منجی از دیدگاه سایر ادیان-منجی گرایی در آیین مسیحیت
نویدهای موجود در اناجیل معتبر بدین صورت آمده است:
همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر میشود ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد… آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد. و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینهزنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوّت و جلال میآید… آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخن من هرگز زایل نخواهد شد، اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد، حتی ملائکه آسمان، جز پدر من و بس. لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می آید.

اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خود آید، آنگاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا میکنند، به قسمتی که شبان میشها را از بزها جدا میکند.
آنگاه پسر انسان را ببینند که با قوت و جلال عظیم بر اَبرها میآید، در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا به اقصای فلک فراهم خواهد آورد… ولی از آن روز و ساعت، غیر از پدر هیچکس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس بر حذر و بیدار شده، دعا کنید، زیرا نمیدانید که آن وقت کی میشود.
کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند، که چه وقت مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد بیدرنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد… پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمیبرید پسر انسان میآید.
در انجیل یوحنّا (بندهای ۱۲ـ۱۷) نویدهای جالب و جامعی درباره منجی و موعود آخرالزمان دارد. توضیح اینکه کلمه «پسر انسان» مطابق نوشته مسترهاکس آمریکایی در کتاب خود به نام قاموس کتاب مقدس، هشتاد بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) تکرار شده که فقط سی مورد آن بر حضرت عیسی(ع) قابل تطبیق میباشد و پنجاه مورد دیگر از نجات دهندهای سخن میگوید که در آخرالزمان ظهور خواهد کرد، عیسی نیز با او خواهد آمد و او را جلال خواهد کرد و از ساعت و روز ظهور او جز خدا کسی اطلاع ندارد.
از کتب مقدس این چنین برداشت میشود که: شخصی برای اصلاح جامعه بشری و تشکیل حکومت جهانی به عنوان نجاتبخش و منجی خواهد آمد که همه انتظار او را دارند، چنانکه از تمامی عبارات کتب مقدس استفاده میگردد. دیگر اینکه همه ملتهای جهان و تمامی مردم دنیا از او پیروی میکنند و زیر نفوذ او خواهند رفت و او بر جهان حکومت خواهد کرد و رئیس جهان خواهد بود و سلطنت او در ربع مسکون مستقر خواهد شد.
او از خود تکلم نمیکند و روی هوای نفس خود حرف نمیزند و بلکه طبق آنچه از خدای تعالی و پیامبران شنیده است سخن خواهد گفت. او وقتی بیاید مردم را به جمیع راستیها هدایت خواهد نمود. او مردم را به عدالت ملزم میکند و خودش به عدالت داوری میکند. قبل از آمدن او دنیا پر از ظلم و جور میشود و سراسر جهان را ظالمین و ستمگران احاطه میکنند.
وقتی او بیاید همه اضداد در کنار یکدیگر با صلح و صفا زندگی میکنند و حتی درندگان و حیوانات موذی کوچکترین آسیبی به حیوانات اهلی نمیزنند. او قدرتمندترین ابرقدرتها را سرکوب میکند و بهطور کلی اشرار را از بین میبرد و اثری از آنها باقی نمیگذارد.بعد از ظهور او صالحان و صدیقان و حلیمان وارث زمین میشوند و جهان و آنچه در اوست به آنان تعلق خواهد گرفت.
همه باید منتظر او باشند، زیرا وقت ظهورش مشخص نیست و حتی ملائکه آسمان هم نمیدانند و بالاخره جز خدای تعالی کسی از آمدنش اطلاع ندارد. بنابراین باید همه بیدار باشند و آمدنش را انتظار داشته باشند. همه چیز در اختیار او قرار خواهد گرفت و او بر ابرهای آسمان با قوّت و جلال خواهد آمد. او جهان را از معرفت خدای تعالی پر خواهد کرد و مردم دنیا همه خداشناس خواهند شد. و خلاصه وظیفه مردم در زمان غیبت او این است که برای ظهورش دعا کنند و همیشه منتظر او باشند، زیر او ناگهانی خواهد آمد.
از آنجا که یاوران این موعود جهانی در حکومت ایشان را همراهی میکنند، بررسی کوتاهی از ویژگیهای این یاران خالی از لطف نیست.
