شما اینجا هستید
خانه »
جزوات » بیانات جهانیان و شاهدان عینی نسلکشی ارمنیان
تعداد بازدید:1374
بیانات جهانیان و شاهدان عینی نسلکشی ارمنیان
بیانات جهانیان و شاهدان عینی نسلکشی ارمنیان بیانات جهانیان و شاهدان عینی از نسل کشی ارمنیان که شامل لیستی از گزارشها، شهادت و شاهدان عینی از نسل کشی ارمنیان و سخنان دیپلماتها، مبلغان مذهبی، ژنرالهای ارتش، و دیگران از ملیتهای مختلف اظهار داشتند: مصطفی کمال آتاترک “این پس ماندههای حزب ترکهای جوان سابق که میبایستی پاسخگوی میلیونها تن از اتباع مسیحی کشورمان که به صورت انبوه از خانههای خود رانده شدند و به طرز وحشیانهای به قتل رسیدند، از قانون جمهوریت سرکشی میکنند. آنها تاکنون از راه غارت و چپاول، سرقت و رشوه خواری، ارتزاق نمودهاند و نسبت به هر اندیشه یا پیشنهادی جهت قبول انجام کار مفید و امرار معاش از راه عرق جبین، ابراز مخالفت میکنند.” آرمین وگنر در آوریل۱۹۱۵، پیرو امضای پیمان نظامی بین ترکیه و آلمان به همراه گروه پزشکی برای خدمت در ارتش ششم عثمانی، که تحت فرماندهی ژنرال فیلد مارشال فون درگولتس بود، به خاورمیانه فرستاده شد. از همان ابتدا وگنر به تحقیق پیرامون شایعاتی که از منابع مختلف در مورد قتلعام ارامنه شنیده بود پرداخت. در پاییز همان سال با درجه افسری امکان مسافرت در آسیای صغیر را به دست آورد. از کتاب راه بی برگشت میتوان به مسیر مسافرتهای او پی برد. مسیری که وگنر در آن به همراه کاروانهای میلیونی رانده شدگان ارمنی از خانه و کاشانه خود قدم برمی داشت و مرگ هزاران کودک و زن و مرد را با چشمان خود می دید. مرگ میلیونها انسان بی گناهی که در راه اجرای اهداف و آرمانهای شوم پانترکیسم صورت میگرفت روح و جان او را آزرده میکرد و این تنها شاهد جنایتها و آدم کشیهای از پیش تدارک دیده و برنامه ریزی شدهٔ ترکهای جوان و سربازان و ژاندارمهای ترک، را بر آن میداشت تا اطلاعات دست اول خود را جمع آوری کرده و به خارج از مرزهای ترک ارسال دارد. این مسیر از استانبول شروع و از رأس العین، موصل، بغداد، استان بابل، راکیم پاشا، کالیکیه، ابوحراره، ابو کمال، دیرالزور، راکا، مسکنه، حلب و استان قونیه به استانبول بر میگشت. در حالی که ورود به کمپهای مرگ قربانیان ارمنی هم از طرف نژادکشان ترک و هم از طرف متحدان آلمانی آنها به شدت ممنوع اعلام شده بود تا کوچک ترین خبری به دنیای خارج درز نکند، آرمین وگنر در لباس افسر آلمانی تنها کسی بود که با محکومان به مرگ ملاقات و نامهها و پیامهای آنان و مدارک مختلف را جمع آوری میکرد. از وضعیت آنها با دوربین خودش عکس میگرفت، گفتههای آنها را یادداشت میکرد و از طریق کنسولگریها و میسیونرهای خارجی آنها را به اروپا و امریکا میفرستاد. پس از کشف نامهای خطاب به مادرش، که در آن دربارهٔ جنایتها و آدمکشیهای ترکهای جوان شرح مفصلی ارائه کرده بود، ارتش آلمان او را دستگیر و برای مجازات او را به بخش مراقبتهای پزشکی بیماران مبتلا به وبا انتقال داد. و بالأخره در دسامبر ۱۹۱۶ وگنر به شدت بیمار میشود و ارتش آلمان به ناچار او را به آلمان برمی گرداند. بندیکت پانزدهم از واتیکان پاپ، بندیکت پانزدهم ۱۰ سپتامبر ۱۹۱۵ نامه به امپراتوری عثمانی اعلیحضرت محمد پنجم امپراتور عثمانی “در حالیکه غم و اندوه بخاطر وحشتهای ناشی از جنگهای هولناک که در امپراتوری در حال شکوفان اعلیحضرت با کشورهای بزرگ اروپایی پیش رانده میشود، قلب ما را پارهپاره میکند، انعکاس نالههای شدیداً دردمند ملتی که در سرزمین وسیع عثمانی مورد شکنجهها و ایذا و اذیت غیر قابل گفتن قرار گرفتهاند، از طریق مختلف به گوش ما میرسد. ملت ارمنی قبلاً نیز شاهد به سوی مرگ رفتن فرزندان خود بوده است در حالیکه بسیاری دیگر از آنان به زندان افتاده و یا به تبعید فرستاده شدهاند که در آن میان تعدادی نیز از روحانیان و حتی چند اسقف بودهاند. و اکنون میشنویم که تمامی سکنه روستاها و شهرها وادار به ترک خانههای خود شده و در میان درد و رنج سنگین به اردوهای کار اجباری در دوردستها رانده میشوند، آنجاهایی که علاوه بر رنج و عذاب