» آخرین مطالب :
قال رسول الله (ص) : إنی بعثت لأتمم مکارم الأخلاق:

راز طول عمر حضرت مهدی(عج)

بسمه تعالی

راز طول عمر حضرت مهدی(ع)

طول عمر امام مهدی ( ع ) یکی از ویژگی های اصلی آن حضرت است که پیامبر(ص) و امامان(ع) آن را باز گفته و سالها پیش از تولد آن امام بزرگ مطرح بوده است.

۱- طول عمر و تعالیم دینی
کتاب آسمانی قرآن که وحی و سخن حق است و ساحت تعلیم آن از گزاف گویی و اندیشه های باطل و پوچ منزه می باشد، به مسئله دراز عمری اشاره می کند و آن را در امت های پیشین روندی طبیعی می داند و از نهاد انسان که خواهان عمر دراز است، خبر می دهد. و نوید بخش زندگی جاودان پس از مرگ می باشد که بسته به اعمال انسان در این دنیا، می تواند سراسر عذاب و درد و یا آکنده از نعمت و لذت باشد. قرآن، درازی عمر و یا عمر اندک را وابسته به خواست و اراده¬¬ی خدا می¬داند و آن را امری بس آسان می شناسد و نمونه های آشکاری از آن را بازگویی می کند. (( هیچ کسی به دراز عمری نمی رسد و از عمر کسی کم نمی شود، مگر اینکه در کتاب- لوح محفوظ- ثبت می باشد، و این کار بر خدا بسی آسان است )) و در تفسیر مجمع می خوانیم (( عمر طولانی به کسی دادن و کاستن از عمر شخصی برای خدا آسان است و دشوار و محال نیست.

• الف) عمر جاودان : افزودن بر طول عمر. قرآن عمر جاودان را برای برخی از موجودات و کسان مطرح می کند که گاه به پیش از آفرینش آدم(ع) مربوط می شود و تا قیامت ادامه می یابد. مانند: حضرت عیسی(ع)، حضرت خضر(ع) و اصحاب کهف.

• ب) عمر طولانی : نمونه¬هایی از کسانی که سالیان دراز زیسته¬اند، در قرآن یاد شده است. مانند:
ارمیا( عزیز )، نوح (ع)، الیاس(ع) و ادریس(ع)

۲- طول عمر در تاریخ
در کتاب راز طول عمر حضرت مهدی اثر سید هادی حسینی از کسانی نام برده شده است که بین ۵۰۰ تا ۳۶۰۰ سال عمر کرده¬اند. بنابر آنچه در تاریخ زندگی آدمی آمده است، کسان زیادی طول عمر ۵۰۰ سال و بیشتر داشته¬اند.
شیخ مفید نیز در کتاب الغیبه از کسانی نام می برد که طول عمر طولانی داشته¬اند. سلمان فارسی حضرت عیسی(ع) را دید و تا پس از پیامبر اکرم(ص) زنده ماند. عمر او به حدود ۷۰۰ سال می رسد. فوژن دوگلاس ۱۲۵ سال، سوفکل ۱۳۰ سال، آشناگر ۱۴۷ سال، توماس بار ۱۵۲ سال، ژوزناف سورنگتن ۱۶۵ سال، شیرعلی مسلم¬اُف ۱۶۸ سال، سیدعلی ساکن روستای سده¬ی اصفهان ۱۸۹ سال، نمونه هایی از دراز عمر هستند.

۳- امکان عقلی و علمی و عملی طول عمر
طول عمر به گونه ای که اگر از قرنها فراتر رود و به هزاره ها برسد، از دیدگاه های گوناگون امری شدنی و ممکن است:

• الف) امکان عقلی: مقصود از این امکان، محال نبودن عمر طولانی از نظر عقل است. دراز عمری با تناقصی همراه نمی باشد و مانعی برای تحقق آن وجود ندارد. زیرا در مفهوم زندگی، مرگ زودرس نهفته نیست.

• ب) امکان علمی: امکان علمی بدین معناست که از نظر علم پدیده ای نفی نشود، هر چند با دانش کنونی دسترسی به آن عملی نباشد. نظریه های علمی، امکان زیست دراز مدت را برای انسان محال نمی داند و نیز تلاشهای علمی فراوانی برای تأخیر فرایند پیری و چگونگی وقوع آن و عوامل و پیامدها در این زمینه، در حال انجام است.