ویژگی یاران سوشیانت
در متون مزدیسنایی از دو نوع یار برای موعود (های) آخرالزمان نام برده شده است: یارانی که در عصر ظهور زندگی میکنند و یاورانی که در زمانهای سابق رحلت کردهاند، و هنگام ظهور منجی زنده شده، او را یاری خواهند کرد. در متون پهلوی، دسته دوم را «جاودانیها» خوانده و از شماری افراد، یلان و پهلوانان تاریخی در جایگاه یاوران سوشیانس یاد کردهاند. شمار این افراد را پانزده مرد و پانزده زن دانسته و با احتساب زرتشت، از چهارده مرد یاد کردهاند. در حالی که یک مرد و پانزده زن به نام خوانده نشدهاند. این جاودانیها در هزاره سوشیانس پدید آیند و رستاخیز برانگیزانند و جهان جاودانی را بیارایند. به تصریح اوستای نو و متون پهلوی، ابدان گنهکاران و مجرمان همچون منافقان دوباره زنده نخواهد شد؛ اما پرهیزگاران به زمین باز آیند، نه به آن چهره که در گذشتهاند و نه از آن آمیزه که پیش ساخته شدند؛ بلکه موجودات مادی از گل روشن و بدون تاریکی، آب بدون زهر، آتش بدون دود، و باد خوشبوی ساخته شده باشند.
خصوصیات یاران منجی موعود چنین است:
«نیک اندیش، نیک گفتار، نیک کردار، هرگز سخن دروغ بر زبان نیاورند؛ قول خود را نمیشکنند و عفریت خشم از آنان میگریزد.»افزون بر این فرشتگان مقرب الهی، هفت امشاسپند نیز در جایگاه یاوران سوشیانس مطرح شدهاند.
خصوصیات یاوران منجی در آیین یهود و مسیحیت
در عهدین برای یاران حضرت ویژگی خاصی بیان شده است:
در اشعیای نبی میگوید:
علمی به جهت امتهای بعد برپا خواهد کرد و از اقصای زمین برای ایشان صفیر خواهد زد و ایشان تعجیل نموده، به زودی خواهند آمد و در میان ایشان احدی خسته و لغزش خورنده نخواهد بود و احدی نه پلکی خواهد زد و نه خواهد خوابید و کمربند احدی از ایشان باز نشده، دوال نعلین احدی گسیخته نخواهد شد که تیرهای ایشان تیز و کمانهای ایشان زده شده است، ایشان مثل شیر ماده و مانند شیران ژیان غرش خواهند کرد.
در دانیال نبی میگوید: «در ایام این پادشاهان خدای آسمانها سلطنتی را که تا به ابد زایل نشود برپا خواهد نمود. در مزمور میگوید: «چشمان خداوند به سوی صالحان است. چون صالحان فریاد برآورند، خداوند آنها را شنیده و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشد.» در اشعیای نبی آمده است: «ای رسولان تیزرو بروید نزد امت بلند قامت و براق، نزد قومی که از ابتدایش تاکنون مهیب بودهاند، یعنی امت زورآورنده و پایمالکننده.» در جای دیگر میگوید: «دروازه را بگشایید تا امت عادل که امانت را نگه میدارند داخل شوند، طریق راستان استقامت است.» همچنین در بخشی دیگر بیان شده است: «اینک بعضی از جای دور خواهند آمد و بعضی از شمال و از مغرب؛ ای آسمانها ترنم کنید و ای زمین وجد نما و ای کوهها آواز شادمانی دهید؛ زیرا خداوند قوم خود را تسلی میدهد.»
جمع بندی و نتیجه گیری
هدف از مقایسه سیر اندیشه و اعتقاد نجاتبخشی و تطور آن در هر یک از ادیان و همچنین برابری ادیان در اعتقاد به ظهور منجی، بیان این نکته نیست که دینی از دین دیگر در این مسئله خاص متأثر گردیده و یا بر آن تأثیر گذاشته است. آنچه در این پژوهش مورد نظر میباشد این است که موارد همانند یا مشترک ادیان کنار هم قرار گیرند و این نتیجه کلی به دست آید که اندیشه نجاتبخشی و اشاره به موعودی که در پایان جهان خواهد آمد و نظامی همسان با دستورهای خداوند خواهد ساخت، در همه ادیان وجود دارد. اما اینکه این موعود کیست، چه موقع و کجا ظهور خواهد کرد، از جمله مسائل مورد اختلاف میباشد. آنچه مشترک است این است که نجاتدهنده آخرالزمان از خاندان نبوت و دارای همه صفات پسندیده است. در همه ادیان نوعی اعجاز در مسائل مربوط به موعود دیده میشود. وصف جهان انتظار در ادیان گوناگون الگوی واحدی دارد؛ جامعهای است که در زمینههای فردی، اجتماعی، سیاسی اقتصادی، علمی و فرهنگی به ابتذال کشیده شده، فساد و تباهی به اوج خود رسیده؛ آنگاه است که فرج نزدیک است.