عمیق آنها مجبور خواهند بود محرومیت و شکنجههای ناشی از گرسنگی را نیز متحمل شوند. اعلیحضرتا ما ایمان داریم که چنین فجایعی علیرغم میل دولت اعلیحضرت صورت میگیرد بهمین علت است که با اطمینان کامل به اعلیحضرت روی میآوریم و مشتقانه از او تمنا میکنیم که با سخاوت بخشنده خود دلرحمی و شقفت ابراز نموده و جهت حمایت از مردمی که بنا به همان دستورهای دینی که به آن مومن، وفادار و مطیع به شخص اعلیحضرت هستند پا در میانی کنند. چنانچه در زمره ارمنیان افرادی خائن یا مجرم به جرائم دیگری یافت میشود بگذارید آنها محاکمه شوند و طبق قانون خودتان به مجازات برسند. ولی اعلیحضرت با درک والای خود از عدالت اجازه ندهند که افراد بیگناه محکوم به همان مجازاتهایی شوند که مجرمین میشوند و عفو مطلق والای اعلیحضرت حتی بر افراد منحرف نیز فرودآید. اعلیحضرت بیائید پیام صلح و مغفرت را با قدرت و تحکیم ادا کنید و اجازه دهید ملت ارمنی که از اعمال وحشیانه و انتقام جویانه در سنگر پناه قرار میگیرد نام والای حمایت گر خود را با دعا ذکر کند. با این امید شیرین دعا میکنیم که اعلیحضرت بهترین آرزوهای ما را که برای امنیت، رونق و سعادت اتباع اعلیحضرت داریم خواهند پذیرفت.” وینستون چرچیل “در سال ۱۹۱۵ دولت ترکیه دست به کار کشتار جمعی و آواره سازی شرم آور ارمنیان آسیای صغیر شد و با قساوت تمام طرح خود را از پیش برد، پاکسازی این قوم از سرزمینهای آسیای صغیر را میتوان با توجه به مقیاس وسیع آن کامل توصیف کرد. تصور میشود شمار بیش از یک میلیون تن از ارمنیان، مشمول این کشتارها شده باشند که بیشتر از نیمی از آنها جان خود را از دست دادند. در اینکه این جرم با اهداف سیاسی خاص برنامه ریزی شده و به اجرا در آمده است، هیچ شکی نیست. فرصت پیش آمده مناسب پاکسازی خاک ترکیه از یک نژاد مسیحی بود. ملت ارمنی در شرایطی از جنگ جهانی رست که پراکنده شده، در بسیاری از مناطق منهدم شده و در نتیجه کشتارها، تحمل صدمات ناشی از نتایج جنگ و آواره سازیهای اجباری که به عنوان روشی آسان برای تحقق این کشتارها به کار گرفته شده بود، حداقل یک سوم از شمار افراد خود را از دست داد. از یک جامعه دو و نیم میلیونی سه چهارم آن، یعنی بیش از یک میلیون مرد، زن و کودک به هلاکت رسیدند. ولی قطعاً” هدف این بود.” بیل کلینتون ۲۴ آوریل ۱۹۹۶ پیام ریاست جمهوری روز یادبود ارمنیان “هشتاد و یک سال پیش در چنین روزی در شهر قسطنطنیه بیش از دویست تن از رهبران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ارمنیان دستگیر شده و بعد از تبعید محکوم به مرگ شدند. آن روز سرآغاز یکی از سیاه ترین لحظات این قرن است. در این روز غم انگیز من خود را با ارمنیان سراسر جهان در گرمی داشت یاد آواره سازیها و کشتارهای بی منطق یک و نیم میلیون تن بین سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳ در امپراتوری عثمانی صورت گرفت، همراه و همدل می دانم. بسیار مایه اندوه است که قرن ما مکرراً” شاهد قصاوت پوچ انسان به همنوع خود بوده است. همراه هم در فقدان وحشتناک این خیل عظیم افراد بی گناه عزاداری میکنیم.” فرانسوا میتران “نمیتوان مصیبت نژادکشی را که گریبانگر شما بوده از خاطر زدود. این واقعه بایستی در حافظه بشریت ثبت شود و این جانبازی باید در حکم درسی باشد برای نسل جوان. این در عین حال درسی است از میل به بقا و ادامه حیات تا هر کس در آیندههای دور بداند که این ملت متعلق به گذشته نیست بلکه بخشی از زمان حال است و دارای آیندهای روشن.” هنری مورگنتاو “وقتی مقامات ترک دستور این تبعیدها را صادر کردند، در واقع حکم نابودی و مرگ کامل یک قوم را به اجرا درمی آوردند. آنها این موضوع را خوب درک میکردند و در گفتگوهایی که با من داشتند، هیچ تلاشی را در مخفی نگهداشتن این حقیقت نمیکردند. جزئیات وحشتناک این نسل کشی را به هیچ وجه شرح ندادهام، چرا که توصیف کامل اعمال سادیسمی ای که در مورد قربانیان ارمنی روا شد، در هیچ یک از نشریات امریکایی قابل چاپ نبود. این جنایات، هرآنچه منحرف ترین غرایض و فکر انسان میتوانست ابداع کند و هر آزار، اذیت و بی عدالتی که به پست ترین فکر و تخیل انسانی میتوانست خطور کند، سهم بدبختی این ملت وفادار و صدیق شد.