چند نمونه از این بررسی¬ها در این زمینه شایان توجه است:

• الف. برخی از محققان می گویند ژن هایی کشف کرده¬اند که عامل جاودانگی سلول ها است.
• ب. پژوهشگران با آزمایش هایی به روشی از ژن درمانی دست یافته اند که از تحلیل رفتن ماهیچه های بدن در اثر پیری پیشگیری می کند.
• ج. تا کنون تصور می شد که نقص در سیستم اعصاب برگشت ناپذیر است و بافتهای عصبی را نمی توان ترمیم کرد. لیکن محققان دریافته¬اند که سلولهای مغز نیز می توانند خود را بازسازی کنند و این کار پیوسته در طول زندگی یک فرد انجام می گیرد.
• د. همچنین روشن است که مرگ در ۹۰ سالگی و یا ۱۰۰ سالگی و بیشتر از آن به خاطر کهولت نیست، بلکه به دلایل شخصی چون سکتۀ مغزی، عفونت ریه، عوارض ناشی از شکستگی های استخوان و رخ می دهد.

• ج) امکان عملی :
امکان عملی آن است که پدیده ای افزون بر امکان عقلی و علمی در عمل تحقق یابد.
آیت الله شهید سید محمّد باقر صدر پس از آنکه امکان طول عمر را از جنبه های نظری دانش روز منتفی نمی داند، چنین اظهار نظر می کند: (( بررسی علمی و بحث مسأله ی طول عمر، … بستگی دارد به نوع تفسیری که عمل فیزیولوژی از پیری و فرسودگی دارد… اگر پیری نتیجه مبارزه جسم با عوامل بیرونی معین، و تأثیر پذیری از آنها باشد. از جنبه ی نظری امکان دارد که بافتهای تشکیل دهنده ی بدن انسان را از عوامل معین و مؤثر در آن، بر کنار داشت تا زندگی آدمی طولانی شود… از دیدگاه دیگر پیری یک قانون طبیعی است و هر بافت و اندام زنده ای، در درون خود، عامل نیستی حتمی خود را نهفته دارد… ولی نگریستن از این دیدگاه هم مستلزم آن نیست که هیچ گونه انعطافی در این قانون طبیعی راه نیابد…
دانشمندان در آزمایشگاه ها … مشاهده می کنند که پیری یک پدیده ی فیزیولوژیکی است و ربطی به زمان ندارد. گاهی زود … و گاه با فاصله زمانی بیشتر آشکار می گردد. تا آن جا که برخی از سالمندان از نرمی و تازگی برخوردارند. بعضی از دانشمندان توانسته اند عملاً از انعطاف پذیری این قانون … بهره گیرند؛ و زندگی پاره ای از حیوانات را از صدها برابر عمر طبیعی آنها بیشتر کنند. اینان با به دست آوردن موفقیت های چشمگیر، قانون پیری طبیعی را شکسته، از نظر علمی روشن ساخته اند که عقب انداختن پیری یا به فراهم ساختن موقعیت ها و عوامل معین، امری است که از نظر علم امکان دارد.

در پرتو آنچه که گفته شد، می توانیم درباره ی عمر حضرت مهدی(ع) به بررسی بنشینیم… دیگر هیچ انگیزه-ای برای شگفتی¬ها باقی نمی¬ماند، مگر اینکه در دانش امام مهدی(ع) شک کنیم و پیشی گرفتن علم او را بر کاروان دانش بشر بعید شماریم.

۴- نظریه های طول عمر
نظریه های گوناگون پیرامون مکانیسم پیری و طول عمر وجود دارد، ولیکن از آن جا که دلایل و عوامل زیادی باعث مرگ و یا طول عمر سالمندان می شود و چگونگی این روند به طور کامل و قطعی شناخته شده نیست. هر یک از این نظریه ها جنبه هایی از موضوع را روشن می سازد. برخی از نظریه های پیری و طول عمر چنین است :

