نوشته‌ها

فرار از فرزانگی یا شدت دشمنی

ایجاد شبکه های اجتماعی فرصتی است برای نشر اطلاعات و اندیشه ها و نیز نقد بررسی اندیشه های معارض با آنچه ما می اندیشیم و نیز جایگاهی است که می توان به دانش خود بیفراییم و آنچه را نمی دانیم از آنان که می دانند سوال نماییم .قرآن کریم نیز بر این موضوع تاکید دارد و می فرماید: از اهل ذکر بپرسید آنچه را که نمی دانید . اما آنچه کمتر مشاهده می شود استفاده از شبکه های اجتماعی در راستای اهداف بالا و با هر هدف تعالی بخش دیگر است البته ما در این کوتاه سخن از مفاسد اخلاقی که برخی شبکه های اجتماعی را محملی برای آن ساخته اند سخن به میان نمی آوریم. بلکه آنچه منظور نگارنده در این سطور است سخن گفتن پیرامون برخی ابعاد کلامی و اعتقادی در حوزه ی دین است .با نگاهی گذرا به برخی از شبکه های اجتماعی و احیانا وبلاگ ها و وب سایت ها انسان با برخی از شبهات ضیف در حوزه مباحث معرفتی برخورد می کند که جواب آن را شاید با مراجعه به ترجمه ی فارسی قرآن که دردسترس همگان است نیز بتوان یافت. اما سوال این است، چرا برخی افراد بجای مراجعه به اشخاص مطلع در این حوزه به سوالات خود رنگ شبهه می دهند و آن را در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی پخش می کنند آیا با این کار به دنبال پاسخ هستند ؟چگونه است که این افراد آشنا به فضای مجازی از سایت های معتبری که در این زمینه ایجاد شده است سوال نمی کنند و سعی می کنند پاسخ به ظاهر سوال خود را از مردمی بگیرند که هیچ تخصصی در حوزه ی مباحث معرفتی ندارند ؟چگونه است که بسیاری از این افراد وقتی به گروه هایی که برای پاسخ به اینگونه سوالات ایجاد شده است دعوت می شوند نمی پذیرند ؟آیا از فرزانگی و دانستن فرار می کنند ؟یا فقط می خواهند گره ای به هزار گره نگشوده ی ذهن دیگران اضافه کنند؟شاید چون حکومتی دینی بر کشور حاکم است ودر این حکومت منافع شخصی و جناحی ایشان آنگونه که می خواهند تامین نمی شود  به خیال خود می خواهند مبانی مشروعیت حکومت را به چالش بکشند ؟ دقیقا در همین نقطه است که سوال دیگر سوال نیست ،آزادی بیان نیست و حتما مقدس هم نیست. زیرا نقد نیست بلکه انحراف افکار عمومی است اگر کسی از نسبی گرایی معرفتی نیز سخن بگوید چون عالمانه سخن گفته و علما را خطاب قرار داده کتابش چاپ می شود و حتی در نمایشگاه کتاب هم انتشاراتش غرفه خواهد داشت ولی وقتی هدف گروه عام جامعه باشد موضوع به گونه ای دیگر تفسیر می شود.از همه بدتر اینکه اینگونه مباحث در فضایی احساسی مطرح می شود که نتیجه ای جز فحاشی در پی ندارد . افرادی که احساس می کنند با این شبهات به ایشان توهین شده یا نمی توانند پاسخ مناسب ارائه کنند که موجب تقویت طرف دیگر می شود و وی با اعتماد به نفس بیشتر سعی در پخش شبهه ی خود که حالا آن را بالاتر از علم تمامی علمای دین می داند می کند . همین تبادل نفرت جامعه را به نوعی تقابل پیدا و پنهان در میان اقشار آن سوق می دهد که حتما ضرر های بیشماری بر آن مترتب است نکته ی جالب دیگر اینکه افرادی که می خواهند به شبهات وارد شده پاسخ دهند نیز از اینکه فرد سوال کننده را به سوی مراکز و افراد متخصص سوق دهند خود سعی در پاسخ دادن می نمایند که حاصل آن همانگونه که عرض شد چیزی جز نفرت بین اقشار جامعه و شکاف میان مردم نخواهد بود کاش بجای شبهه پراکنی سوال کنیم و بجای پرخاش پاسخ دادن به سوالات را به آنان که می دانند احاله کنیم .

