مجمع پیروان مهدی موعود صاحب عصر

درج یادداشت عرصه ای که همه ، همه چیز آن را میدانند در روزنامه سیاست روز

درج یادداشت عرصه ای که همه ، همه چیز آن را میدانند در روزنامه سیاست روز

 

دانلود فایل

مجمع پیروان مهدی موعود صاحب عصر

درج یادداشت آسیب شناسی طنز در سینما و تلویزیون : خنده برای خنده در روزنامه کیهان

آسیب شناسی طنز در سینما و تلویزیون: خنده برای خنده

نویسنده: فرهاد ملا امینی*

یکی از تفاوت های جامعه اسلامی و جامعه لیبرالی، رسالت محور بودن جامعه است. یعنی جامعه ای که نویسندگان آن، فیلمسازان آن و مدیران آن صرفا برای خود و برای مخاطبان خود زندگی مادی تعریف نکرده اند، بلکه زندگی انسان را ترکیبی از ماده و معنا می دانند، یعنی می دانند زندگی مادی و معنوی انسان روی یکدیگر تاثیر و تاثر دارند از همین روست که ارکان جامعه اسلامی در پی آن هستند که نوع نگاه، مدیریت و تمامی اعمالشان به گونه ای باشد تا همه شئون زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه را در جهت تعالی مادی و معنوی برنامه ریزی کنند.
لیکن متاسفانه در برخی آثار فرهنگی این خط سیر دیده نمی شود. سازندگان بسیاری از آثار صرفا با نگاهی سود محور و شخصی دست به تولید آثار فرهنگی می زنند. چندی قبل فیلمی به نمایش درآمد که سازنده فیلم غیر از دروغ پردازی های شاخدار درباره برهه ای از تاریخ ایران، به اشاعه ارتباط زن و مرد نامحرم و… پرداخته بود. سوال اینجاست آیا این همان خطی نیست که در رادیو و تلویزیون قبل از انقلاب اسلامی دنبال می شد؟ جالب اینجاست که سازندگان آثار این چنینی وقتی در مقابل سوالاتی از این دست قرار می گیرند می گویند ما رسالت خود را شاد کردن مردم می دانیم. غافل از اینکه خود خنداندن نمی تواند رسالت باشد، بلکه خنداندن و گریاندن هر دو ابزارهایی هستند تا با تحریک احساسات و عواطف، انسان را به سر منزلی برسانند. اما ساده اندیشی است اگر تصور کنیم کسانی که شعار خنداندن صرف را می دهند همگی در پس ذهن خود نیز چنین می اندیشند، زیرا این خنداندن به ظاهر بی هدف در قدم اول اباحیگری را تبلیغ می کنند. اباحیگری همان کلید واژه ای است که رهبر انقلاب آن را یکی از اعمال دشمن برای تضعیف دین در جامعه و به خصوص نسل جوان و هم عرض فرقه هایی شیطانی مانند بهائیت و کلیسای خانگی می داند. رهبر انقلاب در بیانات خود اینگونه می فرمایند: «در داخل کشور، از طرق مختلف، پایه های ایمان مردم، بخصوص نسل جوان را متزلزل می کنند؛ از اشاعه بی بندوباری و اباحیگری، تا ترویج عرفانهای کاذب – جنس بدلی عرفان حقیقی – تا ترویج بهائیت، تا ترویج شبکه کلیساهای خانگی؛ اینها کارهائی است که امروز با مطالعه و تدبیر و پیش بینی دشمنان اسلام دارد انجام می گیرد؛ هدفش هم این است که دین را در جامعه ضعیف کند.»
همان گونه که عرض شد خنده برای خنده قدم اول است. پس از آنکه توانستیم به هر چیزی بخندیم حالا می شود با نگاهی جدی تر مبانی را به چالش کشید. کسانی که آثار فرهنگی پیش از انقلاب را در حوزه فیلم و سریال مورد بررسی قرار داده اند می دانند به دلیل شرایط اجتماعی آن زمان و سنتی بودن جامعه ایران بسیاری از مفاهیم اصلا قابل طرح نبود ولی فیلم سازان آن دوره با استفاده از ژانر کمدی و طنز شروع به تابو شکنی کردند و توانستند بسیاری از مفاهیم مورد نظر خود را در بسیاری از افراد نهادینه کنند. متاسفانه امروز نیز همان خط دیده می شود.

* دبیر مجمع پیروان مهدی موعود (عج)

 

http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3696005

 

مجمع پیروان مهدی موعود صاحب عصر

فیش حج تهدید یا فرصت

عربستان سعودی کشوری است که میزبان مناسک حج ، یکی از فروع دین اسلام است. لیکن به دلیل خباثت و دنائـتی که بروز میدهد تبدیل به قطبی تروریست پرور و به جای سمت خادمی مسلمانان جهان تبدیل به خائنی خطرناک نسبت ایشان شده است و با دخالت غیر سازنده در اوضاع سوریه و عراق و نیز جنایت مستقیم علیه ملت مظلوم یمن خود را به مثابه خونریزی پلید جلوه گر نموده است . سران این کشور با به تاراج دادن منابع ملی مردم سرزمین خود در پی ضربه زدن به ایران اسلامی و نیز محور مقاومت هستند. البته از خاندانی که حکومت خود را مدیون بریتانیا و جاسوسان آن مانند همفر است چیزی بیش از این نیز نمی توان انتظار داشت .

اما چندی قبل خبری متنشر شد که عده ای از مومنین از حج انصراف داده و پول آن را به امور خیر اختصاص داده اند که این عمل در میان عده ای مردم کاری شایسته به چشم آمد .

 وقتی با دقت موضوع نگاه می کنیم مسئله خیلی هم ساده نخواهد بود . آنچه در صحنه ی دیپلماسی در حال وقوع است تقابل جدی ایران و عربستان است که شاید در بازه ای نیز به تقابل نظامی بینجامد هرچند پیش دستی در این موضوع از مسئولان ایرانی بعید به نظر می رسد لیکن با حماقت هایی که سعودی ها از خود نشان داده اند هیچ چیز بعید نیست که اگر این اتفاق بیفتد با توجه به خباثت سعودی ها حجاج ایرانی در خطر جدی خواهند بود .