۱-نظریه رادیکالی آزاد

۲-فرضیۀ نقش واسطه¬ای گلوکز

۳-نظریه محدودیت تقسیم سلولی و نقش ژن ها

۴- گریز ناپذیری پیری، بیماری و مرگ

در انسان، میزان مرگ پس از ۸۵ سالگی کاهش می یابد. در فاصله ی سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ میلادی آمریکایی های ۶۵ تا ۸۵ سال ۸۹ درصد افزایش یافتند. این رقم درباره ی افراد بالای ۸۵ سال ۲۳۲ درصد بود؛ و به طور کلی کاهش مرگ پس از ۸۵ سالگی از سایر گروه های سنی بیشتر می باشد. بنابراین سرعت پیری و مرگ به هم ناوابسته اند و ظرفیت فیزیولوژیکی بدن با شتاب کاهش نمی یابد و شواهد حاکی است که از سن ۱۰۰ سالگی به بعد میزان مرگ به طور شایان توجه کند می گردد و رسیدن به سنین بالاتری را ممکن می سازد؛ و اگر پیری را به عنوان افزایش مرگ تعریف کنیم، بدین معناست که پیرترین جانداران دیگر پیر نمی شوند. این بررسی ها که بر اساس مطالعات و یافته های تجربی فراوان به دست آمده است، این پندار را در ذهن تقویت می کند که ممکن است با دستیابی به سن خاص، نوعی فناپذیری رخ می دهد، به این معنا که در کسانی ویژه، رسیدن به سن معین به همراه سایر مسائل طول عمر و جهش ژنی و مکانیسمهایی که چگونگی آنها برای ما ناشناخته است، تولد زیستی پدید آید؛ و سلولها و اندامهای شخص مانند جنینی دوباره بازسازی و نوسازی شوند و بدن قدیمی به تدریج از راه پوست، کلیه ها، روده ها، ششها، حل و دفع گردد که مرتبه های بسیار نازل و تا اندازه ای شبیه به این روند را می تواند در پوست اندازی خزندگان و دیگر حشرات دید. رویش دندانهای شیری در دهان برخی از سالمندان، دورنمایی از این موضوع به دست می دهد.

۵- عوامل طول عمر :
طول عمر به عوامل شناخته شده و ناشناخته ی زیادی بستگی دارد که گاه باعث حیرت و سردرگمی انسان می شود. وراثت، محیط، شخصیت، نیروهای روحی و انرژی روانی، نقش رنگها، ذهن و بینش، روابط اجتماعی، دین باوری و اعتقاد به خدا، کار و فعالیت اجتماعی، اثرات دارو، اعتدال در زندگی، راز خوراکیها، نور و اشعه،کُند سازی سیر زمان، لبخند و شادمانی، ازدواج و جمع گرایی، دانش پژوهی و بهداشت طبیعی از عوامل طول عمر شمرده شده اند.

۶- امام مهدی(ع) وجودی بی همتا
از آموزشهای اسلامی این چنین برداشت می شود که امام زمان(ع) عصارۀ خلقت، ذخیره ی همه ادیان آسمانی، عالم به همه تعالیم پیامبران خدا، و خردمندترین کس در تاریخ عمر آدمی است. همۀ
ویژگی های بایستۀ یک انسان کامل و نمونه را داراست و از هر نوع آلودگی و انحراف به دور است. مصلحی است که نظیر و همتا ندارد.

وجودی اینچنین که خداوند ویژگی¬هایش را برمی¬شمارد و پیامبر(ص) از او سخن می¬گوید و امامان (ع) یکی از پس از دیگری آمدن او را بشارت می¬دهند، و تشکیل دولت حق و حکومت عدل جهانی را به دست او نوید می-دهند و رخدادهای زمان غیبت و حضور او را باز می¬گویند تا دینداران واقعی به تردید نیفتند و استوار و ثابت قدم باقی بمانند، براستی شخصیتی بی نظیر است و اهداف آرمانی و بزرگ در اندیشه دارد. و رسالتش بس عظیم است. او باید عمر طولانی داشته باشد تا ظهور و سقوط دولتهای گوناگون و رژیم¬های سیاسی و مکتب¬ها و مرام¬ها و فرهنگها و تمدنهای مختلف را در همۀ نقاط جهان به نظاره نشیند و به همه زمان سیری کند و رنگ هیچ کدام از آنها را نپذیرد. در احادیث آمده است که
امام مهدی(ع) عقلها را کامل می گرداند.

