» آخرین مطالب :
قال رسول الله (ص) : إنی بعثت لأتمم مکارم الأخلاق:

فلسفه حکومت عدل در سطح جهانی ۱

در این قسمت به بخشی از شبهات موجود در بیــن اذهان و همچنیـن دلایلی که در ضـــــرورت وجود منجی بشری پیش خواهد آمد می پردازیم: ابتدا بحثی درمورد ضرورت وجـــــود مصلح از نظــر فطرت ،پس ازآن اثبات این موضوع از نظر براهین فلسفی ،سپس از نظر تکامل و تعقل بشـــر و در نهایت ازنظر سیـــــر تکامل تاریخی و واقعـیت های تاریخی و نه افسانه ها واسطورها – این موضوع را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
و در قسمت دوم پاسخ این سوال که آیا بشر به امداد غیبی محتاج است و اصلا چه نیازی به تشکیل حکومت عدالت گستر درروی زمین اسـت داده می شود.

۱) تبین ضرورت برپایی حکومت عدل از راه فطرت
ایمان به حتمیت ظهور منجی عالم درفکر عموم انسانهاست ، منشاء این فکر یک رشته اصول قوی و متیـن اســــت که از سرشت و فطــــــرت اصیل انسانی سرچشمه گرفته است ،زیرابشر فطرتا طالب رسیدن به کما ل در همه ی زمینه ها ی مربـــــوط به خود اســـت و او می داند که این کمال تنها در سایه ی حکومت عدل و توحیدی تحقق می یابد . شهید صدر در کتاب ارزشمند ( بحث حول المهدی(عج)) می فرماید :”اعتقاد به مهدی (عج) تنها نشانه یک باور اسلامی با رنگ خاص دینی نیست ، بلکه فراتر از آن، عنوان است برخواسته ها و آرزوهای همه ی انسانها با کیش و آیین های گوناگون و نیز بازده الهام فطری مردم است که با همه ی اختلاف هایشان درعقاید و مذاهب ، در یافـته اند که برای انسانیت در روی زمین ، روز موعود ی خواهد بود که با فرا رسیدن آن، هدف و مقصد بزرگ رسالت های آسمانی تحقق می یابد… “
در اینجا واجب است که اندکی در مورد برهان فطرت نیز سخن بگوییم برهان فطرت را از راههای گوناگون می توان تبیین کرد:

الف) بیان اول :
۱_ انسان در درون خود میل به حکومت عدل جهانی توحیدی را احساس می کند .
۲_ این حکومت باید ایجا دشود ، زیرا میل و کشش درونی از امور (ذات الاضافه ) است که بدون مضاف الیه ممکن نیست .
۳_مصداق کامل آن حکومت حضرت ولی عصر (عج) می باشد .
نتیجه: حکومت عدل جهانی ضرورت دارد .

ب) بیان دوم :
۱_ انسان با قطع امید از وضعیت موجود جهان احساس نوعی امید به حکومتی برتر دارد.
۲_ وجود چنین امیدی دلیل بر تحقق آن در عالم خواهد بود .
۳_ امید به نیک ذاتی و فطری بشر است .
نتیجه : حکومت عدل جهانی ضرورت دارد .

بیان سوم:
۱_ انسان فطرتا از ظلم متنفر است .
۲_ انسان آنچه را که از آن متنفر است ، طبعا طالب نابودی آن است .
۳_ بشر خود به تنهایی قادر بر این عمل نیست .
نتیجه : برپایی حکومتی که در آن اثری از ظلم نباشد ضرورت دارد .