اما این یک روی سکه است از طرفی دیگر باید نکاتی را دید که شاید از چشم بسیاری از مردم  دور مانده است . اول اینکه حج واجبی الهی که در آن هم داشتن استطاعت شرط است و هم باز بودن راه ، که امروز بنا بر تشیخیص مراجع عظام تقلید و در صدر ایشان ولی فقیه راه باز است.  پس استنکاف از حج عقوبت اخروی را در پی خواهد داشت. با عدم حضور در حج تشخیص بزرگان دین زیر سوال رفته و قطعا این عمل موجب تضعیف جایگاه ایشان در اذهان عمومی خواهد بود، که این خود از ضعف در فهم مسئله ی اساسی تقلید نشات می گیرد . این را باید دانست که با توجه به حجم عظیم فروش نفت توسط دولت عربستان و هزینه ی هنگفت آن در امور نظامی رفتن یا نرفتن حجاج ایرانی به حج تاثیر زیادی بر روی بوجه ی این کشور نخواهد داشت پس این شبهه که پول ما تبدیل به بمب می شود و بر سر مظلومان فرومی ریزد اصلا وارد نیست . ولی با توجه به رشد فزاینده ی فرق الحادی در جامعه ی ایران نرفتن به حج موجب خواهد که جامعه با خلائی معنوی روبرو شود ،که همین خلاء محملی مناسب برای رشد این فرق ضاله می باشد. زیرا فرق نو ظهور هیچکدام ایدئولوژی محور نبوده و نیستند بلکه تماما بر سبک زندگی و ضعف معنوی جوامع دست می گذارند .حضور شیعیان ایرانی در حج موجب می شود بسیاری از توطئه ها و سم پاشی های دستگاه خبیث وهابی نقش بر آب شود زیرا وقتی مسلمانان سایر بلاد ببینند که مردمان شیعه ی ایران در بسیاری از مناسک مانند ایشان عمل می کنند قطعا سخنان مبلغان وهابی نمی تواندتاثیری در ایشان داشته باشد و نیز حضور حاجیان شیعه ی ایرانی و انجام اعمال حج با توجه به مقررات مذهب شیعه برای شیعیان تحت ظلم ساکن در عربستان موجب دلگرمی و امید است . باید این نکته را نیز در نظر داشت که ایران کشوری با یک مذهب نیست  اقلیت بزرگی از مردم ایران را اهل سنت تشکیل داده اند که نرفتن به حج شاید برای بسیاری از آنها که معمولا به مشاهد مقدسه نیز مشرف نمی شوند موجب رنجش شود و شیاطین همین مسئله را دستاوزیزی برای تحریک عده ای قراردهند که شیعه به اهل سنت ظلم می کند و ایشان را ازحقوق مدنی خویش محروم نموده است. که این خود می تواند زمینه ساز انشقاق در جامعه و موجد گروههایی تکفیری شود .مثلا همین مسئله را در مقابل راهپیمایی اربیعن قرار دهند و بگویند شیعه برای زیارت امام حسین(ع) هر خطری را قبول می کند ولی برای زیارت بیت الله نه . و از سویی دیگر این مسئله موجب افزایش فشارهای حقوق بشری بر کشور می شود .

در نهایت باید گفت ، حج یکی از ارکان اسلامی است و دشمن در پی آن است که به هر بهانه ای شعائر اسلامی  را ازدست ما بگیرد. روزی به امر به معروف و نهی از منکرحمله می کنند وآن اصل جان بخش را در تضاد با دموکراسی قلمداد می نماید.  روزی با تبلیغات خود حج را تضعیف کرده و با التباس حق بر باطل رفتن به حج را کمک به ظالم و خلاف شئونات ملی می دانند . یعنی دشمن زمین بازی بزرگی را ترسیم کرده است که با نگاه نقطه ای نمی توان آن را شناخت و حرکت صحیح را انجام داد. همین جاست که نیاز به ولی فقیه و پیروی از کسانی که امام زمان(عج) ما را به ایشان حواله کرده است ضرورت خود را نشان می دهد .

فرهاد ملاامینی 

مجمع پیروان مهدی موعود صاحب عصر

رهگیری نفوذ در آثار فرهنگی

آثارفرهنگی مانند تمامی آثارتمدن بشری برآمده از تفکرات سازندگان آنها و تاثیر گذار برروی مخاطبان آنها هستند و هر پدیده ای به فراخور حوزه نفوذ خود تاثیری بر جامعه خواهد داشت در این میان آثار تصویری به دلیل داشتن مزایای نسبی نسبت به سایر آثار فرهنگی دارای تاثیر بیشتری هستند. چند سالی است جامعه ایران با پدیدهای به نام شبکه خانگی مواجه است که در آن آثار فرهنگی بصری با ممیزی کمتری نسبت به آثار پخش شده از سیما عرضه می شود و همین ممیزی کمتر موجب می شود آثار پخش شده در این شبکه با بسیاری از انگاره های جامعه ایرانی و یا آنچه ما از جامعه ایرانی به عنوان کشور با تمدن و دینی فاخر انتظار داریم هماهنگ نباشد و بدتر از آن مواردی سعی در جایگزین کردن آنچه نامطلوب است دارد.

سریال عاشقانه متاسفانه نمونه بارزی از این محصولات فرهنگی است . سریالی که شور بختانه رسالتی در راستای تعالی جامعه ایرانی در آن دیده نمی شود و سازندگان یا سازنده  در پی آن نیستند که باری از دوش جامعه ایرانی برداشته شود یا مشکلی را با مسئولان در میان گذارد تا آنها درصدد حل آن برآیند, یعنی سازندگان خود را جزئی از جامعه ای نمی دانند که نیازمند کمک خلاقانه اوست تا او با نگاهی هنری , فرهنگی سازنده را جایگزین فرهنگ های به غلط نهادینه شده نمایند، یا کسی را که کاری از او ساخته است را وادارد تا دردی از دردمندان بزداید و اصولا امروز بی رسالت دردی است که شاید کمتر توجهی به آن شده است . دردید که بزرگان ادب و حکمت پارسی نیز از آن در اعصار گذشته نالیده اند و دقیا همین داشتن یا نداشتن رسالت است که تفاوت شاعر حکیم را با کسانی که شاعری می کردند تا نانی به دست آورند و یا شاعری می کردند تا شاعری کرده باشند مشخص می نماید به قول ناصر خسرو :

اگر شاعری را تو پیشه گرفتی            یکی نیز بگرفت خنیاگری را

تو برپائی آنجا که مطرب نشیند           سزد گر ببری زیان جری را

صفت چند گوئی به شمشاد و لاله        رخ چون مه و زلفک عنبری را؟

به علم و به گوهر کنی مدحت آن را    که مایه است مر جهل و بد گوهری را

به نظم اندر آری دروغی طمع را       دروغ است سرمایه مر کافری را

پسنده است با زهد عمار و بوذر         کند مدح محمود مر عنصری را؟

من آنم که در پای خوگان (خوکان)       نریزم  مر این قیمتی در لفظ دری را

 