پیداست که این زمانی مؤثر است که آدمی دوران کودکی خود را پشت سر گذارد و به بلوغ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و انسانی برسد. خدای متعال امام منتظر(ع) را برای اصلاح همۀ گسترۀ گیتی برگزیده است. نجات انسان از امواج هولناکی که حیات او را در برگرفته و در پیچ و خمهای ناشناختۀ این دنیا او را له می سازد، به آن حضرت واگذار شده است. امام مهدی (ع) آخرین مصلح اجتماعی است. از این رو، باید دوران سیه روزی و بدبختی آدمی بگذرد تا مهدی (ع) نقطه ی پایان روزگار فاجعه و مصیبت باشد و پرتوهای نورانی به هر سو افکند و زمین را آکنده از عدل و داد کند.

امام منتظر (ع) یگانه قهرمانی است که روند تاریخ حیات انسان را تغییر می دهد و آن را بر اساس تمدنی بزرگ و بالنده بنیان می نهد. این تمدن پس از همه ی تمدنهایی است که بر دنیا پدید می آید و جز ظلم و تباهی نیافریده است.

بنابراین عمر طولانی برای امام مهدی(ع) یقینی است … تا بتواند سامانه ای را پدید آورد و سکاندار اصلاحاتی شود که همۀ جوانب حیات آدمی را در برگیرند.

پس از شکست مفسده اسماعیلیه، استعمار در پی آن شد که قلب اعتقادات شیعه را مورد هدف قرار دهند لذا مدعیان دروغینی را در مورد (( مهدویت )) که اعتقاد بدان ، قلب تپندۀ شیعه است، تراشیدند. اولین شخصی که برای مدعی امام زمان شدن برگزیده می شود، شخصی است به نام سید محمّد علی شیرازی که چون ادعا می کند که واسطه ای و (( باب )) امام عصر علیه السلام است. بعدها به سید علی محمد باب مشهور می شود. این شخص از تعادل روحی برخوردار نبوده است. و گویند ساعت ها در زیر آفتاب داغ می ایستاد و خورشید را نگاه می کرده است. او که از شاگردان شیخ احمد احسانی و سید کاظم رشتی بوده از شهر بوشهر که در آن زمان پایگاه تجارتی و نظامی انگلیس بود ظهور می کند. و لذا جماعتی از شیخیه به او می گروند. هر چند که او ابتدا ادعای نیابت امام زمان را می کرد و خود را باب امام می دانست؛ ولی پس از چندی ادعای امام زمانی نمود و سپس ادعای پیامبری و آوردن دین جدیدی را مطرح ساخت. علمای شیعه طی محاکمه¬ای او را سفیه اعلام می کنند و لذا به دلیل سفاهت از اعدام او صرفنظر می کنند.

البته سید باب تمام ادعاهای خود را به یک چوب فلک حاکم پارس پس می گیرد. حاکم اصفهان منوچهر خان گرجی ( معتمد الدوله ) که اصلاً مسیحی بود، تصمیم می گیرد سید علی محمّد را از شیراز به اصفهان محل حکومت خود ببرد و به او آزادی عمل بدهد و این کار را نیز عملی می کند. بابی ها خود نوشته¬اند که منوچهر خان گرجی باب را به شدت در ادعای خویش تشویق کرده و به او همچون کودکان وعده و وعید می¬داده است. در این میان از مرکز، سید باب را به تهران فرا می¬خوانند و معتمد الدوله به اشکال گوناگون طفره می رود تا سرانجام پس از مرگ وی، باب به تهران گسیل می شود.در سراسر تهران می زنند؟؟؟ لذا دولت او را از راه دیگری به آذربایجان برده و در قلعه ای واقع در شهر ماکو به زنجیر می کشد. در تبریز علما دوباره او را محاکمه می نمایند و با آنکه امیر کبیر بر اعدام باب اصرار می کرد، مجدداً رأی بر سفاهت او داده و به اعدام رضایت نمی دهند. خود باب نیز توبه نامه ای می نویسد که عین آن در کتابخانه مجلس شورای ملّی سابق موجود است. اما امیر کبیر همچنان مصّر بر اعدام او بود و لذا متوسل به عده ای از علمای شیخیه که رقیب وی بودند، شد و آنها او را محاکمه و دستور اعدامش را صادر کردند و امیرکبیر نیز او را تیرباران نمود.
با این همه برای محفوظ ماندن این هسته ی خیانت، همه دولتهای خارجی از دولت ایران می خواهند که چند پیرو فعال او را به سرزمین عثمانی تبعید کند. در آنجا عده ای از اراذل و اوباش که بدان ها ملحق شده بودند، مشغول به دزدی و شرارت می شوند و سرانجام میان خودشان نیز اختلاف می افتد و بالاخره دولت عثمانی آنها را از عراق بیرون می برد.