حال شاید این سوال پیش آید که اصلا آیا عدالت خواهی امری فطری است ؟ در پاسخ به این سوال باید گفت: در بین صاحب نظران بحث است که آیا منافع شخصی انسان ، فطری است و در نهاد انسان وجود دارد یا خیر؟ اسلام معتقد است که در نهاد انسان عدالت خواهی وجود دارد، گرچه منافعش را تامین نکند. اگر بشر خوب تربیت شود، به جایی می رسد که خودش واقعا عدالت خواه می شود.
برای اثبات این مطلب می توانیم مواردی را عرضه کنیم که افرادی عادل وعدالت طلب بوده اند، در حالیکه منافعشان هم ایجاب نمی کرده است، ولی عدالت، ایده هدف و آرزویشان بوده است، بلکه عدالت را در حد یک محبوب دوست داشت اند و حتی خودشان را فدای راه عدالت کرده اند. در مقابل اکثر فیلسوفان غرب معتقدند که در نهاد بشر چنین قوه و نیرویی قرار ندارد و شاید هم همین فکر است که دنیای امروز را تابدین پایه بسوی جنگ سوق داده است. آنان معتقدند که عدالت اختراع مردان زبون است زیرا مردان ضعیف یا زبون وقتی در مقابل افراد قوی قرار می گیرند بدلیل نداشتن قدرت مقابله کلمه ی عدالت را اختراع کرده اند و گفته اند عدالت خوب است و باید آن را رعایت کرد نیچه فلسوف مشهور آلمانی در این رابطه می گوید ” چقدر زیاد اتفاق افتاده که من خندیده ام، وقتی دیدم ضعفا دم از عدالت و عدالت خواهی می زنند نگاه می کنم می بینم اینها که می گویند عدالت، چون چنگال ندارند. میگویم: ای بیچاره تو اگر چنگال داشتی یک چنین حرفی را نمی زدی” این گروه خود بر دو دسته تقسیم می شوند: یک دسته که می گویند نباید به عدالت به عنوان یک آرزو نگاه کرد و آن را دنبال نمود بلکه باید در پی بدست آوردن قدرت و نیرو بود و گروهی دیگر معتقدند که باید بدنبال عدالت رفت از آن جهت که منافعف فرد در آن است نه از جهت مطلوبیت ذاتی آن . برتراندراسل مورخ فلسفه می گوید :” از همه ی این اقوال که بگذر یم ، هنگامی که به فطرت خود بازگردیم ، در میابیم که موضوع عدالت خواهی از امور فطری بشر است .”حتی عدالت خواهی را فطری را هم می توان از دورا ه اثبات نمود:
۱- درون کاوی و مطالعه ی حالات روانی ، زیرا گرایش های فطری از نهاد روح و جان انسان سرچشمه گرفته و از پدیده های روانی اوست.
۲- رجوع به آرای روانشناسان که به فعالیتهای روانی و رفتارهایی که نمودار آنهاست می پردازد .

۲) اثبات ضرورت حکومت عدل از طریق براهین فلسفی
فلاسفه ی اسلامی « قسر دائم » و « قسر اکثری » را در عالم طبیعت محال و امری نشدنی می دانند. مقصود از قسر دائم آن است که حقیقتی از حقائق هستی در دوره و روزگارش از خواسته ی طبیعی خود محروم باشد، مثلا آتش هیچ گاه حرارت نداشته باشد یا در جهان نیرویی باشد که از آغاز پیدایش آتش تا هنگامی که آتش در جهان وجود دارد از حرارت آن جلوگیری کند . این امری محال است که درفلسفه به اثبات رسیده است . مقصود از «قسراکثری» آن است که در طبیعت در اکثر دوره عمرش از اقتضای ذاتی خود محروم باشد ، که این نیز از نظر فلاسفه محال است . این نظریه ی فلسفی که بشکل قانون در جهان جاری است به ما می گوید که روزگار ظلم و جور بر بشر سپری خواهد شد و بجای آن روزگار عدل و داد خواهد آمد این نظریه ی فلسفی به ما می گوید : قسر انسانیت در عمر او محال است ، چنان که در بیشتر عمر او محال خواهد بود ، پس روزگاری خواهد آمد که انسانیت باشد و به یقین روزی خواهد آمد که بشر از اسارت و بندگی حیوان صفتان رهایی یابد و در سایه ی مهر و محبت خداوندی زیست کند.

۳) اثبات حکومت عدل جهانی از را ه تکامل
انسان مانند یک نهال است که استعداد ویژه ای برای رسیدن به کمال در او وجود دارد و احتیاج او به عوامل بیرونی برای شکوفایی این استعداد است . انسان در اثر همه جانبه بودن تکاملش ، تدریجا از وابستگی اش به محیط طبیعی و اجتماعی کاسته و به نوعی وارستگی که مساوی است با وابستگی به عقیده و ایمان و مسلک و ایدئولوژی خواهد رسید. برحسب این بینش از ویژگی های انسان، تضاد درونی اوست بیان جنبه های مادی و جنبه های معنوی. نبرد درونی انسان خواه ناخواه به نبرد میان گروه ها و انسان ها کشیده می شود ، یعنی نبرد میان انسان کمال یافته از یک طرف و انسان منحط از طرفی دیگر.
نتیجه اینکه :بشر احتیاج دارد به نیروی غیبی تا به کمک او عدل و توحید و کمال را در سراسر گیتی گسترش داده و نیروهای مخالف رانابود سازد .