به هر روی در سریال نکاتی به چشم می خورد که باید حتما مورد سوال قرار بگیرد. اول نوع روابط ما بین افرادی است که ظاهرا با یکدیگر نه محرمیت بلکه دوستی دارند(صمیمیت بیش از حد افراد نامحرم). دوم عبوراز تمامی مظاهر زندگی دینی بدین بیان که ما در هیچ کجای فیلم چیزی از اسلام و تلاش برای بیان مفاهیمی که اصول بنیادین جامعه ایرانی را تشکیل می دهند نمی بینیم بلکه در نقطه مقابل می بینیم سگی جای فرزند از دست رفته زوج جوان را می گیرد ، آیا بهتر نبودسازندگان بجای سگی که اصلا نقشش در شکل گیری اتفاقات بی سرانجام فیلم مشخص نبود از فرزند خواندگی استقاده می کردند تا این عمل پسندیده نهادینه شود . سوم تحقیر مدام شوهر از سوی زن که اصلا به صلاح خانواده نیست لیکن در سریال ها یا مردان افرادی ضعیف النفس و تو سری خور هستند  یا افرادی ظالم . آیا اینگونه معرفی کردن یک طرف از زندگی اصولا کمکی به تحکیم روابط خانوادگی می کند؟ تاکنون در آثار سینمایی و بصری به صورت عام افراد کروات زده اشخاص بد فیلم بودند که خوشبختانه امروز کمی این دید تعدیل شده است واما در این مجموعه کاملا عکس شده است یعنی به اصطلاح از آن طرف  بام افتاده ایم . افراد کرواتی افراد خوب, خانواده دوست, غم خوار سایرین,منطقی و دلسوز هستندحتی اگر این روند جایی از دست سازنده خارج می شود و شخصیت محمود یا دامون که کروات می زنند به قدر کافی خوب نیستند در نهایت تطهیر شده و شخصیتشان تعدیل می شود. اما طرف مقابل که همان ((حاجی)) و ((محسن))هستند و اشخاصی مذهبی اند رفته رفته سیاه و سیاه تر می شوند تا جایی که اگر پرونده آنها توسط ((رضا )) خوانده شود او باید تمام عمر عذاب وجدان بگیرد.

 حال سوال این است ساخت چنین آثاری چه کمکی به ما می کند؟ آیاسود فردی یا باندی که موجب می شود جامعه آسیب ببیند مانند کار کاراکتر((حاجی)) و ((محسن)) کثیف نیست؟ این خوشبینانه ترین نگاه به ماجراست که عده ای بدون توجه به عواقب کار خود دست به تولید آثار فرهنگی بزنند اما روی دیگر سکه ساخت آثاری چنین است برای برهم زدن انگاره های جامعه به نفع جریانی که نباید.

فرهاد ملاامینی 

مجمع پیروان مهدی موعود صاحب عصر

شهید بهشتی و سردرگمی ضد انقلاب

متاسفانه در راهپیمایی روز قدس عده ای که خواستگاه ایشان به دقت معلوم نیست , نسبت به رییس جمهور کشور بی احترامی نموده که امید است دستگاه قضایی برخورد لازم را انجام دهد. اما آنچه مهم است اینکه پای شهید مظلوم بهشتی نیز به این ماجرا باز شده است. عده ای در پی آن هستند که بین ایشان و گفتمان خویش نکته مشترک بلکه همانندی تام و تمام پیدا کنند. یعنی حمله به بهشتی و طرفداران آن را با بی احترامی به ریاست محترم جمهور همانند سازی کنند که این امر اگر دانسته باشد حتما خیانت است و اگر نادانسته باشد حتما اشتباهی فاحش است زیرا کسانی که ضد شهید بهشتی شعار می دادند منافقین و طرفداران بنی صدر بودند و شهید بهشتی بخاطر مواضعی مانند امروز رییس جمهور محترم  بلکه بخاطر دفاع سرسختانه از انقلاب و نظام مورد هجمه قرار می گرفت یعنی به خاطر آنچه امروز  از آن به عنوان تندروی یاد می شود و برعکس جناحی که آنروز ایشان را مورد هجوم قرار می داد جریانی بودند که امروز میان خویش و منتخب مردم قرابت احساس می کند هرچند ما این قرابت را قبول نداریم و این رییس جمهور محترم و آرای ایشانرا رای به نظام می دانیم ولی دشمن از سویی سخنان رییس جمهور مخلوع اول انقلاب را پخش می کند و از سویی دیگر برای مظلومیت شهید بهشتی داد مصیبت سر می دهند بد نیست از کسی که روزگاری را با بهشتی گذرانده  و از یادگاران آن دوره است چند خطی را نقل کنم که معلوم شود بهشتی شهید چیست ” در اول انقلاب دو جریان در مقابل هم قرار گرفتند یک جریان جریان انقلاب دین و حاکمیت قرآنی و اسلامی و مبانی دینی و ارزش های دینی بود-که امام (ره) و قاطبه ملت این راه را دنبال می کردند- یک جریان هم جریانی بود که به حاکمیت دین و خدا راضی نبود.جریان اول(انقلابی) که صاحب منطق و حرف بود در مقابل غوغاگری جریان مقابل محکم ایستاد . هرکس که در این صف آرایی توانایی ایستادگی اش بیشتر بود بیشتر مورد تهاجم قرار می گرفت –بعضی با تهمت از میدان خارج می کردند. بعضی ها با را با تضعیف و اهانت از رو می بردند؛ اما بعضی مثل شهید بهشتی را نمی شد با این چیز ها ازمیدان خارج کرد آن وقت به شیوه ترور متوسل می شدند و شهید بهشتی و بهترین یاران ایشان را در آن حادثه به شهادت رساندند. ایشان شهدای هویت اسلامی نظامند چون در مقابل دشمنان ایستادند .البته آن انگیزه های دشمن امروز هم هست” این سخنان آیت اله خامنه ای در۷/۴/۷۸ می گوید. همین بهشتی کسی نیست که افراد ضد انقلاب بتوانند نان مظلومیت او را بخورند. او برای هویت اسلامی نظام شهید شده است.