مطمئن هستم که بشر در تمام طول تاریخ هرگز شاهد چنین واقعهٔ دهشناکی نبوده است. بزرگ ترین قتلعامها و آزار و اذیتهای اجتماعی گذشته در مقابل درد و رنج حاصل از نژادکشی ارمنیان تقریباً ناچیز است.” الی ویزل “طلعت پاشا و اسماعیل انور در پی پاکسازی ارمنیان ساکن امپراتوری عثمانی بودند. کشتاری سبعانه در ارمنستان اولین نژادکشی قرن بیستم، بیرحمی خونسرد و حساب شده نظریه پردازان قتلعام، توطئه آزمندی و تشنه به خونی قاتلان فناتیک، روح آماده جانبازی قربانیان جهان در حال جنگ است ولیکن در میان این جنگ، جنگ دیگری میان یک قدرت بزرگ و یک اقلیت ستم کشیده محکوم و تحت فشار جریان دارد.آواره سازیها طی مهاجرتهای اجباری، اعمال فشارهای بی حد و کشتارهای انبوه هدفمند در جهت پایان دادن کامل به موجودیت یک ملت بود.” اسقف دزموند توتو “این نکته که یک فردی بدبینانه به آن اشاره کرده است: “تاریخ به ما میآموزد که ما از تاریخ هیچ نمیآموزیم” حقیقت غم انگیزی در خود دارد. به علاوه امکان دارد که اگر دنیا از نژادکشی ترکهای عثمانی نسبت به ارمنیان این اولین نژادکشی قرن بیستم آگاهی داشت شاید بشریت نسبت به علایمی که سرآغاز دیوانگی لجام گسیخته آدولف هیتلر به جهانیان ناباور بود هشیارانه عمل میکرد.” عبدالقادر قدوره “در دیدار از موزه و بنای یادبود نژادکشی که ملت ارمنی در سال ۱۹۱۵ متحمل آن گردید، ما با شگفتی و احترام کامل در مقابل قهرمانانی که با جرات و شهامت با مرگ رو به رو شدند، ایستادیم. فرزندان و نوادگان آنها نیز راهشان را در پیش گرفتند تا شهامت و تلاششان را جاودانه گردانند. ما با احترام فراوان در برابر یاد این شهدای ملت ارمنی دوستان خود سر تعظیم فرود میآوریم و به قدرت آنها در دستیابی به قاطعیت و پیروزی درود میفرستیم. ما به اتفاق هم تلاش خواهیم کرد تا یک، ابناء بشر را از تعارض و ستم برهانیم.” پالاویچینی پالاویچینی ۲۴ ژوئن ۱۹۱۵: “شکی نیست که عملکرد دولت ترکیه در قبال ارمنیان اشتباه است، من توجه وزیر اعظم ترکیه را به این موضوع جلب کردم زمانی فرا خواهد رسید که ترکیه به خاطر این سیاست نابود سازی یک ملت مفید پاسخگو خواهد بود. لیکن اخیراً فرمان وزارت جنگ نیز واصل شد که بر اساس آن ارمنیان با هر مذهب که باشند باید جابجا شوند تا هیچ کجاه جمعیت آنها بیش از ۵ درصد جمعیت نباشد.” پالاویچینی ۱۰ مارس ۱۹۱۶: “متأسفانه مقامات دولت ترکان جوان که تحت لوای این انجمن خود را در عملی ساختن طرح نابود سازی ملت ارمنی مقتدر احساس میکردند، از اوضاع استفاده کردند تا علیه قومیتهای غیر ترک دست به شدید ترین اقدامات بزنند طلعت پاشا و انور پاشا و طرفداران آنها تنها در شرایط جنگی میتوانستند به نابود سازی ارمنیان اقدام ورزند. و اگر دولت در صدد بر میآمد تا باقیمانده این قوم را نابود سازد و بوسیله آن مسئله ارمنی را کلاً محو نماید این امر کاملاً با تمایلات ملت ترکیه هماهنگی داشت. به نظر من کشتار ارمنیان یصورت لکه ننگ جاودانی برای دولتهای ترکیه باقی خواهد ماند.” پالاویچینی ۲۴ مارس ۱۹۱۷: “اخیراً” وزیر جاوید بیگ هنگام گفتگو با من کشتار ارمنیان را بزرگترین اشتباه کابینه قبلی قلمداد کرد او گفت که از نظر سیاسی میل به تعقیب و نابود سازی همه ملیتها اشتباه است.” تئودور روزولت “احساس گناه میکنم از ریاکاری نفرت انگیزی که ادعا مینمایم با ارمنستان و اقوام لگدکوب شده ترکیه دوست هستیم ولی از جنگ با ترکیه اجتناب میکنیم. این اجازه را دهیم که ترکیه ارمنیان را قتلعام کند وسپس تقاضای کمک به بازماندگان آنان نمایم و بعد به خود بنازیم که دلیلی برای مساعدت به قربانیان آنان را داشتهایم. این سیاست را چرا دنبال نمیکنیم که به چنین کشتارهای احمقانه و کراهت آور خاتمه دهیم.