• جانشین رسمی میرزا علی محمد، میرزا یحیی لوری معروف به (( صبح ازل )) بود. او که از زندان آذربایجان با علی محمد شیرازی تماس داشت و دستخطی از او داشته که او را به عنوان جانشین انتخاب نمود، رهبر بابیان می شود. اما میان او و برادرش اختلافی در می¬گیرد. برادر او میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاء الله معتقد می شود که دین باب از بین رفته و او خود دین دیگری به نام بهائیت آورده است. با زد و خوردهای خونین بین بابیان و بهائیان دولت عثمانی بهائیان را به فلسطین منتقل می کند، در آن جا این گروه به نفع دولت انگلیس که در حال جنگ با دولت عثمانی بود، مشغول جاسوسی می شوند که در نتیجه دولت عثمانی آنها را تحت تعقیب قرار داده و غیاباً به اعدام محکوم می کند. پسر میرزا حسینعلی معروف به عبدالبهاء ( عباس افندی ) دنباله ی مأموریت پدر را می گیرد و پس از سقوط فلسطین به دست ژنرال (( آلن بی )) به پاس خدمات عبدالبهاء به انگلستان ملقب به عنوان اشرافی (( سِر)) شده و سِر عبدالبهاء نامیده می شود. مرکز عمدۀ بهائیان در عکا واقع در اسرائیل امروزی است.

• بهائیت جدید
بهائیت مذهب مدرنی است که توسط دولت اروپایی، یعنی آنگلوساکسون ها ، یا به طور دقیق تر انگلستان به وجود آمده است. پس بهائیت یک مذهب مجعول غربی در مشرق است و گستره ی فرهنگی غرب در حال اوج، در شرق و ایران است. پس این مذهب حیثیت فرهنگی نیز هست. مذهب بهائیت از تفسیر یهودی مذهب تشیع در ایران آغاز شد. یعنی (( پروتستانیزم شیعی )) چرا که پروتستانیزم، تفسیر عهد جدید ( انجیل ) با عهد عتیق ( تورات ) که با محوریت (( ملی گرایی آلمانی )) به وجود آمد. از این جهت معرفت (( تفسیر یهودی )) با ساختار (( پادشاهی آلمانی )) پیوند می¬خورد. مکتب پروتستانیزم در آلمان شکل می گیرد و بهائیت نیز از مقولۀ ملی گرایی ایرانی بهره می¬گیرد. مهم ترین عنصر پروتستانیزم (( فردیت دینی )) است. یعنی جدایی معرفت از سازمان دینی و روحانیت مسیحی کاتولیک که در نهایت به نوعی (( تدوین فردی )) می رسد. در بهائیت نیز همین فردیت به اوج می رسد: فردیت دینی و تکیه بر الهامات فردی و عرفانی، به همین دلیل عبادت خود را در معبدهای (( سکوت )) قرار داده اند. فردیت دینی در پروتستانیزم. زمینۀ (( فردیت معرفتی )) و شناختی کانتی را تشکیل داد. کانت باز تولید معرفتی است که در فلسفه کانت و یهودیت معرفتی ریشه دارد. کسانی که در ایران به روشنفکری روی می آورده اند در قالب پروتستانیزم و با الگوی آن، باز به تفسیر مذهب خود پرداخته اند. مانند پروتستانیزم اسلامی که مهم ترین نکته در آن، برخورد آنها با روحانیت و سازمان مربوط به آن بوده است. این گروه در این فردیت معرفتی مبتنی بر فلسفه کانت، جدایی دین از سیاست را جستجو کرده اند. کانت که روح فلسفی آنگلوساکسون را تشکیل می دهد و ذهن فردی را مورد کنکاش قرار داده است، موجب هدایت آنها به طرف نوعی سیاست خارجی بوده است؛ و آن ایجاد (( فردیت دینی )) در سطح جهان است و (( جهانی شدن )) که از نظریه ی یهودی و کانت به وجود آمده است. همین سیاست جهانی در باب مذهب یاری می گیرد. نزدیکی بهائیت با سازمان جهانی یهود، در همین چهارچوب معرفتی قابل مطالعه و بررسی است. ( معبد مرکزی بهائیت در اسرائیل در (( حیفا )) است ) پس کشورهای آنگلوساکسون که جولانگاه یهودیت جهانی است، در رویارویی با ایران، به دنبال یک الگوی معرفتی بر همین اساس است که آن را بهائیت جدید در ایران تشکیل خواهد داد. فردیت معرفتی حاکم بر یهودیت و بهائیت، آنها را به نفی هر گونه چهارچوب فلسفی در تاریخ کشانده است. در مسیحیت عقیده بازگشت مسیحی در آخر زمان موجب به وجود آمدن فلسفۀ تاریخ ( هگل ) گردید. فلسفه ی تاریخ بر مبنای تعیین آخر الزمان و در آمدن منجی در یهودیت و مسیحیت متفاوت است.
در یهودیت، مسیح واقعی در آخرالزمان ظهور خواهد کرد. پس اکنون مسیح وجود ندارد تا فیضی به عالم اضافه کند و تاریخ را به آخرالزمان راهنمایی کند. پس تاریخ از دیدگاه یهود تاریخی برهنه و خالی و تابع عمل¬های انسانی است. ولی در مسیحیت تا زمان ظهور مسیح در آسمان است و فیض خود را برای هدایت انسان ها اضافه می کند. پس فلسفه تاریخ یهود بر عمل انسان بر یک مقارنت وقایع تاریخی استوار است. ولی در فلسفه¬ی تاریخ مسیحی، وقایع تاریخی دارای دو سطح است. یکی مسطح (( فیضی ))
( روح در تاریخ هِگل ) و دیگری سطح (( مقاومت)) وقایع تاریخی. بهائیت جدید دارای مبانی خاصی است :