فرهاد ملاامینی

 

مجمع پیروان مهدی موعود صاحب عصر

به نام وطن به کام دشمن وطن

 

مباحث قومیتی از مسائلی است که همیشه دستاویزی برای دشمنان این آب و خاک بوده است تا به طریق آن بتوانند انسجام ملی را مخدوش نمایند، از مقابل هم قرار دادن اقوام در قالب شوخی های قومی و انتساب هر کدام از اقوام ایرانی به صفت یا صفاتی که می شود گفت در هیچکدام از موارد حتی تنه ای هم به واقعیت نمی زده است . اما دوباره امروز با تلاش مذبوحانه دشمنان ایران عزیز و برای دامن زدن به شکاف قومیتی و به خیال خام خود جدا کردن اقوام ایرانی از یکدیگر به بهانه ی تاریخی مجعول به نام « روز کوروش » در پی آن هستند تا در تنور پان ایرانیسم بدمند تا از این رهگذر برای اربابان خود توشه ای فراهم نمایند وآن چیزی جز پیشبرد طرح خطرناک و شیطانی شیطان بزرگ آمریکا برای ایجاد خاورمیانه جدید نیست . یعنی در بعد نرم افزاری این حرکت پلید ابتدا باید این را به اقوام کشور هدف القا کرد که شما کلی واحد نیستید بلکه قومیت های تحت  ستمی هستید که از سوی قومیتی که شاید اکثریت را هم نداشته باشد و نیز در پیشرفت و توسعه ی کشور نقش شما را نیز ندارد مورد ظلم قرار گرفته اید و امروز باید قیام کرده و با جدایی و استقلال حق و خود و فرزندان خویش را استیفا کنید . در مقابل با دمیدن در آتش به ظاهر وطن دوستی و ایران پرستی همین بازی را در مناطقی دیگر از کشور دنبال می کنند . این افکار و اعمال که خواستگاهی جر دستگاه های امنیتی غرب ندارد، در داخل توسط شور عده ای از افراد کم اطلاع و نه همیشه مغرض اداره می شود . افرادی که از روی ضعف مطالعاتی به این دام می افتند و فراموش می کنند که در بیشتر موارد در رصد سربازان گمنام امام عصر (عج) هستند و متاسفانه برای خود موجد دردسرهای فراوانی می شوند . اما شاید این نوشتار به نحوی به دست کسانی که هنوز این مسیر برای ایشان روشن نشده است نیز برسد پس بد نیست به برخی از شبهه پراکنی های ایشان در حوزه ی نقد دین و تاکید بر پان ایرانیسم بپردازیم . ایشان در مواردی متعدد از مجد و شکوه کشور دوران هخامنشیان و … سخن می گویند این در حالی است که در دوران طولانی تا پیش از ظهور شاه اسماعیل صفوی نامی از «ایران» در کتب تاریخی و حتی ادبیات دیده نمی شود در واقع این شاه اسماعیل صفوی است که با ایدئولوژِی اسلام شیعی دوباره ایران ملوک الطوایفی را منسجم کرده و نام با شکوه «ایران» را برآن می نهد در حالی که او از خاندانی آذری است و هفت طایفه قزلباش که او را در این مسیر حمایت می کنند نیز آذری هستند. پس می بینیم که اصلا قوم گرایی مطرح نیست ایشان شاید در دربار خود آذری سخن می گفتند ولی زبان رسمی ایران فارسی بود و این مسئله هیچ جای اشکال و ایراد برای اقوام مختلف نبوده است زیرا آن روز چیزی به نام سرویس پلید امنیتی اسرائیل ،انگلیس و امریکا در میان نبوده است .اما از تاریخ که بگذریم باید به شرایط امروز نیر اشاره ای کرد نظامی برآمده از رای ۲/۹۸ درصدی مردم گرفتار جنگی فرسایشی می شود . اقوام ایرانی قهرمانانه پای در میدان می نهند و با تکیه بر شعارهای مذهبی نمی گذارند وجبی از خاک ایران عزیز از مام وطن جدا شود و امروز نیز پس از گذشت چند دهه از دفاع مقدس مردم ایران هژمونی جمهوری اسلامی تا شامات کشیده شده است خطی که از بغداد مگذرد، دشمق را در بر می گیرد و با گذر از جنوب لبنان هم مرز با اسرائیل غاصب در نواز غزه پایان می پذرد آیا این وسعت و اقتدار فرهنگی که همان فرهنگ مقاومت اسلامی مردم ایران است وطن دوستان را یاد چیزی نمی اندازد ؟ همه می دانند که امروز الحاق کشوری یا شهری به کشور دیگر تقریبا از محالات است ولی کسی که بتواند اراده ی سیاسی خود را تحمیل و غالب نماید فاتح میدان است و امروز جمهوری اسلامی اراده ی سیاسی خود را در شامات به کرسی می نشاند آیا این مجد باستانی ایران را به یاد دوستان نمی آورد ؟  

فرهاد ملاامینی

دبیر مجمع پیروان مهدی موعود (عج)

جنگ الفاظ یا مفاهیم

 

الفاظ محمل هایی هستند که مفاهیم را با خود حمل می کنند البته گاهی استفاده کننده از الفاظ به دلیل نا آگاهی از بار مفهومی که آن الفاظ آنها را حمل می کنند در استفاده از کلمات سهل انگاری می کنند و ایشان را بجای یکدیگر بکار می برند.  لیکن وقتی کسی که جامعه وی را کارشناس و صاحب نظر می داند از الفاظ خاصی در موضوعی ویژه استفاده می کند و وقتی استفاده از لفظی در بین جریانی متداول و رایج شود موضوع کاملا متفاوت خواهد بود . یکی از واژگانی که برخی شخصیت ها و و طیف های سیاسی از آنها استفاده می کنند و اتفاقا این استفاده از روی غفلت و یا تغافل و مسامحه هم نیست , عباراتی مانند ((انقلاب ۵۷)) و ((جنگ۸ساله)) و.. است. بدنیست تا مختصری در باره این عبارات سخن بگوییم .

 اگر انقلاب را انقلاب ۵۷ بنامیم . در واقع این کار تلاش برای این است که اسلامیت را از انقلاب بزداییم که حاصل آن می شود عدم نگاه انقلابی به اسلام که در آن  تفکر چپ غلبه پیدا کرده و محوریت پیدا می کند  سخنی که چپ ها منافقین و.. به عنوان شاه بیت برخی مواضعشان از آن استفاده می کنند و آن انقلابی نبودن اسلام و در مقابل انقلابی بودن جریان چپ است که انقلاب را به سرنجام رسانده است و مذهبی ها فقط انقلابی را که در آن نقش محوری نداشته اند را دزدیده اند .