وقایع وحشت آوری که ارمنیان با آن رودررو شدهاند یک عمل انجام شده است. وقوع آن عمدتاً” نتیجه اعمال سیاست صلح طلبانه ملت ما در طول چهار سال گذشته است. حضور میسونرهای ما و کوتاهی ما در شرکت در جنگ، ترکها را از کشتار بیش از یک میلیون تن از ارمنیان، و صدها هزار از آشوریان، یونانیها باز نداشت که در آن میان اکثریت بارز با ارمنیان بوده است. اعلام جنگ ما در حال حاضر قادر نیست حتی یک صدم صدماتی را که با خودداری ما در شرکت در جنگ در گذشته وارد کرده است جبران کند. و با این کار ما قادر خواهیم بود خدماتی با ارزش پایدار برای آینده ارائه کنیم و در ضمن قدم دیگری در راه اعاده احترام به خود برداریم. ما باید وارد جنگ شویم زیرا خودداری از این کار واقعاً” نشان دادن عدم اعتماد به هم پیمانان ما و کمکی به آلمان خواهد بود، زیرا کشتار ارمنیان بزرگترین جرم دوران جنگ بود و کوتاهی در اقدامی علیه ترکیه به معنی عفو و چشم پوشی از آن است، زیرا کوتاهی در برخوردی اساسی علیه اقدامات وحش آور ترکیه به معنی این است که تمامی تضمینات ما در راه تامین آیندهای صلح آمیز برای دنیا شیطنتی فریبکارانه بوده است و دیگر اینکه وقتی ما اکنون از وارد جنگ شدن با ترکیه خودداری کنیم نشان خواهیم داد که این اعلامیه “امن کردن کردن دنیا برای ایجاد دموکراسی” حرفی مفت و غیر صادقانه است.” فریتیوف نانسن “به گفتهٔ یکی از شاهدان خارجی، تشکیل ستونهای تبعید، که در واقع پوششی بود برای قتلعام، ماهیتی داشت بینهایت سبعانه و بی رحم. قربانیان ارمنی با تحمل فجیع ترین اعمال غیرانسانی، به تدریج با مرگ روبه رو میشدند، درحالی که ترکان برای حفظ آبروی مقامات، این نقشههای رذیلانه و وحشیانه را به عنوان یک اقدام ضروری نظامی زمان جنگ توجیه و وانمود میکردند.در گرم ترین ایام سال، یعنی از ماه ژوئن تا آگوست۱۹۱۵ م، که احتمال هلاکت محکومان بیش از پیش بود، صفوف بلند قربانیان در راهی بی پایان، از تمامی ولایتها و شهرهای ارمنی نشین به طرف بیابانهای جنوب گسترده بود.” اسماعیل رائین “دولت عثمانی سعی میکرد به این فجایع و تجاوزات، عنوان مهاجرت بدهد. آنان بسیاری از آبادیها را یکجا وادار به تخلیه میکردند و حتی مسئولان و مقامات محلی برای آنان آرزوی موفقیت و سفری خوش میکردند. بسیاری از این ساده دلان هم که نمیدانستند چه بر سر دیگران آمده و چه بر سر خودشان خواهد آمد به امید آنکه اگر زادگاه و سرزمین مادری خود را به اجبار ترک میکنند، جای دیگری را اگرچه سالیان دراز طول بکشد، آباد خواهند کرد.” “علیرغم ادعای مقامات ترک عثمانی، که ارمنیان را به جنگ مسلحانه علیه عثمانی متهم میکردند، ارمنیان برای دفاع از خود فقط در دو مورد امکان مقاومت مسلحانه یافتند. یکی مورد موفقیت آمیز انطاکیه که در آن کشاورزان ارمنی به تپهها رفتند و مدت هفت هفته پشت به دریا جنگیدند تا آنکه تقریباً به طرزی معجزه آسا توسط ناوگان فرانسه نجات یافتند و مورد دیگر، عملیات قهرمانانه و در عین حال نومیدانهٔ شابین قره حصار ـ شهری واقع در اراضی پشت ساحل طرابوزان ـ که در آنجا چهار هزار ارمنی با شنیدن خبر تبعید خود اسلحه به دست گرفتند و از اواسط ماه مه تا آغاز ژوئیه با سربازان عثمانی به زد و خورد پرداختند. در برابر این مقاومت، عثمانیها به اعزام افراد و مهمات پرداختند و شهر را با آتش توپخانه تصرف کردند.” سید محمدعلی جمال زاده “با گاری و عربانه از بغداد و حلب بجانب استامبول براه افتادیم. از همان منزل اول با گروههای زیاد از ارامنه مواجه شدیم که بصورت عجیبی که باور کردنی نیست و ژاندارمهای مسلح و سوار ترک آنها را پیاده بجانب مرگ و هلاک میراندند. ابتدا موجب نهایت تعجب ما گردید ولی کمکم عادت کردیم که حتی دیگر نگاه هم نمیکردیم و الحق که نگاه کردن هم نداشت. صدها زنان و مردان ارمنی را با کودکانشان بحال زاری بضرب شلاق و اسلحه پیاده و ناتوان بجلو می راندند. در میان مردها جوان دیده نمیشد چون تمام جوانان را یا به میدان جنگ فرستاده یا محض احتیاط (ملحق شدن به قشون روس) بقتل رسانده بودند. دختران ارمنی موهای خود را از ته تراشیده بودند وکاملاٌ کچل بودند و علت آن بود که مبادا مردان ترک و عرب بجان آنها بیفتند. دو سه تن ژاندارم بر اسب سوار این گروهها را درست مانند گله گوسفند بضرب شلاق بجلو می راند. اگر کسی از آن اسیران از فرط خستگی و ناتوانی و یا برای قضای حاجب بعقب میماند. برای ابد بعقب مانده بود و ناله و زاری کسانش بی ثمر بود و از اینرو فاصله به فاصله کسانی از زن و مرد ارمنی را میدیدیم که در کنار جاده افتادهاند و مردهاند یا در حال جان دادن و نزع بودند.