۱- نفی عقل شیعی و پناه بردن به عقل معتزلی یا عقل کانت یا یهودی
۲- نفی حجیت لفظی قرآن و جدایی لفظ قرآن از معنای آن وارد شدن در این جدایی و نظریه پردازی سکولاریستی
۳- نفی امامت ظاهر و غایب و جایگزینی عقل مفسر به جای آن

۴- ایجاد فضای لازم برای یهودیت معرفتی به منظور ایجاد فضای لازم برای نظریه¬ی جهانی سازی آنگلوساکسونی.
۵- سیاست معرفتی دینی برای پذیرش اندیشه¬های جهانی سازی سیبرایستی آنگلوساکسونی و سپس پذیرش ارزش¬های زر سالاران یهودی جهانی و مصرف زدگی جهانی.

جریان بهائیت نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان اسلام دوباره جان تازه ای گرفته است. می¬دانید که در رژیم طاغوت هم عناصر اصلی در مسائل اقتصادی، سیاسی و امنیتی کشور، بهایی ها بودند. هویدا، نخست وزیر رژیم طاغوت بهائی بود. حبیب ثابتی، تیوریسین ساواک، بهائی بود. ایشان سه چهار سال پیش از انقلاب یک طرحی ارائه کرد و برای همه تشکل های مسلحانه علیه رژیم، برنامه ریزی کرد. به طوری که یک شبه همه را دستگیر کردند و بعد هم در آستانه پیروزی انقلاب به آمریکا گریخت. پس از آن سازمان سیا به وی ماموریت داد و او به مصر رفت. و همین نقشه را در مصر هم اجرا کرد. طوری که در ده سال اخیر، هیچ خبری از فعالیت های مسلحانه در مصر نیست و با طرح او همه از بین رفتند. وی هفت هشت ماهی است که به عراق آمده است و در عراق کار می کند. او یک بهائی است.