 اما کلید واژه ی مناقشه برانگیز دیگر  عبارت  »جنگ۸ساله« « جنگ تحمیلی »است که این عبارات همچون عبارت قبلی در راستای اسلامیت زدایی  از پدیده ای به نام دفاع است. دفاعی که بن مایه ی آن چیزی جز شعارهای اسلامی و مذهبی نبود تقدس زدایی از جبهه ها می تواند علل و نیز پیامد های مختلفی داشته باشد.

 در مصاحبه دکتر ابراهیم یزدی و حسین دهباشی می بینیم که ایشان صراحتا علت آغاز جنگ را تحریکات ایران علیه صدام می داند و برای آن  دلایلی را نیز ذکر می کند مثلا فعالیت های رادیویی ایران علیه صدام . که البته چنین تحریکات رادیویی  بعید است بتواند آتش جنگی را بیفروزد که زمان آن و نیز حجم آن موجب شده که در سده حاضر کم سابقه یا بی سابقه باشد .

استفاده از عبارت((جنگ۸ساله)) و امثال آن در مطلب منتشر شده از آقای بهزاد نبوی در شماره ۵۱ مجله مهر نامه نیز دیده می شود. و دکتر صادق زیبا کلام نیز مقدس بودن جنگ را عاملی می داند که مانع از بررسی های علمی آن می شود. و شاید نتیجه بررسی های علمی همان باشد که دکتر ابراهیم یزدی گفته است وآن چیزی جز این نیست که ما تحریک کننده عراق به حمله بودیم ،که اگر نتیجه علمی این باشد ما مقصر این جنگ هستیم. البته این دستاورد با قطعنامه ی سازمان ملل نیز همخوانی ندارد .

 اما دستاورد های مقدس نبودن دفاع ۸ ساله ملت ایران در مقابل بلوک شرق و غرب تضعیف گفتمان انقلابی گری با دیدگاه اسلامی است زیرا این دفاع مقدس به عنوان اقیانوس بیکرانی از تجارب ملی و مذهبی عاملی است که می تواند جوانان دهه های دور از آن روزهای سراسر رشادت را به ارزش هایی که گذشتگانشان برای آنها فداکاری کردند وفادار نگه دارد که شاید یکی از آنها ، وفاداری به خاک و سرخم نکردن مقابل قدرت های زور گوی بین المللی باشد. زیرا به قول اهل فن( بهترین دلیل برای امکان یک شی وقوع آن است) و ملت ایران به اتکا به مقدسات خود توانسته هجمه ی ناجوانمردانه ای که جهانیان ضد استقلالشان پی ریخته بودند را عقب برانند. پس بازهم می توان برای تحقق آرمان ایران مستقل و مقتدر به آموزه های دفاع مقدس استناد و مراجعه کرد. فرهنگی که امروز نیز با دفاع از ایران و ایرانی در کیلومتر ها دورتر مانند خونی حیاتبخش در رگ و پی این کشور جاری است. آنچه گفته شدمختصری بود از اثرات دفاع مقدس ایرانیان از آب خاک و اعتقادات خود این جنگ اثرات تربیتی فراوانی دارد که یکی از آنها اردو های راهیان نور است که برای خیلی ها سر منشا تغیرات بنیادین شده است. و نیز اردو های جهادی که که به تاسی از همان گفتمان جهاد و دفاع مقدس, جوانان  و پیران را به عرصه کار بی چشم داشت برای محرومینی که عده ای فقط شعار حمایت از آنها را سر می دهند می کشاند.

پس جنگ جنگ الفاظ نیست بلکه چالشی برروی مفاهیمی بنیادین است که دشمن سعی دارد آنها را با واژه گزینی و مرحله به مرحله جایگزین ارزش های حقیقی مردم ایران نماید.

از افراد دور از مسئولیت اینگونه سخنان بعید نیست زیرا ایشان شاید برای منافع زودگذر دنیایی خود طرفی از دفاع مقدس مردم ایران نبسته  باشند هرچند ایشان نیز امنیت و غرور ملی _البته اگر برایشان مهم باشد_ را از این رهگذر دارند ولی از منتخب مردم در ام القرای جهان اسلام سخنانی از آن دست معنایی خاص دارد .

تفاوتی که میان جنگ تحمیلی و دفاع مقدس وجود دارد تفاوتی است که شاید لبیرال ها از درک آن عاجز باشند در اینکه جنگ از لحاظ مادی تحمیلی بود مورد شک نیست لیکن دفاع مقدس مطلبی امری که مربوط به بعد مادی داستان نمی شود زیرا تقدس امری ماورایی است پس  هر جنگی مذموم نیست زیرا برخی از جنگ ها جهاد هستند و هر دفاعی هم پسندیده نیست زیرا برخی دفاع ها دفاع از امری نامشروع هستند. لیکن دفاع مقدس در مقابل جنگی تحمیلی به معنای این است که مردمی در مقابل عملی نامشروع،  بنا بر موازین مشروع خود به دفاع می پردازند که قطعا این دفاع هردفاعی نیست و این جنگ هرجنگی نیست و رنجی که در مردم در دفاع مقدس متحمل میشوند حتما نزد پروردگار ماجور است در حالی که صرف دفاع از هر چیزی اینگونه نیست .

فرهاد ملاامینی

تغییر تاکتیک یا انصراف ایدِئولوژیک

 

یکی از پدیده هایی که گاهی اتفاق می اقتد تغییر ایدِئولوژیک در بسیاری از افراد یا سازمان هاست اما این تغییر به دلیل عدم پذیرش عمومی و اینکه آن فرد یا سازمان نمی خواهد طرفداران خود را از دست بدهد تعبیر به تغییر تاکتیک می شود. برای نمونه جنبش حماس سند جدیدی را منتشر می کند که در آن مواضع اساسی را مورد بازبینی قرار می دهد و حتی در بند ۲۰ این سند خود تلویحا موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت می شناسد. این داستان در مورد اشخاص و سازمان ها ی داخلی هم صادق است. افرادی سرشناس که مواضع اصلی خود و آنچه برآمده از ایدِئولوژی ایشان بوده است را تغییر داده اند و طرفدارانشان بجای کلمه استحاله از تغییر تاکتیک سخن گفته اند.اما چرا؟