بعدها شنیده شد که بعضی از ساکنان جوان آن صفحات در طریق اطفا آتش شهوات حرمت دخترانی از ارامنه را که در حال نزع بوده و یا مرده بودند نگاه نداشته بودند. خود ما که خط سیرمان در طول ساحل غربی فرات بود و روزی نمیگذشت که نعشهایی را در رودخانه نمیدیدیم که آب آنها را با خود نمیبرد. شبی از شبها در جایی منزل کردیم که نسبتاًٌ آباد بود و توانستیم از ساکنان آن برهای بخریم و سر ببریم و کباب کنیم دل و روده بره را همان نزدیکی خالی کرده بودیم. مایع سبز رنگی بود بشکل آش مایعی ناگهان دیدیم که جمعی از ارامنه که ژاندارمها آنها را در جوار ما منزل داده بودند.با حرص و ولع هرچه تمامتر بروی آن مایع افتادهاند و مشغول خوردن آن هستند منظرهای بود که هرگز فراموشم نشده است. باز روزی دیگر در جایی اتراق کردیم که قافله بزرگی از همین ارامنه در تحت مراقبت سوارهای پلیس عثمانی در آنجا اقامت داشتند.یک زن ارمنی با صورت و قیافه مردگان بمن نزدیک شد و به زبان فرانسه گفت: «ترا بخدا این دو نگین الماس را از من بخر و در عوض قدری خوراکی بما بده که بچههایم از گرسنگی دارند هلاک میشوند». باور بفرمائید که الماسها را نگرفتم و قدری خوراک به او دادم خوراک خودمان هم کمکم ته کشیده بود و چون هنوز روزها مانده بود که به حلب برسیم دچار دست تنگی شده بودیم. به حلب رسیدیم. در مهمانخانه بزرگی منزل کردیم که «مهمانخانه پرنس» نام داشت و صاحبش یک نفر ارمنی بود. هراسان نزد ما آمد که جمال پاشا وارد حلب شده و در همین مهمانخانه منزل دارد و میترسم مرا بگیرند و بقتل برسانند و مهمانخانه را ضبط نمایند. بالتماس و تضرع درخواست مینمود که ما به نزد جمال پاشا که به قساوت معروف شده بود رفته وساطت کنیم. میگفت شما اشخاص محترمی هستید و ممکن است وساطت شما بی اثر نماند. ولی بی اثر ماند و چند ساعت پس از آن معلوم شد که آن مرد ارمنی را گرفته و به بیروت و آن حوالی فرستادهاند و معروف بود که در آنجا قتلگاه بزرگی تشکیل یافته است. خلاصه آنکه روزهای عجیبی را گذراندیم. حکم یک کابوس بسیار هولناکی را برای من پیدا کرده است که گاهی بمناسبتی بر وجودم تسلط پیدا میکند و ناراحتم میسازد و آزارم میدهد.” ژنو – ۲۵ خرداد ۱۳۵۰ – سید محمد علی جمال زاده اوسکار هایزِ روز ۲۶ ژوئن جارچیها خبر تبعید ارامنه شهر را در کوچهها و خیابانها جار زدند. روز اول ژوئیه در خیابانها تا چشم کار میکرد ژاندارمهای تفنگ بدست در رفتوآمد بودند و خشونت رفتارشان اعجاب انگیز بود. ارامنه را در گروههای صد نفری در یک نقطه جمع میکردند و سپس آنها را بطرف ارزروم حرکت میدادند . از ترابوزان بیش از ۶۰۰۰ نفر اخراج شدند . در خلال راهپیمایی هر کس که از سر خستگی یا علت دیگر از گروه عقب بماند با سرنیزه بجلو رانده میشود. آنها که مختصر مقاومتی از خود نشان دهند درجا کشته میشوند. جسد این قبیل افراد را یا در همان محل رها میکنند یا به رودخانه میاندازند . ارمنی بودن به تنهایی کافیست تا ماموران دولتی به شخص بصورت یک جانی نگریسته و درصدد آزار و شکنجه و تبعید وی برآیند . در آغاز گفته میشود که بیماران از تبعید معاف اند و سالخوردگان اعم از زن و مرد، زنان باردار و کارمندان ارمنی دولت نیز تبعید نمیشوند ولی بزودی معلوم شد که همه این حرفها فقط و فقط شایعه بود چه بزودی بیماران پیرزنان و پیرمردان نیز از شهر اخراج گردیدند. ظن غالب بر این است که این گروه را ماموران در رودخانه غرق خواهند کرد تا به کارهای واجب تر دیگر بپردازند. در نخستین روز اخراج عمومی ارامنه ترابوزان تعداد زیادی از ارامنه منجمله اعضای کمیته ارمنی شهر را سوار یک قایق بزرگ نموده و به سوی سامسون حرکت دادند . یک ترک بعدها در این باره گفت: قایق حامل اعضای کمیته ارمنی ترابوزان کمی بعد از آنکه از شهر دور شد با قایق دیگری که سرنشینان آنرا ژاندارمهای مسلخح تشکیل میدادند روبرو میشود. مارتین نیپاژ “هنگامی که در باشگاه آلمانی در “حلب ” بودم، کنسول آلمان که از شهر موصل میآمد، تعریف میکرد در جاده موصل تا حلب دستهای قطع شده کودکان را دیده است و تعداد آنها به قدری زیاد بود که میتوانستند جاده را با آنها فرش کنند.” تانر آکچام “چرا ما ترکها به انکار نژادکشی ارمنیان ادامه می دهیم یا به عبارتی دیگر، چرا ما ترکها هربار که سخن از نژادکشی ارمنیان پیش می آید استخوان هایمان به لرزه می افتد؟