۴) اثبات ضرورت حکومت عدل جهانی بوسیله ی دلایل عقلانی
مطابق آیات و روایات ، انسان عبث و بیهوده آفریده نشده است ، بلکه هدف و غرضی خاص برای خلقت او در نظر گرفته شده است که همان رسیدن انسان به کمال یعنی لقای الهی است که از راه یقین و عبودیت همه جانبه حاصل می شود. در علم کلام به اثبات رسیده که لطف بر خداوند واجب است ، لذا از باب لطف باید خداوند در راستای اهداف خلقت است ایجاد کرده و موانع آنرا نیز برطرف سازد با مراجعه به تاریخ گذشته پی میبریم که تاکنون این هدف عمومی در سطح کل جامعه ی بشری تحقق نیافته است . لذا به این نتیجه میرسیم که: به جهت تحقق هدف کلی خلقت لازم است خداوند با زمینه سازی خاص که همان تشکیل حکومت عدل جهانی توحیدی است . مردم را در این هدف عمومی یاری دهد.

۵) اثبات ضرورت حکومت عدل جهانی بوسیله ی واقعیتهای تاریخی
با مراجعه به تاریخ گذشته و حال پی میبریم که بشر در طول تاریخ خود گرفتار انواع عذاب ها و شقاوت ها و قتل و غارت ها بوده است، خصوصا انسانهای موّحد که به جرم پاسداری از حق و حقیقت و توحید، انواع عذاب ها را به جان خریده اند . قرآن کریم در رابطه ی اصحاب اخدود که خندق بزرگ حفر کردند و در آن آتش بس عظیم فراهم آوردند تا موحدان ومومنان را در آن بسوزانند ، سخن به میان آورده است (سوره ی بروج آیه ی ۱ الی ۸) . در صفحه ای از تاریخ می خوانیم، فرعون به مجرد دیدن واقعه ای در عالم رویا چه جنایاتی در طول عمر خود انجام داد تا وجودش از گزند بلایا محفوظ ماند. باز در صفحه ای دیگر از تاریخ جنایات شخصی دیگر بنام حجاج ابن یوسف ثقــفی را مشاهده می کنیم که در مدت بیست سال حکومت بر عراق چه جنایات هولناکی انجام داد.(رجوع شود به مروج الذهب جلد سوم)
در جنگ جهانی اول چه انسانهای بی گناهی به قتل رسیدند کـه بنابر آمارهای رسمی تعداد کشته شدگان این جنگ به بیست و دومیلیون ( فکر کنم تعداد کشته شدگان جنگ جهانی اول ۱۰ ملیون نفر باشد؟؟؟)نفر رسید. پس از مدت کوتاه آتش جنگ جهانی دوم شعله ور شد و با کمال تاسف آتش آن، دامان ۵۰ میلیون انسان را گرفت و به کام مرگ فرو کشید.
حال نسبت به تامل بیشتر نسبت به آینده ی بشر و خصومتهایی که در میان ملتهای مختلف به وجود آمده و خصوصا با درنظرگرفتن تسلیحات کشتار جمعی که کشور ها برای نابودی یکدیگر فراهم آورده اند که می تواند ده ها بار کره ی زمین را به نابودی بکشاند و بالاخص با طرح برخورد تمدنها که از سوی برخی از ( به اصطلاح) روشنفکران امریکائی مانند ساموئل هانـتـیـنگتون داده شده و آن طرح امروز از سوی سیاست مداران کاخ سفید دنبال می شود، در می یابیم که چه خطر عظیمی جامعه ی بشری را تهدید می کند ، حال آیا بشر امیدی به آینده ی زندگی خود دارد؟ راه حل چیست ؟ آیا بشر می تواند باطرح برنامه ای که ضمانت اجرایی نیز داشته باشد صلاح و سعادت را به کل عالم حکم فرما کند؟ قطعا چنین نیست زیرا تاکنون نتوانسته است چنین کاری انجام را دهد و درآینده نیز به تنهایی نمی تواند، لذا ضرورت اقتضا می کند که مصلحی غیبی از جانب خداوند متعال برای هدایت و نجات بشر ظهور کرده و مردم از این بلاها نجات یابند و او کسی جز مهدی موعود نیست.
ادامه دارد…

نظر بدهید!!!

نظر شما برای “فلسفه حکومت عدل در سطح جهانی ۱”

قالب وردپرس