آیا وقتی جنبشی مثل حماس راه سازش را در پیش می گیرد تاکتیک خود را عوض کرده؟ یعنی اگر کسی که تا دیروز قراربود به مقصدی برود و امروز نه روش رسیدن به آن مقصد بلکه خود مقصد را تغییر داده این  تغییر تاکتیک است؟یعنی تغییر تاکتیک چنین معنایی وسیع یافته  است که بازگشت از اصول را به معنای تغییر تاکتیک بگیریم؟  اگر بخواهم مثال خود را پیگیری نماییم و این سوال را با توجه به سند جدید حماس پاسخ بگوییم و آن جواب را به برخی در داخل سرایت دهیم باید بگوییم این امر حتما  دلیل واحدی ندارد و در کل جمع دلایل در این مباحث کاری بس دشوار است. اما می توان به چند سرفصل اشاره کرد اول اینکه این افراد و گروه ها دچار خطا در محاسبه شدند مثلا حماس شاید فکر می کند که مردم دیگر خواستار مقاومت نیستند و یا حداقل با شدت سابق آنرا نمی خواهند. این پدیده که شاید بنا برارقام واعدادی که به اشخاص و یا سازمان ها منتقل می شود نمی تواند تماما دروغ باشد یعنی کسانی هستند که حقیقتا خسته شده اند ولی شاید این بخش هم مانند مسئله قبل ریشه در اشتباه محاسباتی داشته باشد یعنی مردم و افکار ایشان به نحوی مدیریت شده اند که فکر می کنند هزینه ی سازش کمتر از هزینه ی مقاومت است درحالی که در ببشتر موارد اینگونه نیست. یعنی تجربه نشان داده است که ضعف و فتور در ارکان امنیتی و دفاعی و متمایل کردن هزینه های آن به سایر بخش ها که در ظاهر هم زیر ساختی تر نیز به حساب می آید حتما هر دو بخش را و یا بهتر بگوییم کلیت و موجودیت سیستم را به خطر می اندازد.دوم اینکه اگر عده ای دچار تغییر ایدئولوژیک یا به قول خودشان تاکتیک می شوند شاید از ابتدا اعتقادی به مسیر نداشته اند بلکه شرایط آنان را به آن مسیر کشانده است و حالا که شرایط عوض شده است مسیر و هدف هم باید عوض شود. مثلا یکی از دلایل تغییر موضع حماس را وابستگی مالی به کشور هایی نظیر ترکیه و قطر و.. می دانند البته نمی توان تاثیر گذاری عوامل مادی را نادیده گرفت اما اگر سران یک مجموعه به مسیر خود اعتقادی بنیادین می داشتند حتما می توانستند مسیر جایگزین را بیابند.

باید این را افزود که عضویت به معنای استحاله در جامعه جهانی که حاصل آن پذیرش رژیم اسراییل و امثال آن است در سالهای گذشته برای دولت هایی اتفاق افتاده است که زمانی در مقابل اسراییل بودند دولت هایی که نه وابستگی حماس را داشتند و نه برای این امر تحت فشار بوده اند شاید بتوان دلیل بزرگتری نیز برای برخی تغییر مواضع نیز یافت و آن همان پدیده نفوذ است.  نفوذی که موجب اشتباه محاسباتی در تصمیم گیری ها و قبل از آن در تصمیم سازی ها می شود.

فرهاد ملاامینی

 

بگذارید موافق نباشم

 

دین اسلام آخرین برنامه مدونی است که خداوند رحمان برای هدایت انسان توسط خاتم پیامبران (ص) فرستاده است که این دین از آن رو که باید پاسخ گوی تمامی نیازهای بشر باشد و تمامی شئون زندگی او را اداره نماید دارای ۳ بخش کلی عقاید ,احکام و اخلاق است. اسلام عزیز در همین راستا یعنی جمیع جهات بودن او به حقوق افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به خویش و البته نسبت به پروردگارشان پرداخته است. یکی از این حقوق حق همسران نسبت به یکدیگر است. اسلام برخلاف بسیاری از مکاتب که یا انسان بودن زن را به فراموشی سپرده یا زن بودن آن را , زن را انسانی کامل و در عین حال موجودی با قابلیت ها و نیاز های خاص خود می داند. همانطور که می دانیم مدعیان حقوق زن که امروزه با نام هایی مانند فمنیسم و امثال آن خود را معرفی می کنند دستاوردی جز نابودی خانواده ها و دورشدن هرکدام از زن ومرد از فطرت خویش نداشته است . با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی مردم ایران یکی از روش هایی که دشمنان برای ضربه به کیان خانواده های ایرانی برگزیدند مانور بر روی مسئله حقوق زن در اسلام بود در همین راستا متفکران بزرگ اسلامی نیز درصدد برآمدند تا با تبیین جایگاه فقهی و کلامی زن در اسلام این هجمه شیطانی را به عقب برانند لیکن در این میان اتفاقی نا مبارک رقم خورد؛ بیان یکطرفه ی حقوق زن و مراجعه مستقیم و بدون توجه به مباحث اطراف قضیه موجب شد تا اینگونه به نظر بیاید که زنان طبق قوانین اسلام هیچ وظیفه ای در زندگی ندارند و هر عملی از ایشان صادر می شود  لطف محض است حال موضوع هرگز اینگونه نیست و دین ساختاری بی منطق و احمقانه ندارد همانگونه که امام علی (ع) در مورد معرفی اعلام التقی در نهج البلاغه ایشان را که همان اهل بیت پیامبر هستند را افرادی به دور از بی منطقی و حماقت معرفی می نماید « ْ أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الْهُدَى وَ أَعْلَامُ السُّرَى لَیْسُوا بِالْمَسَایِیحِ‏ وَ لَا الْمَذَایِیعِ الْبُذُر[۱]»«آن مومنان چراغ های هدایت و نشانه های شب زنده داری هستند مفسده بر انگیز تمام و عیب شایع کن , احمق و بی منطق نیستند »

 

برای تبیین موضوع باید مطالبی را عرضه داشت درست است که فقه به ما می گوید زنان در خانه هر آنجه انجام می دهند مستوجب دستمزد هستند ولی این را احکام فقه می گوید که اگر قرار باشد هرچه احکام می گوید به منصه ی ظهور گذاشته شود باید بر تعدد زوجات هم صحه بگذاریم؛ درحالی که جامعه اسلامی ما این عمل را در رسانه ملی و… علنا خیانت معرفی می کند و در بسیاری از موارد این عمل را که معصوم (ع) هم مرتکب  شده است و بسیاری از امامان ما حاصل ازدواج مجدد پدرشان , معصوم خویش هستند را مساوی با خیانت قلمداد می کند. امامانی که وقتی از همه جا رانده و مانده می شویم به درگاه ایشان پناه می بریم  . براستی چگونه این تناقض قابل توجیه است؟که ما از کسانی کمک می خواهیم که عملا آنها را مرتکب خیانت می دانیم خیانتی که دارای قبح ذاتی است. از این موضوع بگذریم . پس به آنچه فقه می گوید در تمام جهات عمل نمی شود . در حالی که ما آن حقوق مذکوره برای خانم ها را محفوظ می دانیم می خواهیم بگوییم زندگی زناشویی صحن دادگاه نیست که هرکس حقوق خود را به میدان بیآورد و بگوید فلان کار وظیقه من هست و فلان چیز حق من . هرگز اسلام اینگونه نگاه نمی کند زیرا این نگاه بنیان خانواده را نابود می کند خانواده محل گذشت کردن,چشم بستن ,عفو کردن و مهربانی است. همانگونه که قرآن کریم می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ[۲]»«اى کسانى که ایمان آورده‏ اید در حقیقت برخى از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمایند از آنان بر حذر باشید و اگر ببخشایید و درگذرید و بیامرزید به راستى خدا آمرزنده مهربان است»