از ۱۹۹۰م تا کنون بیش از بیست سال به بررسی موضوع نژادکشی ارمنیان پرداختهام و پیوسته، بارها و بارها، این سؤال را از خود پرسیده و سعی کردهام پاسخی برای آن بیابم. هرچه زمان پیش رفته پاسخ من نیز به این سؤال تغییر کرده است. در ابتدا سعی داشتم مسئلهٔ انکار را در قالب استمرار و تداوم دولتی شرح دهم که از امپراتوری عثمانی تا جمهوری ترکیه کماکان ادامه دارد. موضوع را می توان دوراهی تبدیل قهرمانان به اراذل نیز نامید. موضوعی بس ساده زیرا که جمهوری ترکیه به دست حزب اتحاد و ترقی، همان طراحان نژادکشی ارمنیان در ۱۹۱۵م، پایه گذاری شده است. بیشتر بانیان جمهوری ترکیه از اعضای حزب اتحاد و ترقی بودند که در نژادکشی ارمنیان مستقیماً دست داشتند و با تصاحب اموال و دارایی ارمنیان به پول و ثروت رسیدهاند اما در عین حال، آنها قهرمانان ملی ما بودهاند، پدران بانی ملتمان. اگر ترکیه واقعهٔ نژادکشی ارمنیان را بپذیرد، باید قبول کنیم که شماری از قهرمانان ملی و پدران بانی ملتمان قاتل، دزد و یا هر دوی آن هستند. دوراهی واقعی همین جاست.” محمد شریف پاشا نامه ژنرال شریف پاشا به هیئت تحریریه ماهنامه “ژورنال دو ژنو” در ۱۹۱۵ “جناب آقای سردبیراجازه میخواهم در تائید مقاله آن نشریه مورخ (نهم همین ماه) نگرانی و خشم بی کران خود را نسبت به اقدامات کمیته خون آشام اتحاد و ترقی ابراز دارم اینان اقدامات ددمنشانه و نابخردانهای را مایه مباهات خود می دانند که تنها توسط چنگیزخان و تیمور لنگ در تاریخ مشاهده شده است.اگر ملتی وجود دارد که خدمات ارزندهای به همت فعالان دولتی، مقامات سرشناس و افراد با استعداد در زمینه اقتصادی، تجارت، علوم، هنر در ترکیه انجام دادهاند همان ملت ارمنی است همین ارمنیان بودند که صنعت چاپ، و هنرهای دراماتیک را برای ترکیه به ارمغان آوردند نقش نویسندگان، شعرا و ادیبان ارمنی انکار ناپذیر است.مگر اوتیان ارمنی نبود که با مدحت پاشا در تالیف نخستین قانون اساسی ترکیه همکاری نمود. ارمنیان بطور استثنایی و فوق العاده سزاوار و مستعد این امر هستند که حاملان تمدن نوین جهانی باشند آنها دستآوردهای تمدن جدید اروپایی را بطور شگفت انگیزی کسب کردهاند که هیچ ملتی نتوانسته به آنها نایل آید.” عباس مقدم مقدم در مقالهٔ خود اشارهای دارد به دورهٔ جنگ جهانی اول و فرصتی که ترکان جوان در این بحبوحه برای رسیدن به اهداف خود به دست آوردند. وی مینویسد:”طلعت، انور و جمال، سه پاشای ترک، نه تنها رهبری ترکان جوان را در دست گرفته بودند بلکه قدرت اصلی امپراتوری نیز در دست آنان بود. با وارد شدن امپراتوری رو به زوال عثمانی به جنگ اول جهانی جنبشهای رهایی بخش و فروپاشی عثمانی شدت گرفت. ملتهای تحت سلطه بسیاری به استقلال دست یافتند اما بازندگان اصلی ارمنیان بودند که با برنامه ریزی دقیق، به دست ژاندارمهای عثمانی و کردها و راهزنان و اوباش، قتل عام شدند و تعدادی نیز به عراق و سوریه و لبنان رانده شدند.” “در شرق ترکیهٔ امروز، که یکصد سال پیش توسط خود عثمانیها، ایالت ارمنستان، نامیده میشد، کلیساها و حتی گورستانهای ارمنیان نیز همراه ساکنان ارمنی آن نابود شدهاند. دیگر هیچ اثری از ارمنستان بر جا نمانده است. همچنین در قفقاز، ایالت ارمنی نشین نخجوان، که همواره بخشی از ارمنستان بوده، با کشتن و تاراندن ساکنان ارمنی این منطقه ازآنِ جمهوری آذربایجان شده است. آنان از سنگ قبر ارمنیان هم نگذشتهاند و با تخریب دوازده هزار قبر با سنگ قبرهایی منحصربه فرد، که متعلق به چند قرن پیش بوده و جزئی از میراث