به بهانه ی سردار

با کمال تاسف و تاثر امروز خبر شهادت سردار رشید اسلام جاج حسین همدانی (رضوان الله تعالی علیه ) واصل شد و قلب همه ی عاشقان اسلام عزیز و وفادارن به محور مقاومت را آکنده از غم و اندوه نمود. ما نیز این شهادت سراسر افتخار را که یاد آور حماسه ی یاران حسین بن علی (علیهما السلام ) در وفا از حرم اهل بیت است را به محضر امام عصر (عج) و همچنین نایب بر حقش مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و نیز عموم ملت ایران تبریک و تسلیت عرض می نماییم. اما گذشته از تبریک و تسلیت باید سخنانی را نیز به دوستان خویش، فرزندان اسلام و انقلاب ،یعنی همان دلباختگان مکتبی که همدانی ها را پرورش داد تا امروز با رشادت خود مایه ی سرفرازی امت اسلام باشند عرض نمایم . خوشبختانه در برخی از گروه های شبکه های مجازی دیده شد که دوستان ولایی و انقلابی با نثار صلوات و فاتحه سعی در همدردی و نشان دادن آلام خود از این واقعه ی غمبار داشتند که امری است مبارک و حرکتی است حتما فرهنگی و نشان دهنده ی فهم ملت قهرمان ایران نسبت به واقعیت مسئله ی محور مقاومت که گره خوره با امنیت ملی ایران عزیز است. وجوداین فهم خود شکر و سپاس فراوان از درگاه ایزد منان را می طلبد. لیکن باید عرض شود آنچه فرزندان ایران اسلامی در عملیات های مستشاری و غیر آن در خارج از مرزهای ایران انجام می دهند در واقع دور کردن دشمن از آب و خاک این کشور است .یعنی بجای اینکه ما از نطقه ی صفر مرزی با دشمن درگیر شویم کیلومتر های دورتر دشمن را به هماوردی طلبیده ایم .که حاصل این جانفشانی ایجاد جزیره ی ثبات در منطقه ی استراتژیک غرب آسیا است .اما سخن اینجاست چرا دوستان دلباخته به فرهنگ انقلاب اعمال شهدایی مانند شهید همدانی و … را نصب العین خویش قرار نمی دهند ؟ چرا فقط و فقط به کارهای احساسی مبادرت می ورزند ؟چرا فقط فاتحه و صلوات ؟ آیا نمی شود آنچه مجاهدان دور از وطن ما در عراق و سوریه و سایر نقاط انجام می دهند ما نیر در عرصه ی جنگ نرم پیگیری کنیم ؟ شاید عده ای بگویند ما تخصصی نداریم تا در این عرصه به کار آید . اما اینطور نیست بسیاری از عرصه ها تخصص خاصی نمی خواهد آنچه لازم است همدلی همراهی و همزبانی البته با شناخت عنصر زمان و مکان است برای نمونه ،ما با شبهات زیادی پیرامون مباحث اعتقادی و سیاسی و … برخورد می کنیم که گاهی در فضای مجازی و گاهی در فضای حقیقی دیده می شوند فرد انقلابی و بخصوص جوان انقلابی که بنا بر فرموده ی رهبرش افسر جنگ نرم است باید چه کند؟ آیا می تواند بخشی از زمان خود را معطوف این قضیه بنماید و پاسخ شبه ها را از طرقی مانند مطالعه و یا سوال از افراد مطلع به دست آورد و سوال و جواب را در گروه های متعددی که عضویت آنها را دارد منتشر نماید ؟ اما متاسفانه با انفعال با موضوعات برخورد می کند ووظیفه ای برای خویش در این عرصه نمی بیند آنچه عرض شد مشتی از خلوار کاری بود که می توان انجام داد. چرا فقط احساس ؟ چرا این توان را نداریم که از اتفاقات برای خود فرصت خلق کنیم ؟ رهبری چندی پیش در حکم اعضای شواری مجازی از ایشان تولید محتوای اسلامی و خروج از فضای انفعال را خواستند ما نیر می توانیم برای خروج از فضای انفعال گام های موثری برداریم ولی گام برداشتن مطالعه می خواهد . آشنایی با آثار اصیل اسلامی مانند قرآن و نهج البلاغه و صحیفه ی سجادیه را طلب می کند البته همراه تفسیر و سایر لوازم ، مانند استادی شایسته و نه اخذ معارف دینی از افرادی که تخصص ایشان علوم نامرتبط با دین است. البته حتما ایشان افرادی محترم و دانشمند در حوزه ی خودشان هستند ولی قطعا منابعی موثق در حوزه علوم دینی نخواهند بود . زیرا