همه ادیان با عبارات و شیوه های واحدی از ویژگی های عصر انتظار یاد کرده اند. سبب این همسانی این است که در همه دورانها و برای همه مردم، ستم، کینه و جنایت ناپسند بوده است. از این رو، انتظار جامعهای بدون ظلم و تصور جامعه آرمانی از گذشتههای دور تاکنون اندیشه بسیاری از دانشمندان و محققان بوده است. به گونهای که هر یک از آنان طرحی جداگانه برای ایجاد جامعه آرمانی تدوین نموده است. طرح این گونه مسائل از سوی دانشمندان گوناگون و ریشهیابی آن در ادیان مختلف مانند یهود، مسیحیت و زرتشت و حتی مسلکهایی همچون برهما و بودا نشانه این است که زندگی در یک جامعه آرمانی خالی از ظلم و ستم ریشه در نهاد بشریت دارد. اما آنچه تمام این طرحها را غیرعملی نموده، این است که آنها واقع بینانه و همراه با ارائه روشن نیستند، بلکه فقط یک جامعه آرمانی را به تصویر کشیدهاند نه راه و روش رسیدن به آن را. همچنین هدفهایی برای این طرحها تعیین نشده است تا بدان وسیله اراده و شور و خواست مردم را برانگیزد و آنان را به تغییر اوضاع و احوال موجود مایل گرداند. تنها طرحی که دارای این خصایص میباشد، اسلام است.
تحقق این جامعه آرمانی در متون دینی ما پیشگویی شده و هدف نهایی جامعه آرمانی این است که انسانها به کمال حقیقی برسند؛ کمالی که جز بر اثر خداشناسی، خداپرستی، اطاعت کامل و دقیق از اوامر و نواهی الهی و کسب رضای خداوند و تقرب به درگاه او حاصل شدنی نیست. جامعهای که خداوند وعده فرموده است، جامعهای است که افرادش عقاید، اخلاق و اعمال موافق با تعالیم و احکام اسلامی دارند. البته همان گونه که در متن مقاله ذکر شد، اندیشه مهدویت و وجود موعود برای اصلاح جهان تنها در آیین اسلام طرح نشده، بلکه بشارتی است که خدای متعال به همه انبیا داده است و تمامی ادیان توحیدی منادی این اندیشه بودهاند و آینده جهان را از آنِ صالحان خواندهاند و حاکمیت عدالت را بر سراسر گیتی حتمی قلمداد کردهاند. این اندیشه آنقدر در ادیان توحیدی پررونق و آشکار بوده است که به ادیان غیرتوحیدی نیز رنگ داده و ادیانی که به ظاهر منشأ الهی نداشتهاند نیز اعتراف به وجود مصلح جهانی کردهاند.
گفتنی است که همه بشارتها، وعده ها و اشاره ها که در همه آیینها و دیانتها آمده است، نظر به قیام الهی آخرالزمان و حرکت بشری ـ الهی مصلحی دارد که در پایان ادوار نبوت و در امتداد جریان دین اسلام، از داخل اسلام ظهور خواهد کرد. این است که هرگاه موعود گفته میشود، منظور موعود و منجی نهایی و منتظَر آخرین است. به بیان دیگر منظور از نجاتبخشی در ادیان، همان منجیگرایی در آیینهای مختلف است که منطبق با نظریه مهدویت میباشد. و چه باشکوه است تصور ایامی که تنها حاکم عالم، دادگستری چون قائم آلمحمد باشد و چه زیباست زندگی در ایامی که پرچمی جز پرچم توحید در اهتزار نباشد و ندایی جز ندای حق به گوش جهانیان نرسد؛ دورانی سرشار از عطوفت و مهربانی که عدالت، آزادگی و کرامت انسانی سرتاسر گیتی را پر کند.




دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.