فرهنگی ارمنیان به حساب میآمد، هیچ اثری از ارمنی نشین بودن آنجا به جا نگذاشتهاند.” محمد رضا دبیری محمد رضا دبیری در یادداشت خود اشارهای دارد به روند شناسایی رسمی نژادکشی ارمنیان از طرف مجالس کشورهای مختلف. آنگاه به موضع گیری رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران پرداخته و مینویسد: “در ایران، در گردهمایی اعتراض آمیز ارمنیان تهران در ۱۳ آوریل ۲۰۰۲، علیه تجاوزات اسرائیل بر ضد فلسطینیان سید علیاکبر محتشمیپور و سید هادی خامنهای ـ دو تن از نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی ـ در سخنرانی خود به موضوع قتل عام ارمنیان نیز اشاره کردند. محتشمی پور در بخشی از سخنان خود گفت:” در آغاز قرن بیستم میلادی شاهد قتل عام ارمنیان مظلوم در ترکیه بودیم که روح و روان بشریت را در طول هشتاد سال گذشته همواره آزرده و بشریت آن قتل عام را محکوم کرده و ما نیز آ ن را محکوم میکنیم. سید هادی خامنهای نیز در بخشی از سخنان خود در خصوص قتل عام ارمنیان گفت: سلسله جنایاتی که از گذشته تا به امروز صورت گرفته در مقطعی نیز شامل حال ارمنیان تحت امر کشور عثمانی بوده که ما با آنها همدردی کرده و میکنیم. همه ساله صدای عزیزان ما به عنوان اعتراض به این کشتار وحشیانه عثمانیها شنیده میشود.” دیوان بیگی دیوان بیگی ضمن شرح مسافرت خود به باکو و عثمانی و تماس با مقامات محلی دولت عثمانی از یک سو صحنههایی که خود با چشم دیده است توصیف میکند و از سوی دیگر بهانههایی را که مقامات عثمانی برای اعمال وحشیانه و خشونت بار خویش میآورند را منعکس مینماید. وی که خود از شقاوت عثمانیها نسبت به ارمنیان متاثر شده است در ملاقات با رئیس ستاد لشگریان عثمانی به این جنایات اعتراض مینماید که شرح آن در یاد داشتهای وی چنین است: “هنوز در گوشه و کنار شرح کشتن ارمنیها با شقاوت و قساوت ادامه دارد تروریستهای محله کارگران نفت (چونی گورود) که آنها را قورشچی مینامند اطفال بیگناه ارمنی را کت بسته ردیف به زانو می نشانند و شرط میبستند که هرکس بتواند با یک ضربه قمه سر از تن آن فلک زدهها جدا کند هزار منات یعنی یک تومان جایزه میگیرد.” نویسنده که خود شاهد تبعید ارمنیان و وضع غم انگیز آنان بوده گوشهای از ماجرای تبعید را نیز شرح میدهد و میگوید اکنون می دانیم که این تبعیدها پایان و مقصدی ندارد بلکه هدف این بود که قربانیان در جریان این اوارگیها زیر پوشش تبعید نابود شوند. در آن سفر چیزی که مایه تاسف و تحیر گردید جریان کوچ چند صد هزار خانواده نگون بخت ارمنی که پس از وقوع قتل و غارت ارامنه در ولایت وان جدا شده بودند و اکثراً پیر زن و زن و بچه پا برهنه و گرسنه بودند که سربازان ترک آنها را در زیر آفتاب سوزان پای پیاده در بیابانها می گرداندند. سید محمدحسن ابوترابیفرد “افتخار دارم در جمع همکاران خود در خانهٔ ملت در خاطرهٔ دردناک کشتار پیروان عیسی مسیح در خدمت شما هستم و در این سوگ با خواهران و برادران و هم وطنان عزیزم شریکم. حضرت علی (ع) در نامه به استاندار مصر، مالک اشتر، فرمودند: “مردم به دو گروه تقسیم میشوند یا برادران و خواهران دینی تو هستند و یا مانند تو انسان هستند و باید با برادران و خواهران دینی و با آحاد افراد جامعه بشری براساس محبت، رحمت، عطوفت و گذشت برخورد کرد”. “این پیام شخصیتی است که نویسندهٔ مسیحی هوشمندانه نام او را صوتالعدالهٔالانسانیهٔ گذاشت و اعلام کرد که نباید گفت علی بن ابیطالب، بلکه باید گفت فریاد عدالت در تاریخ.