» آخرین مطالب :
قال رسول الله (ص) : إنی بعثت لأتمم مکارم الأخلاق:

طلیعه

طلیعه

شیعه در آستانه ی نیمه ی شعبان دیده بر افق دور دست تاریخ دوخته و از این دیدگاه بزرگمرد را پیش روی روی دارد که پای بر جهان نهاد.
آمدنش مژده بهار را به همراه دارد (السَلامٌ عَلی رَبیع النَامِ وَ نَصرَهِ الایام) « سلام بر بهاران انسانها و شادابی دورانها » قدرت خداوندی او، برچیدن بساط تمامی آثار ستم و ستمگر را از ژهنه ی تاریخ نوید می دهد که (السَلامٌ عَلی صاحِبِ الصَمصامِ وَ فَلاق الهامِ) « سلام بر دارنده ی شمشیر بران و کوبنده فرق ستمکاران » شیعه پیش از این نیای والای او را بر کناره خندق دیده که چونان مظهر تمام نمای توحید روی در روی شرک مجسم نهاده بود که ( بَرزَ الایمانَ کله اِلی الشَرکِ کله) و اینک خلف صالح وی را شاهد است که دست در دست یاران، پنجه در پنجه کافران درانداخته، آنان را آب حیات می نوشاند و اینان را طعم عذاب می چشاند که (السَلامٌ عَلی مٌحیی المٌومِنینَ وَ مٌبیر الکافِرینَ) آنان را پس از سالیانی دراز رنج و درد و پایمال شدن عزت و برتری می بخشد و اینان را در پی دوره های طولانی ارج و صوری، ذلت نثار می کند که (السَلامٌ عَلی مٌعِزَ الاَولِیاءِ وَ مٌذِلَ الاَعداءِ) و چنین شد که شیعه جان بر سر این پیمان نهاده و همواره چشم بر افق آینده دوخته و کوشیده تا تا این امید را در دل خود زنده نگهدارد.
و گویی که نیمه شعبان بر دل همراهان، شور امید و نور و برای نا اهلان، سوگ یاس و افول به بارآورده است.
بیم و امید دو نیرویی هستند که انسان همواره تحت تاثیر آن دو بر کار و زندگی می پردازند و اگر این دور از دست دهد اساسا انگیزه تلاش و کار و زمینه مقاومت و پایداری خویش را از دست داده است.
چرا که بیم از سقوط و نابودی، او را از سستی و بیکارگی مصون می دارد و امید به اوج پیروزی وی را بر تلاش و پیکار وادار می سازد و چنین است که خداوند نیز سیره ی کار پیامبران خود را تکیه بر این دو اصل نهاده و می فرماید که،( ما نٌرسِلٌ المٌرسَلینَ اِلامٌبشَرینَ وَ مٌنذِرینَ )