هیچ کس از پیش خودچیزی نشد           هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ قنّادی نشد استادِ کار              تا که شاگردِ شکرریزی نشد

راستی چرا رنگ و بویی از امامان معصوم خود نداریم؟ امام حسین (ع) در زمانی که معاویه نهادن نام علی را برای کودکان منع کرده بود نام هر ۳ فرزند پسر خود را علی نهاد و این نه از علاقه به پدر، بلکه بخاطر علاقه به امام خویش بود امام حسین (ع) از ظرفیت نام فرزندان خویش نیز برای تبلیغ مکتبش استفاده می کند . او برای هدایت مردم در واقعه ی کربلا پس از خطبه خواندن وجنگ کردن اصحابش که نشان دهنده ی عقیده ی راسخ ایشان به امام حسین بود و برای اهل خرد مایه ی تفکر و تعقل ، با آوردن علی اصغر (ع) شاید قصد داشتند عنصر احساسی و حس پدر و فرزندی را در سپاه مقابل احیاء کنند . این یعنی استفاده از همه ی ظرفیت ها .
تا امروز فکر کرده اید که شیعه باتمام فشاری که بر روی او بوده چگونه توانسته به این تعداد پیرو دست پیدا کند ؟ سالهای قبل فتنه ی ۸۸ به وقوع پیوست بسیاری از آشنایان در حوزه انقلاب های رنگی یکی از ابزارهای فتنه گران را استفاده از شبکه های اجتماعی اعلام کردند که درست هم به نظر می رسد . باید عرض کنم ائمه ی ما نیز در زمانهای خفقان از روش شبکه ای اجتماعی برای پیشبرد مکتب استفاده کرده اند ایشان با شبکه سازی و ایجاد شبکه ی وکلا توانستند شیعه را حفظ نموده و گسترش دهند حال چرا ما نمی توانیم از فرصت هایی مانند محرم استفاده کنیم و یکسال از آن تغذیه نماییم ؟ چرا نمی توانیم افرادی را که برای شرکت در عزای امام حسین (ع) آمده اند را شناسایی و طبقه بندی نموده و از توانمد ی های هرکدام برای جنگ نرم با دشمنان استفاده کنیم ؟ چگونه است که از هر پدیده ی اجتماعی که فرصت ساز است یا استفاده نمی کنیم و یا استفاده ی حداقلی می نماییم ؟ آیا می توان به محرم به گونه ای دیگر نگاه کرد ؟آیا محرم می تواند بازهم جنبشی ایجاد کند تا ما دشمن را زمین گیر کنیم ؟ آری حتما می تواند همانگونه که بعد از قیام امام حسین (ع) قیام های متعدد در ممالک اسلامی بنیان ظلم را بارها و بارها به لرزه انداخت و گاهی خانه ظلمشان را فروریخت . عاشورا واقعه ای همیشه زنده و پویایست ولی ما نه .