متأسفانه قدرت سیاسی نظامی و ثروت اگر با ارزشهای متعالی انسانی و الهی همراه نشود جنایات هولناکی مانند نژادکشی ارمنیان را به همراه خواهد داشت. بنابراین، آنچه که میتواند قدرت را مهار کند ارزشهای متعالی دینی است. کسانی که دستشان به خون ارمنیان آلوده شده الآن در سوریه و فلسطین دست به قتل عام مردم می زنند. امروز جنایتکاران با همهٔ توان از رژیم نژادپرست صهیونیستی دفاع میکنند و متأسفانه کسانی قدرت را در دست دارند که با انسانیت و عدالت در لفظ و کلام رابطهای ندارند. امیدوارم پیروان ادیان الهی در ایران با وحدت و همدلی دست در دست یکدیگر برای ساختن ایرانی آباد و مبارزه با ظلم در هر جبههای در یک مسیر گام برداریم.” هوارد ساچر با هر معیاری که بخواهیم بسنجیم، به طور حتم این بی سابقه ترین و غیرقابل تصورترین نژادکشی تاریخ معاصر به شمار میرود. با وجود این حکومت ترکهای جوان این عمل اخراج ارمنیان از سرزمین اجدادیشان را چیزی جز یک تدبیر دیپلماسی نمیدانست که در جهت اجرای این حکم عبدالحمید بود: “بهترین راه پایان دادن به مسئلهٔ ارمنی، پایان دادن به زندگی خود ارمنیان است.” دکتر هربرت آ. گیبونز “از اوایل ماه می تا ماه اکتبر، حکومت عثمانی با برنامه ریزی بسیار دقیق و منظم طرح نابودی ارمنیان را به صورت بدترین نوع قتلعام دنبال و اجرا کرد. دستورهای تبعید ارمنیان از وطنشان به بینالنهرین، به تمام حوزههای آسیای صغیر فرستاده شد. این دستورها کاملاً روشن و صریح و مفصل بودند. کوچک ترین دهکدهها نیز از مد نظر دور نماندند. این خبر به وسیلهٔ جارچیها پخش میشد که هر ارمنی، برای ترک محل زندگی خود به مقصدی نامعلوم، باید در ساعتی مشخص آماده میشد. حتی برای افراد مسن، بیماران و زنان حامله هم استثنایی در کار نبود.” راجر مانول و هاینریش فرانکل “در سال۱۹۱۵ م ‹‹راه حل نهایی›› طراحی گشت. این طرح که امروزه تقریباً به فراموشی سپرده شده است، همانا نابودی و ریشه کنی عمدی ارمنیان به وسیلهٔ ترکان است. مسئلهٔ ارمنیان به وسیلهٔ تبعید و قتلعام حدود۰۰۰ ,۷۵۰, ۱مرد و زن و کودک ارمنی در ایالات ترکیه حل شد. بیش از یک میلیون تن بر اثر قتلعام یا پیادهرویهای اجباری به طرف بیابانهای سرزمینهای شرقی ترکیه، یعنی نواحی ای که بعداً سوریه و عراق نام گرفتند، از بین رفتند.” آرنولد جی. توینبی “ظلم و ستم دو جنگ بزرگ قرن، به وسیلهٔ دو نژادکشی (نابودی و ریشه کنی افراد عادی) تشدید شد: در جنگ جهانی اول ترکها نسل کشی ارمنیان را اجرا کردند و در جنگ جهانی دوم آلمانها نژادکشی یهودیان را اعمال نمودند.” آبرام ساچر “چیزی که برای دنیای متمدن قرن بیستم باقیماند، اختراع کلمهٔ ‹‹نژادکشی›› بود که برای شناخت و تشریح اعمالی به کار رفت که برای نابودی برنامه ریزی شدهٔ یک ملت انجام شد. در اوایل قرن بیستم ترکها اولین کاربر و مجری این کلمه شدند و نازیها در اواسط همان قرن گسترش و توسعهٔ وحشتناکی به این عمل دادند که حتی سابقهٔ قبلی را تحتالشعاع قرار داد. بیش از۱٫۵ میلیون ارمنی نجیب و متمدن و ساعی و زبردست، تحت پوشش جنگ، به طور سازمان یافته به قتل رسیدند.” هلن فین “یهودیان، کولیان و ارمنیان، قربانیان نژادکشیهای سازمان یافته و از پیش طراحی شدهای بودند که برای تحقق طرح یک نظام جدید برنامه ریزی شده بود. در هر دو مورد، از وضعیت جنگی آن زمان استفاده شد. وقوع دو جنگ جهانی فرصتی به دست حاکمان وقت داد تا قتلعام و ریشه کنی ملتها را با راهبرد جنگی در حذف گروههایی از مردم که به ظاهر بیگانگان و دشمنان داخلی تلقی میشدند، مطابقت دهند.” ایروینگ هوروویتز “یادبود و ارژیهٔ نهایی امپراتوری عثمانی به همان اندازه مهم و چه بسا منحوس تر بود. امپراتوری عثمانی از آغاز قرن تا اضمحلال نهایی آن در سال۱۹۱۸ م، سیاست و خط مشی نژادکشی ای فراتر از تمام اعصار پیشین را از خود باقی گذاشت. سرنوشت ارمنیان، نخستین و مهم ترین نمونهٔ نژادکشی در قرن بیستم است. اول حقیقت و واقعیت میآید و سپس سخن و کلام. ابتدا قتل به وقوع میپیوندد و سپس شخصی شرایط قتل را تشریح میکند. ابتدا نژادکشی انجام میگیرد و سپس زبان به توضیح پدیده گشوده میشود.قتل و ترور ارمنیان توسط ترکها موردی کاملاً واضح و روشن از نژادکشی پیش از سال۱۹۴۵ م بود.” لئوکوپر “نژادکشی ارمنیان، نژادکشی فراموش شدهٔ قرن بیستم است که اساساً از سوی ارمنیان یادآوری میشود.” ایزرائیل چارنی “سالیان متمادی ترکان خود را وقف از بین بردن و محو و نابودی آثار به جای مانده نژادکشی ارمنیان نمودند. با کمال تعجب باید گفت که هنوز هم به این کار ادامه میدهند. درحالی که هر تلاشآنها، تنها حقایق نژادکشی ارمنیان را بیشتر و عمیق تر بر صفحات تاریخ حک میکند.”