در اعتقاد به مهدویت سخن از آینده ای سراسر نور و امید مطرح میگردد که با ویژگیهای خاص خود تنها و تنها یک بار در تاریخ بشر و آنهم به آزمودن تمامی طرح ها و رنگ ها ـ وچه با نیرنگها ـ برپا می گردد. در آن صحنه، خیمه گاه وعده الهی بر سر انسانها سایه افکنده و بر آن پهنه، مهدی(ع) سرایندهء سروش جانبخش ایزدی برای آنان شده که: ( السَلامٌ عَلی المَهدِیَ للذِی وَعَدَالله عَزَوَجَلَ بِهِ الامَمَ اَن یَجمَعَ بِهِ اِلکَلِمَ وَ یَلٌمَ بِهِ اِلشَعثَ وَ یَملا بِهِ لِلارضَ قِسطاً وَعدلاً وَ یٌمَکنَ لَهٌ وَ یٌنجِزَ بِهِ وَعدَ المٌومِنین(َ. سلام بر مهدی آنکس که خدای عزوجل آمدنش را به امتها نوید داده تا به وجودش خلقهای پراکنده را یکی نموده و جهان را کران تا کران از داد و دادگر پر نماید بدینسان وعده مومنان را جامعه عمل پوشاند.
در آن روزگاران تمامی مظاهر جور و فساد و دشمنی و تباهی و تبعیض فرو ریخته طرحی نو از داد و دادگری راستی و روشنی و برادری و مساوات در انداخته می شود و نیمه شعبان فرصتی است تا او آن روزگاران و از آن امام همام سخن به میان آوریم. گو اینکه سزاوار چنانست تا شیعه در تمامی زمانها و مکانها گفتگوی او را بر زبان داشته باشد، اما زادروز حضرتش مناسبتی است که این ضرورت را بیش از دیگر ایام پیش می آورد و امید آنکه کوشش در راه اعتلای همه جانبه این اعتقاد دیرین و تلاش در زمینه ارائه ابعاد مختلف آن بتواند موجبات توجه همگان را به این موضوع اساسی و حساس فراهم آورد.
و هرگز روا مباد که از راه تساهل و زودگذری و گاه دل خوش داشتن به ظواهر آنهم در ایام محدود و مشخص و گهگاه به دور از محتوای راستین این باور، ناخودآگاه، تاثیراتی انکار ناشدنی در طول غیبت آن حضرت بر جای گذاشته شود چرا که در این صورت، از راه غفلت زدگی مردم نسبت به این مهم و دور ماندن آنان از واقعیتهای این اندیشه الهی، خرابی بزرگ و جبران ناپذیر دامن انسانها را فراخواهد گرفت هر چند که دیگر اشغالات، ما را چندان به عمق فاجعه آشنا نکرده باشد.
تلاش این نوشته بر آن است تا در فصلهای ده گانه خود با نگرش بر ابعاد گوناگون این اعتقاد تا آنجا که توان و زمان فرصت میدهد در یک روند مرتبط فرازهای اصلی این اندیشه را بر شمرده با شرمی کوتاه در هر زمینه طرحی کلی و بهم پیوسته از این باور راستین بدست دهد، به گونه ای که خواننده این سطور ، چنانچه گام به گام همپای نوشته پیش بیاید امید فراوانی می رود که در پایان این سیر بهرهای نه چندان کم او را عاید گردد.
آنان که اشاره رفت انگیزه در این تلاش چنین بوده، اما میزان توفیق بدست آمده موضوعی است که با نکته سنجی و دقت و اظهار نظر خواننده پیوند می خورد و امید که در این میانه الطاف خداوندی ما را یاری راه شده باشد.
آری سالیانی دراز است که شیعه چشم به راه موکب مولود بزرگوار نیمه شعبان، امام زمان، حضرت مهدی (ع) است، این انتظار هموره او را نگران مسائل اجتماع می داشتند زیرا که خود را در پیشگاه جامعه و پیشوا مسئول احساس میکرده است. پیشینیان ما سخت کوشیده اند تا اگر چراغ عمرشان به خاموشی می گراید. هیچگاه روح این انتظار پر تحرک از موج دهی باز نایستد و همگان را بر آن می داشتند تا که با کوششی درخور، زمینه های آغاز نهضت پر خروش حضرتش را فراهم آوردند. این مهم در ابتدا جز با آشنایی تام و تمام با زوایای مختلف مساله و در انتها نیز جز با تعهدئ پیمان و تلاش در تحقق و بر پایی آن از راه پیوند با امام عصر (ع) بدست نخواهد آمد.
نوشته ای که پیش روی دارید درحد خود با سخنانی نه خود بافته که با الهام از کتاب و سنت، وظیفه اول را بر عهده گرفته و این، خواننده ی دل آگاه و خود یافته است که باید وظیفه ی دوم را عهده دار شود و خدای را که به یمن والای حضرتش هر دو در این راه از خطا و خطر مصون مانده و دست در دست هم شاهد پیروزی را در آغوش گرفته و در روزگارانی نه چندان دور یکدیگر را به برپایی ان نظام الهی نوید دهند که
« انَهٌم یَرَونَهٌ بَعیداً وَ نَر یهٌ قَریباً بِرَحمَتِکَ یا اَلرحَمَ الراحِمینَ»