پس مرد زن دوم یا موقت نمی گیرد تا همسرش آزرده نشود.(بنابرعرف) و زن بابت اعمال منزل چیزی طلبکار نیست راستی فراموش کرده اید وقتی رسول خدا (ص) کارها را میان علی(ع) و فاطمه(س) تقسیم کرد و کار منزل را به زهرا(س) واگذار کرد. برای یادآوری ماجرای تسبیحات حضرت زهرا و علت آموزش آن توسط پیامبر (ص) به ایشان را می آوریم. شیخ صدوق می‏گوید: «از حضرت امیر مؤمنان روایت شده که آن حضرت به مردی از «بنی سعد» فرمود: آیا می‏خواهی از خودم و فاطمه برایت سخن بگویم؟!
حضرت فاطمه در خانه‏ ی من بود. او با مشک آب، آنقدر آب آورد که بند مشک در بدن او اثر کرد، آن قدر با آسیاب دستی کار کرد که دست‏هایش تاول زدند، آنقدر خانه را جارو زدند که لباسهایش تیره رنگ گردید و آنقدر زیر دیگ ،آتش روشن کرد که لباسهایش سیاه رنگ شد.
من به او گفتم: کاش نزد پدرت رسول خدا(ص) می‏رفتی و از او خادمی درخواست می‏کردی؟تا آن خادم عهده ‏دار اینکارها می‏شد. فاطمه(س) نزد پیامبر رفت. وقتی بر پیامبر(ص) وارد شد دید عده ‏ای با پیامبر گفتگو می‏کنند. از شرم و حیا چیزی به پدرش نگفت و برگشت.

پیامبر(ص) از آمدن فاطمه فهمید که با ایشان کاری دارد. فردا صبح زود پیامبر(ص) به خانه ما آمد .آن حضرت سلام کرد. جواب دادیم و گفتیم: علیکم‏ السلام یا رسول الله! بفرمائید.
آن حضرت آمد نشست و فرمود: دخترم فاطمه! دیروز چه کار داشتی که نزد من آمدی؟
فاطمه شرم کرد که جواب بگوید. من جواب دادم و گفتم: آنقدر آب آورده که بند مشک در بدن او اثر کرده، آن قدر آسیاب‏ دستی چرخانده که دستهایش تاول زده، آنقدر خانه را جارو زده که لباسهایش تیره گردیده و آنقدر آتش زیر دیگ روشن کرده که لباس‏هایش سیاه گردیده است، من به او گفتم که کاش نزد پدرت می‏رفتی و خادمی درخواست می‏کردی.

پیامبر اسلام(ص) فرمود: آیا نمی‏خواهید چیزی به شما یاد بدهم که از خادم بهتر است؟! هنگامی که می‏خواهید بخوابید، ۳۴ بار «الله اکبر»، ۳۳ بار «الحمدللّه» و ۳۳ بار «سبحان الله» بگوئید. فاطمه گفت: از خدا و پیامبر خدا راضی شدم.[۳]»

در این روایت پیامبر می توانست به حضرت فاطمه(س) بگوید تو وظیفه نداری کار کنی علی(ع) باید خادم یا کنیز بگیرد یا خودش کار کند ولی نفرمود چرا؟ چون خانواده محل این سخنان نیست و خانواده صحن دادگاه نیست. از طرفی جامعه ما که مرد یا زن یا هردو چند وعده کار می کنند تا ابتدائیات زندگی را فراهم کنند آیا بدهکار بودن دائم مرد و القاء این حس که تو هرچه کنی وظیفه ات است ولی طرف مقابل هرچه کند لطف می باشد کمکی به وضع ما می کند ؟ آیا اگر جوانی این را بشنود حاضر است در روز چند وعده کار کند زیر بار مهریه و…برود و در آخر هم بدهکار باشد؟ در حالی که انواع لذت ها در بیرون فراهم است و لازم هم نیست تعهدی بدهد. این گونه پرداختن به مباحث دینی یعنی ناقص گفتن حقایق دینی حتما آسیبی بیشتر از آنچه ما آنرا اصلاح می پنداریم دارد. گاهی سخنی می گوییم که اسلامی است ولی تمام اسلام نیست و همین تبلیغ ناقص دین بسیاری را بدبین می کند زیرا دین را بی منطق و صرفا امری ذهنی معرفی می کند .  

فرهاد ملاامینی



[۱] نهج البلاغه خطبه ۱۰۳٫

. [۲]  سوره تغابن آیه ۱۴

۳٫من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص ۲۱۱، ح ۳۲، چهار مجلّدی. این حدیث به صورت تقطیع شده در وسائل، ج ۴، ص ۱۰۲۶، ح ۲، باب ۱۱، ازابواب تعقیب آمده است. بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۳۲۹ عین این حدیث را از علل الشرایع آورده است

رفتاری صادقانه یا حرکتی جاه طلبانه

 

تاریخ جهان پر از فراز و نشیب است و ایران نیز از این سیر مستثنی نیست و کسانی که تاریخ را می سازند و البته بعد آن را بازگو نموده یا می نگارند عمدتا کنشگران سیاسی ، فرهنگی و یا اجتماعی و … هستند که با افکار و اعمال خود نبض جامعه را دست گرفته و پویشی مردی و جوشش اجتماعی را رقم می زنند که البته این خود کارکردی از کارکردهای اشخاص برجسته ی اجتماع است اما در این رهگذر آنچه نباید فدا شود حقیقت است حقیقتی که اقشار برگزیده جامعه به بهانه ی نبود یا دفاع از آن مردم را به صحنه های مختلف می کشانند  که گاهی هزینه های فراوانی نیز دارد در همین راستا متنی را از یکی از فعالان سیاسی کشور مطالعه می کردم که فعالیت های مجلس ششم را صادقانه دانسته  و این صداقت را مایه ی هزینه برای این مجلس قلمداد نموده بود. همین قضاوت موجب شد تا نگاهی به آن برهه ی تاریخی بیندازیم و ببینیم آنچه موجب هزینه برای برخی از اعضای این مجلس بود چگونه رفتارهایی بوده است ؟ آیا صداقت ایشان موجب شده تا موضع گیری هایی از سوی بزرگانی چون رهبر انقلاب صورت بگیرد یا ترجیح منافع گروهی بر ملی هزینه هایی را به ایشان تحمیل نمود ؟

شاید بتوان قدم اول در این مجلس را اعتراض به اعتبار نامه های برخی نمایندگان از جمله غلامعلی حداد عادل یا سایر نمایندگان اصول گرا دانست اعتراضی که رئیس اصلاح طلب مجلس ششم نیز آن را غیر قانونی دانست که این نیز خود جای سوال دارد زیرا این جریان همیشه مدعی شعار «زنده باد مخالف من » هستند .

