامبر برگزار می‌شود سگ‌ها را پرستش می‌کنند.

در هندوئیسم باور بر این است که سگ پیام‌آوری از سوی یاما، خدای مرگ است و سگ‌ها نگهبانان درهای بهشت‌اند. بنابراین مردم برای این که سگ‌ها آن‌ها را در بهشت راه دهند، برای راضی نگاه داشتن سگ‌ها روزی را در ماه نوامبر به نام کوکور-تیهار، که در زبان نپالی به معنای روز سگ است، مراسم برگزار می‌کنند. در این روز سگ‌ها را به روش‌های گوناگون مقدس می‌دارند، مانند گذاشتن خال تیلاکا بین دو چشم سگ، سوزاندن عود و آذین کردن حیوان با گل همیشه بهار.

سوگواری برای فیل ها!

در تایلند باور مردم بر این است که ممکن است روح مردگان در فیل‌های سفید حلول کند. در این کشور فیل سفید قابل خرید و فروش نیست. عجیب تر اینکه این فیل‌ها را غسل تعمید می‌دهند و هنگام مرگشان، درست مانند یک انسان، برایشان سوگواری می‌کنند. در اتیوپی جنوبی نیز فرقه‌هایی که فیل سفید را مقدس می‌شمارند یافت می‌شود. در هند نیز خدای هندوی معروف، گانِشا، دارای سر فیل و بدن انسان است.

ادیان عجیب1 8

پلنگ، شکارچی ارواح خبیث!

در بسیاری از بخش‌های ویتنام پلنگ موجود مقدسی به شمار می‌رود. در هر روستا ممکن است پرستشگاه یک پلنگ یافت شود. ریشه این عمل ممکن است در ترس انسان از پلنگ‌ها نهفته باشد. از آن گذشته، پلنگ یک خدای نگهبان نیز تلقی می‌شود. معمولاً در ورودی پرستشگاه‌ها و قصرها مجسمه‌هایی از پلنگ دیده می‌شود که به منظور محافظت از آن مکان دربرابر ارواح خبیث می‌باشد

دیوار غربی یهودیان، دروازه بهشت

دیوار غربی یا کوتل مقدس‌ترین مکان مذهبی یهودیان به شمار می‌رود. این دیوار در شهر کهن بیت‌المقدس بر روی تپه موریا در سمت غربی حرم‌الشریف قرار دارد. این دیوار بقایای دیوار کهنی است که دورتا دور محوطه معبد سلیمان کشیده شده بود قرار دارد. مسلمانان نیز معتقدند که پیامبر در شب معراج اسب خود را به آن بست. یهودیان بر این باورند که هر کس در برابر این دیوار عبادت کند “گویی در برابر عرش الهی عبادت کرده چرا که دروازه بهشت در همین مکان قرار دارد”.

ادیان عجیب1 9

طبق قوانین یهودیت یهودیان هنگام عبادت باید به این دیوار رو کنند. بنا بر میشنا یکی از کتب یهودیان، از چهار دیوار حرم، دیوار غربی به قدس‌الاقداس نزدیک‌تر و بنابراین دعا کردن پای این دیوار سودمندتر است. خاخام یعقوب اتلینگر می‌نویسد “از آن‌ جا که دروازه بهشت نزدیک دیوار غربی است، قابل درک است که دعاهای اسرائیلی ها از آن جا به بالا می‌رود.

سالانه بیش از یک میلیون یادداشت لابلای دیوار غربی قرار می گیرد

یکی از کارهایی که یهودیان برای اجابت دعاهایشان انجام می‌دهند این است که دعای خود را روی تکه‌ای کاغذ می‌نویسند و لای شیارهای این دیوار قرار می‌دهند. پیشینه این عمل به اوایل قرن ۱۸ بازمی‌گردد. سالانه بیش از یک میلیون یادداشت لابلای این دیوار قرار می‌گیرد، چه توسط خود مردم اسرائیل، چه توریست‌ها و چه مقامات عالی‌رتبه کشورهای دیگر.

ادیان عجیب1 10

طبق قوانین دین یهود، این یادداشت‌ها نباید به دور انداخته شوند. درباره این که آیا باید آن‌ها را سوزاند و یا دفن کرد اختلاف نظر وجود دارد. سالانه دو بار یکی از خاخام‌ها و دستیارانش این یادداشت‌ها را گردآوری می‌کنند و در گورستان یهودیان دفن می‌کنند.