… در میقات یار
در پگاه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری ، حضرت حجه بن الحسن المهدی (ع) در خانه حضرت عسکری (ع) و در شهر سامرا پای به عرصه این جهان نهاد و بدینسان علی رغم تلاشها، کارشکنی ها و مزاحمت های منکران و مخالفان و در روند تحقق وعده های الهی، زندگی در دامان گرامی مادر خویش ـ نرجس خاتون ـ را آغاز نمود . تلاش مذبوحانه ی خلفای عباسی و طرح ها و برنامه ریزی های آنان از شگفتی های تاریخ است . خلفای جور چه بسیار که از گویندگان راست کردار و درست گفتار شنیده بودند که دوازدهمین امام شیعیان، حکومت عدل و داد بر پا می نماید و بر شرق و غرب عالم فرمانروایی کرده و بنیاد ظلم و بیداد را ویران می سازد، از این رو تا می توانستند از یکسو انواع شکنجه و فشار را بر شیعیان تحمیل می نمودند تا جایی که خون صدها تن از آنان را به ناروایی بر زمین ریختند و از دیگر سو هرچه به دوران این امام نزدیکتر می شدند حلقه فشار و محاصره امامان معصوم را تنگتر می نمودند تا جایی که متوکل عباسی خلیفه قدرتمند این سلسله به جهت انکه امامان شیعه در نزدیکی مقر حکومتش زندگی نمایند تا بتواند با سهولت بیشتر آنان را در تنگنا و زیر نظر داشته باشد در سال ۲۳۵ هجری فرمان داد امام دهم حضرت هادی (ع) را با خاندان و بستگانش از مدینه به سامرا آوردند. و به دنبال او معتمد عباسی که فرعون را راز فرزند حضرت عسکری (ع) بیمناک بودند، علاوه بر اسکان جبری آن حضرت در محل عسکر که پادگانی نظامی بود گروهی مفتش و قابله را مامور کرده بود تا گاه و بیگاه خانه های علویون و بویژه محل سکونت حضرت عسکری (ع) را بازرسی نماید تا اگر نوزادی یافتند وی را بی درنگ نابود می سازند. این پی جویی برای دست یافتن به امام و نابود کردن ایشان زمانی شدت گرفت که امام حسن عسکری (ع) در سن ۲۸ سالگی مظلومانه چشم از جهان فرو بست ، در این هنگام کار دشوارتر شد. زیرا که امر امامت به حضرت مهدی (ع) سپرده شد وقتی امام حسن عسکری (ع) وفات یافت خلیفه آن زمان فرزند امام حسن عسکری را شدیدا تعقیب می کرد و راجه به امر آن حضرت کوشش زیاد می نمود، زیرا عقیده شیعه امامیه درباره مهدی (ع) شیوع پیدا کرده و معروف بود که شیعیان در انتظار او هستند. معتضد خلیفه دیگر عباسی که در سالهای ۲۷۹ تا ۲۸۹ هجری قمری خلافت داشت چون دریافته بود که علی رغم کوششهای پیشینیان تبهکارش، فرزند امام عسکری(ع) تولد یافته و اینک حدود ۲۰ سال از عمر شریفش می گذرد به طور ناگهانی تصمیم به نابودی تمام افراد باقیمانده از خاندان حضرت عسکری (ع) می گیرد.
یکی از ایادی معتضه چنین می گوید: معتضد مرا با دو نفر دیگر مامور نمود تا هر یک سوار اسبی شده و اسب دیگر نیز همراه خود برداریم و با شتاب تمام که حتی برای نماز خواندن هم پیاده نشویم به سامرا برویم و نشانه ی خانه ی حضرت عسکری را به ما داد و گفت هر که را در آنجا یافتید سرش را برایمان بیاورید. اما آنان نتوانستند کاری از پیش ببرند و به هدف شوم خویش دست یابند و امام عصر (ع) در حفظ و امان الهی جان بگرفت و از آنهمه توطئه و طرح های رنگارنگ جان به سلامت به در برد. همانطور که اشاره شد امام دوازدهم به دنیا آمد و هنوز بیش از ۳ روز از تولد آن حضرت نگذشته بود که امام عسکری (ع) با نشان دادن حضرتش روی به برخی یاران ویژه خود نمود و فرمود: « بعد از من این صاحب امر شماست و جانشین پس از من، اوست، و اوست قائمی که همه در انتظار ظهور او روزگار بگذرانند و چون زمین پر از ظلم و جور شود، ظهور کند و آن را پر از عدل و داد نماید.» ( ستمکاران می پنداشتند که مرا خواهند کشت تا فرزندم به دنیا نیاید، اما هم اکنون توانایی خدا را چگونه یافتند )