دیوید کِلی که انگلستان به او مأموریت داد تا به عراق برود و موضوع وجود سلاح های هسته¬ای را در عراق بررسی کند، وقتی برای ماموریت به عراق رفت توسط یک بهایی عراقی بهایی شد و گزارش های دروغی ارائه کرد و باعث حمله انگلستان به عراق شد و بعد هم که مجلس انگلستان به نخست وزیر و دولت وقت اعتراض کردند، دیوید کلی را کشتند. اسنادی وجود دارد که نشان می دهد مهم ترین عامل نفوذ آمریکا و انگلستان در عراق بهایی ها و یهودی ها هستند. اینان جریان فعالی در اصفهان، شیراز، آذربایجان، قزوین، همدان و کاشان و مازندران دارند و هنوز هم در کشور بهایی ها هستند که در این شهرها زندگی می کنند و حتی آمارشان هم تقریباً در دست است. اسناد زیادی هم است که نشان می دهد، بهایی ها با اسرائیل، انگلیس و آمریکا رابطه دارند و اصلاً استعمار، پشتیبان این جریان بوده است و حتی در تاسیسات دولت یهود در فلسطین در دهه های ۱۸۷۰ میلادی و ۱۸۸۰ میلادی بهائیان نقش مؤثری داشته اند و با حمایت آنان بود که یهودی ها توانستند دولت مستقلی را در فلسطین تشکیل دهند. اکنون هم مهمترین مرکز بهایی ها در عکا و بیت العدل در اسراییل است و آنان در این کشور فعالیت می کنند و یکی از مختصات آنان هم ترور سیاسی است و شخصیت هایی را که در کشور نفوذ پیدا می کنند و ویژگی مثبتی دارند، سعی می کنند آنها را ترور سیاسی و شخصیتی بکنند و اگر نتوانستند ترور شخصی می کنند و یهودی ها هم به شدت پشتیبان هستند. از آن زمانی که بهائیت تازه تأسیس شده بود، همین طور بودند و تا کنون نیز همین گونه اند و حتی یهودی بهایی نیز در دنیا هست.

• جریان تصوف گرایی جدید
تصوف گرایی، پس از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در کشور توسعه پیدا کرد. اصولاً تاریخ جنگ ها نشان داده است که معمولاً پس از چند سال جنگ در جامعه، مردم به معنویت و مسائل عرفانی گرایش پیدا می کنند. اگر در آن فرصت عرفان اصیل اسلامی در جامعه اسلامی که قبلاً مبتلا به جنگ بوده است میان جوانان و مردم علاقه مند به معنویت تزریق نشود، بلافاصله صوفی گری ها و عرفان های منحرف جایگزین عرفان اسلامی می¬شوند. این عرفان های صوفی مسلک به سه دسته و گرایش تقسیم می شود.

گرایش اول عرفان سرخ پوستی است. شخصیتی به نام (( دون خوان )) که سرخ پوستی آمریکایی بوده است، برای نخستین بار عرفان سرخ پوستی را در آمریکا مطرح کرد و جمع زیادی را هم دور خودش جمع و جذب کرد. بعد شخصیت ها و نویسنده های دیگری، مثل (( پائولو کوئیلو )) نویسنده مشهور این تفکر را ترویج داد.

گرایش دوم تصوف و عرفان که باز در کشور ما مطرح می شود، عرفان های شرقی بودائیسم، هندوئیسم و تائوئیسم است. عرفان هایی که معمولاً در هند و بعضی از کشورهای جنوب شرقی آسیا رواج دارند. اینها عرفان های شرقی اند. این عرفان ها هم تبدیل به یک دین زمینی شده اند. مثلاً امروزه بودائیسم یک دین است اما نه یک دین آسمانی، بلکه یک دین زمینی و بشری یعنی کاملاً می خواهد کارکرد دین را داشته باشد. تائوئیسم و هندوئیسم هم همین طوراند. این مکاتب بحث های عرفانی و سیر سلوک دارند. وجه اشتراک و گوهر اشتراک عرفان های شرقی دین ستیزی نیست. چون ادعا می کنند که به هر حال دین دارند و به دین اعتقاد دارند. اما وجه مشترک این ها عقل ستیزی است. آن ها معتقدند که در مسائل عرفانی به یک کشف و شهودهایی می رسند که حتی با بدیهیات عقلی هم تعارض دارد. مثلاً می گویند: ما به این نتیجه می رسیم که اجتماع نقیضین محال نیست. در دو سه دهه اخیر برخی عرفان ها در کشور ما رشد چشم گیری داشته است . این عرفان ها مثل ذهبّیه، خاکسار، گنابادی، و شاه نعمت اللهی، در همه جا هستند و در قم نیز فعالیت می کنند. این ها تشکیلات و خانقاه هم دارند و در منازل و معابدشان، برنامه های فرهنگی دارند. این ها عمدتاً دین ستیز نیستند. اما یا فقه ستیزند و یا مرجع ستیز؛ یعنی کاری به فقه ندارند و یا احکام فقهی را قبول دارند و حتی نماز می خوانند و احکام و مناسک عبادی را انجام می دهند. ولی مرجعیت را قبول ندارند و به آن معتقد نیستند و نمی پذیرند که مسائل فقهی و شرعی را باید از مرجع تقلید فرا گرفت.