این باورهای خرافی گاهی ظرایفی را نیز به همراه دارند. مثلا درباره این که آیا عبادت‌کنندگان مجازند هنگام قرار دادن کاغذ در شکاف دیوار انگشت خود را درون آن فرو ببرند یا خیر نیز اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی بر این باورند که این دیوار بخشی از حرم‌الشریف و بنابراین مقدس است و کسی اجازه این کار را ندارد. اما دسته دیگر معتقدند که این دیوار خارج از محدوده حرم است و فرو کردن انگشت به داخل ترک‌ها ایرادی ندارد!

اسلام، نسخه شفابخش

ادیان و فرقه های مذهبی قدیمی و نوظهور غیر الهی هر یک بدنبال پاسخی برای نیاز بشر به آرامش و توسل به نیرویی بالاتر و ترسیم مسیر کمال برای زندگی انسان بوده اند. اما به عقیده کارشناسان امور دینی و جامعه شناسان و به گواه مشاهدات تاریخی، هیچیک تا کنون موفق به ارائه راهی روشن و آرامشی همیشگی برای سرگشتگی درونی انسان نشده اند. در این میان ادیان ابراهیمی و فرقه های الهام گرفته از این ادیان که رویکردی الهی دارند آخرین مقصد افرادی بوده است که برای رسیدن به مقصود و آرامش حقیقی در پیچ و خم فرقه های بشری سرگردان بودند. البته گرایش به این فرقه ها نیز همواره بوده اما گرایش از ادیان به فرقه ها بسیار اندک و ناچیز بوده است.

 

بطور کلی بیشتر افرادی که ابتدا جذب فرقه ها می شوند ابتدا از مرحله آتئیستی یا انکار وجود خدا قدم در این راه می گذارند و دلیل آن هم جستجوی راهی برای آرامش درون و ایمان به حقیقتی والاتر است. شاید برای این دسته از افراد در مراحل اولیه این نسخه های بشری پاسخ موقتی باشند، اما اتفاق بزرگ که تمام رسانه ها، مراکز تحقیقاتی و حتی کتاب ثبت رکوردهای گینس نیز به آن اعتراف کرده اند، آمار تغییر دین به سمت ادیان ابراهیمی بویژه اسلام است. براساس آمار موجود، در مقایسه با دهه گذشته، میزان گرایش به اسلام و تغییر مذهب به مقصد اسلام، در اروپا و آمریکا بیش از دو برابر شده است.

درصد جمعیت مسلمانان به تفکیک قاره – ۲۰۱۱

ادیان عجیب1-11

براساس آمار “موسسه تحقیقات اسلام” در آلمان، جمعیت مسلمانان اروپا در سال ۲۰۱۰ بیش از ۴۴ میلیون نفر بوده است. این رقم در سال ۲۰۱۱ به بیش از ۵۶ میلیون نفر رسیده و جمعیت مسلمانان جهان در سال ۲۰۱۱ را به بیش از ۲ میلیارد و یکصد میلیون نفر رسانده است؛ افزایشی که موجب نگرانی اسلام ستیزان و افزایش هجمه ها و اسلام هراسی با هدف کنترل این سیر صعودی گرایش به اسلام شده است.

آداب رسوم خرافی که تنها نمونه هایی از معروفترین آن ها در کشورهای مهم اروپایی ذکر شد، بدون نیاز به توضیح بیش تر، گویای رسوخ خرافات علیرغم پیشرفت های بسیار در زمینه های گوناگون است. پیشرفت هایی که ظاهرا هنوز در سطح فرهنگ و اعتقادات مردم نتوانسته ریشه های خرافه و جهالت را بخشکاند. صد البته نباید از این مسئله غافل شد برخی از این عادات و باورها، ناخواسته و ندانسته در فرهنگ ما نیز راه پیدا کرده که باید با شناخت مبدأ آن، در جلوگیری از گسترش و فراگیر شدن آن ها کوشید. عادات خرافی مانند توسل به درختان مقدس، دیوارها، رودخانه ها و چاه ها و امثالهم با این فرض که در گره گشایی و حاجت روا شدن موثر است، در سخنان بزرگان دین و مراجع عالیقدر همواره رد و مضموم شمرده شده و همواره ارتباط انسان با خدا بدون هرگونه واسطه از طریق نیایش و راز و نیاز و یا با واسطه ائمه معصومین (ع) و مقربین درگاه الهی توصیه شده است.