عثمان بن سعید، نایب و نماینده امام عسکری (ع) که بعد ها نیز توفیق نیابت حضرت مهدی (ع) را یافت به امر آن حضرت مامور شد تا به میمنت این میلاد، بالغ بر ده هزار رطل ـ هر رطل حدود یک چارک نان و گوشت میان بنی هاشم تقسیم نماید که او نیز چنین کرد و بخوبی از عهده انجام این مهم برآمد. حضرت عسکری (ع) به فرمان الهی فرزند خویش را از انظار مردم پنهان می داشت و بعد از فوت آن بزرگوار هم دشمنان حضرت مهدی (ع) را نتوانستند بشناسند» سرانجام در سال ۲۶۰ هجری قمری امام یازدهم رحلت نمود و امر ولایت الهی به حضرت صاحب امر (ع) رسید. با حضور آشکار آن حضرت در جریان نماز گزاران بر پیکر مطهر امام عسکری(ع) فشار و پی جویی مامورین دولت به قصد یافتن و نابودی ایشان فزونی گرفت و چنین شد که حضرتش به فرمان خداوندی از دیده ها پنهان شدند و موضوع غیبت پیش آمد. در تاریخ زندگی امام عصر موضوع غیبت به صورت دو مرحله ای بیان گردیده و امامان نیز سالها پیش آن هنگام که سخن از این دوران را مطرح می کردند به وقوع دو غیبت کوتاه مدت و طولانی تصریح فرمودند کما اینکه امام سجاد(ع) به نقل از امیر المومنین (ع) در این باره می فرماید:« اِنَ لِلقائِمِ مِنا غَیبَتَینِ اِحد لهما اطوَلٌ مِن الاخٌریٰ فَلا یثبٌتٌ عَلی اِمامَتِه اِلا مَن قَوی یَصَنٌهٌ وصَعَت مَعرِفَتٌه»
برای قائم ما دو غیبت است که یکی از دیگری طولانی تر است در این دوران جز آنان که دارای یقین سرشار و آگاهی ریشه دار هستند کسی بر امامت او باقی نمی ماند. از دوره اول یعنی فاصله سالهای ۲۶۰ تا ۳۲۹ هجری قمری بنام « غیبت صغری » یاد شده است. در این دوره بنا به مصالحی ارتباط حضرت به طور کامل با مردم قطع نشده بود بلکه از طریق برخی اشخاص وارسته با نام نایبان خاص با مردم در ارتباط بودند از این میان چهار تن با عنوان نواب اربعه، عثمان بن سعید عمروی، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی، و ابولحسن علی بن سیحری که در شما نواب اربعه چهارمین آنان است وفاتش به نیمه شعبان سال ۳۲۹ هجری ـ پایان دوره غیبت صغری اتفاق افتاد. با درگذشت چهارمین نایب امام عصر(ع) دوران جدیدی در غیبت آن حضرت آغاز می شود که از آن به نام « غیبت کبری » یاد می شوذد در این دوران که تا زمان ما ادامه پیدا کرده و پایان آن آغاز ظهور امام عصر (ع) خواهد بود، و زمام امور مردم به دست فقیهان واجد شرایط سپرده شده است عمده ترین خصوصیاتی که باید این فقهاء از آن برخوردار باشند این چنین بیان فرموده اند که :
( مَن قانَ مِنَ الفٌقَهاءِ صائِناً لِنَفسِهِ حافِطاً لِه ینِدِ مٌخالِفاً علی هَویدٌ مٌطیعاً لِاَمرِ مَولاه فَلِلعَوامِ اَن یٌقَلَدوٌهٌ وَ ذلِکَ لا یَکٌون اِلا بَعضٌ فٌقَهاءِ الشیعَه لاکٌلٌهٌم )
از امام صادق و امام عصر (ع) نیز درباره آنان فرمودند:
( وَ اَمَا الحَوادِثُ الواقِعَه فَار جِعوُا فیها اِلی رُواهِ حدیئنا فَانَهٌم حٌجَتی عَلَیکُم وَ اَنَا حُجَهُ اللهِ عَلَیهِم الرادُ عَلَیهِم کَالرادُ عَلَینٰا وَ الرَادُ عَلَینا کَالرَادَ عَلَی اللهِ

نظر بدهید!!!

نظر شما برای “طلیعه”

قالب وردپرس