اما چالش بعدی که در این دوره از مجلس رخداد درگیری نماینده مجلس و قوه قضائیه بود که موجب شد حسین لقمانیان به ۱۳ ماه زندان تعزیری محکوم شود که آن موضوع نیز با نامه نگاری نمایندگان اصولگرا و در خواست ایشان از رییس قوه قضائیه برای گرفتن حکم عفو از رهبری به پایان رسید .

باید این را نیز گوشزد کرد قوه قضائیه در مواردی دیگر مانند اعلام جرم علیه حمید رسایی نماینده اصول گرا ثابت کرده در بسیاری از موارد مشی فرا جناحی دارد . به هر روی چالش ها و یا به تعبیر آن فعال سیاسی صداقت های اکثریت مجلس ششم به همین موارد ختم نمی شود، اوج این رفتار ها در موضوع اصلاح قانون مطبوعات و حواشی آن که به پیشنهاد نوشیدن جام زهر به رهبری منتهی می گردد مشاهده می شود . جریان بدین منوال بوده است که مجلس پنجم بنا به ملاحظاتی قانون مطبوعات را بازنگری کرده و قانونی را تصویب کرده بود که دارای بند های زیر بود، طبق این قانون صاحبان امتیاز یا نویسندگان روزنامه باید شرایط زیر را احراز می کردند و از قوانین ذیل پیروی می نمودند:

« حکم انفصال از خدمت موقت یا دائم کسانی که در صدد اعمال فشار بر مطبوعات باشند.- لازم الاتباع بودن مصوبات شورای عالی امنیت ملی برای مطبوعات.- اضافه شدن «انتشار مطلب علیه قانون اساسی» به مصادیق اخلال در مبانی و احکام اسلام.- ممنوعیت استفاده از کمک های خارجی.- جرم بودن واگذاری نشریه به غیر، اعم از قطعی یا شرطی، یا اجاره.- اضافه شدن شرط «پایبندی و التزام عملی به قانون اساسی «برای متقاضی روزنامه .- مسئولیت سایر اشخاص(نویسنده و …) در ارتکاب جرم مطبوعاتی علاوه بر مدیر مسئول .- تعیین مجازات برای برخی از جرایم مطبوعاتی.- اضافه شدن برخی از اعضاء به هیأت نظارت.و مهمترین بخش آن:- ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی هواداران و اعضای گروه های ضد انقلاب و گروه های غیرقانونی و محکومین دادگاه های انقلاب اسلامی بوده است. »

مجلس ششم اولین گام خود را اصلاح این قانون قرار داد در حالی که این مصوبه آخرین مصوبه مجلس پیشین بود و هنوز از تصویب آن زمان لازم نگذشته بود تا نواقص آن مشخص شود لذا رهبر انقلاب با ارسال نامه ای خطاب به رئیس و نمایندگان آن مجلس اینگونه می نگارند :”بسم الله الرحمن الرحیم جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای کروبی ریاست مجلس شورای اسلامی و حضرات نمایندگان محترم با سلام و تحیات،مطبوعات کشور سازنده افکار عمومی و جهت دهنده همت و اراده مردمند، اگر دشمنان اسلام و انقلاب و نظام اسلامی مطبوعات را در دست بگیرند یا در آن نفوذ کنند خطر بزرگی امنیت، وحدت و ایمان مردم را تهدید خواهد کرد و اینجانب سکوت خود و دیگر دست اندرکاران را در این امر حیاتی جایز نمی دانم.قانون مطبوعات کنونی تا حدودی توانسته است مانع از بروز این آفت بزرگ شود و تفسیر آن و امثال آنچه در کمیسیون مجلس پیش بینی شده مشروع و به مصلحت کشور و نظام نیست.” «سید علی خامنه ای».

ایشان در همان زمان نیز از کلید واژه «نفوذ» استفاده می کنند و قانون مصوب مجلس پنجم را مانع از نفوذ اجانب و ضد انقلاب می دانند .

گام بعدی ، نگارش نامه ای از سوی نمایندگان مجلس ششم به رهبر معظم انقلاب بود وپیشنهاد نوشیدن جام زهر به ایشان بود _ برخی از عبارات آن برای نسل کنونی نیز آشناست _ در آن به مورادی اشاره شده بود از جمله «قتل‌های زنجیره‌ای، جنایت کوی دانشگاه، تعطیلی مطبوعات و رسانه‌ها، دستگیری فعالان سیاسی، سرکوب دانشجویان و دانشگاهیان، اجرای علنی احکام قضایی بسیار کم سابقه،» پس از این سخنان صادقانه نوبت به اوج صاداقت دوستان می رسد که همان تحصن مقدس است! . تحصنی به بهانه رد صلاحیت عده ای از نمایندگان ولی واقعا چرا نباید کسانی که داعیه دار قانون مداری و … به قانون تمکین کنند ؟چرا نباید این اصل اول مردم سالاری رعایت شود در حالی که در نامه ی نمایندگان مزبور به رهبری ایشان قانون اساسی را میثاق ملی دانسته اند .

اما از برکات این حرکت صادقانه نیز نباید غافل شد یکی از این برکات اعلام همبستگی دشمنان قسم خورده ی انقلاب با این تحصن مقدس بود! .امام خمینی (ره) می فرماید :«  و ما هم نباید توقع داشته باشیم که اینها برای ما خوب بگویند، اگر خوب بگویند، معلوم می‌شود ما خیانتکاریم![۱]» 

فرهاد ملاامینی

دبیر مجمع پیروان مهدی موعود (عج)

 

 



[۱].صحیفه امام جلد ۹ ص۵۲۷