آنها بنایشان بر این است که آثارشان را چاپ نکنند. قبلاً یک سری جزوه هایی داشتند که منتشر می کردند اما کتاب های اصلی را اغلب آن ها منتشر نمی¬کنند ولی گروه هایی هستند که آثارشان را چاپ می کنند. مثلاً کتاب هایی تحت عنوان معرفت روح، طب روح، راه کمال، مبانی معنویت فکری و معنویت یک علم است، منتشر شده اند و مطالب آنها بسیار جذاب، جالب و خواندنی است؛ ولی تنها چیزی که آدم در این کتاب ها نمی بیند احکام فقهی است.

• جریان خرده فرهنگ ها
یک دسته از جریان های فرهنگی در کشورند که با عنوان (( خرده فرهنگ ها)) مطرح می باشند؛ مثل گروه رپ یا متال یا هوی متال یا راک که همه ی اینها گروه هایی فرهنگی اند و جنبه فکری چندانی ندارند؛ اما پشتوانه فکری دارند و در آثاری که منتشر می کنند، پشتوانه فکری آنها هویدا است. هر کدام از این گروه ها، زیر مجموعه هایی دارند. مثلاً گروه رپ زیر مجموعه ای به نام گروه (هامر) دارد که با گروه های زیر مجموعه ی دیگر تفاوت دارد. و هوی متال ها زیر مجموعه هایی به نام باکره فلزی یا قاتل، گروه دختران و نیروانا دارند. نیروانا اصطلاحی بودایی است که بودائیان معتقدند بر اثر ریاضت به آن می رسند. فرهنگ این گروه ها در کشورهایی مثل آمریکا به یک فرهنگ اجتماعی تبدیل شده است و اینها در آن جا شکل گرفته اند و بعد وارد جامعه اسلامی هم شده اند؛ مثلاً یک گروه از گروه های هوی متال اصطلاحاتشان این است : (( we are sex proffer )) ( ما پیامبران سکسیم) این گروه آزادی و بی بند و باری جنسی را خیلی علنی و آشکارا ترویج می کنند. این گروه¬های فرهنگی در دهه ی ۱۹۸۰ م. در اعتراض به نژاد پرستی و با شعار صلح و آزادی، نسبت به وضع موجود آمریکا قیام کردند و خیلی از عمرشان نمی گذرد. این جریان ها را برخی از سیاه پوست های امریکا ترویج کردند و به وجود آوردند، برای اینکه با وضع موجود آمریکا موافق نبودند و به علت نژاد پرستی و تبعیض نژادی این بحث ها را مطرح کرده بودند تا این که بتوانند حق خودشان را از دولت بگیرند. شیوه کارشان هم راهپیمایی بود. از بعضی از آوازها و آهنگ ها نیز استفاده می کردند و اشعار خاصی را می¬سرودند.
کم کم دولت امریکا به این جریان های معترض جهت داد و منحرفشان کرد و آن ها را در مسیر مسائل اخلاقی هدایت کرد. یعنی این گروه¬های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به یک سری خرده فرهنگ های مبتذل تبدیل شدند؛ به طوری که اکثر آنها یا گرایشهای همجنس بازی دارند و یا ترویج و تبلیغ نسبت به مسائل مبتذل اخلاقی می کنند. به طور کلی ماهیت و هویت آن جریان ها تغییر کرد و به یک سری جریان های غیر اخلاقی تبدیل شدند. حالت ریش های مخصوص و پیراهن و لباس مخصوص دارند.
آن ها دارای سایت هستند و به طور جدی فعالیت می کنند. وجه اشتراک همه این گروه ها وجه اشتراک نیهیلیستی است.
پایان

نظر بدهید!!!

نظر شما برای “راز طول عمر حضرت مهدی(عج)”

قالب وردپرس