» آخرین مطالب :
قال رسول الله (ص) : إنی بعثت لأتمم مکارم الأخلاق:

تصوف چیست؟ صوفی کیست؟

تصوف از ریشه‌‌‌ی صوف به معنای پشم است، مکتبی است که از سوی صوفیه و یا پشمینه پوشانی که ادعای خودسازی معنوی و دوری تصوف از ظواهر دنیوی را داشته‌اند، بنیان گذاشته شده و در طول تاریخ و از سوی فرقه‌های مختلف این طرز تفکر، شاخ و برگ‌های فراوان دیگری نیز بدان افزوده شد.

تعالیم تصوف را نمی‌توان به صورت کامل پذیرفته و یا صد در صد رد نمود، زیرا آموزه‌های آنان ترکیبی از «رفتارهای صحیح دینی» و «بدعت‌های نادرست ذوقی» است. که در این میان گروهی از افراد تنها به ظاهرسازی‌های صوفیانه و تفکرات بدعت‌آمیز روی آوردند غافل از آن که در دین مبین اسلام و در قرآن کریم خداوند، همان گونه که بندگان خویش را به گریز از دنیا‌پرستی و توجه به معنویات و جهان آخرت فراخوانده است، اما این نکته را نیز خاطر نشان نموده است که نباید توجه به آخرت را بهانه‌ای برای گوشه‌گیری و انزوا و تعطیل نمودن تمام فعالیت‌های مرتبط با دنیای مادی نمود، بلکه باید از برکات و نعمت‌های دنیوی نیز استفاده کرده و با توجه به موازین شرعی، به فعالیت‌های روزمره و معمول ادامه داده و در همان حال، خدا را نیز از یاد نبرد… . قرآن کریم در مذمت رهبانیت می فرماید :«ثُمَّ قَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّیْنَا بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَآتَیْنَاهُ الْإِنجِیلَ وَجَعَلْنَا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَهً وَرَحْمَهً وَرَهْبَانِیَّهً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایَتِهَا فَآتَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ »«آنگاه به دنبال آنان «پیامبران خود را پى‏درپى آوردیم و عیسى پسر مریم را در پى [آنان] آوردیم و به او انجیل عطا کردیم و در دلهاى کسانى که از او پیروى کردند رافت و رحمت نهادیم و [اما] ترک دنیایى که از پیش خود درآوردند ما آن را بر ایشان مقرر نکردیم مگر براى آنکه کسب خشنودى خدا کنند با این حال آن را چنانکه حق رعایت آن بود منظور نداشتند پس پاداش کسانى از ایشان را که ایمان آورده بودند بدانها دادیم و[لى] بسیارى از آنان دستخوش انحرافند »[۱]

متصوفه بر این عقیده هستند که دین از سیاست جداست و درویشی با سیاست بیگانه است. که این کلام از زمان خلافت امویان رواج یافت و در قرون بعدی و با ظهور متصوفه (در قرن دوم هجری) تقویت یافت. در حالی که این ادعا با سیره قطعی امامان معصوم (علیهم السلام ) در تضاد آشکار است.در حالی که پیامبربزرگوار اسلام (ص) حکومت تشکیل دادند و جنگ‌های فراوانی نیز در همین راستا اتفاق افتاد .متصوفه نسبت به علی (ع) بسیار ابراز علاقه می کنند حال سوالما از ایشان این است که اگر شما مقتدای خود را علی بن ابی طالب علیه السلام می‌دانید چگونه دخالت های سیاسی ایشان در دوران قبل از خلافت و از آن بالاتر دوران خلافت ایشان را توجیه می کنید درحالیکه می دانیم آن حضرت امیرالمومنین علیه السلامدر تمام عرصه‌های سیاسی زمان خود حضور داشت و حتی مدتی منصب ظاهری خلافت را نیز قبول کردند. و در تمام آن بیست و پنج سالی که به دوره خانه‌نشینیایشان معروف است بسیاری از مشکلات حکومت اسلامی را رفع می کردند.

همین طور دیگر جانشینان ایشان نیز تا زمان مولا صاحب الزمان (عج) این سیره را ادامه داده اند . افراد مطلع و آگاه حتما میدانند که امام عصر (رواحنا له الفداه ) همانند خورشید پشت ابر مردم را از گرمای جان بخش خود بهرمند می سازند و در موقع لزوم حتی در برخی از تصمیم سازی های اساسی که به حیات جامعه ی اسلامی مربوط است دخالت می فرمایند که شاید از آن جمله پیام امام (ع) برای میرزای شیرازی در جریان تحریم تتون و تنباکو باشد .

ما مسلمانان بر این عقیده هستیم که خداوند حکیم است و بنا بر حکمت باید برنامه‌ای که برای زندگی بشر قرار می‌دهد از هر جهت کامل باشد و الا حکمت الهی زیر سوال می‌رود پس اسلام که دین کاملی است، صد در صد باید در مورد مسائل سیاسی نیز برنامه‌ای داشته باشد. که همین طور هم هست. اسلام که برای کوچک‌ترین کارهای فردی انسان برنامه دارد، چطور می‌شود برای امر مهمی مانند مسائل سیاسی که یک موضوع اجتماعی و مربوط به تمام افراد جامعه اسلامی است، برنامه‌ای نداشته باشد و نسبت به این امر بی‌تفاوت باشد، پس واضح است که با کمی تامل به نادرست بودن سخنان متصوفه در این بعد پی می‌بریم.

لازم به ذکر است متصوفه در زمانی که قدرت لازم را نداشته باشند بیشتر به این گونه سخنان روی می آورند اما در زمانی که از قدرت لازم برخوردار باشند نظرشان در مورد مسائل سیاسی عوض می‌شود مانند صفی الدین اردبیلی و جانشینانش که حتی به دنبال حاکمیت نیز بوده‌اند . در زمان ما نیز این چنین است اگر روزی متصوفه قدرت پیدا کنند که با حاکمیت مقابله کنند بدون شک چنین کاری را خواهند کرد .

از دیگر فعالیت‌های متصوفه برای فریب افراد و شبهه‌افکنی در ذهن افراد، ‌استفاده گزینشی از کلام دو پهلو و یا چند جانبه علما و بزرگان تشیع، در اثبات دعاوی خویش است. مانند استفاده از کلمه صوفی، که در کلام و کتب برخی از بزرگان آمده است. بر هیچ فرد آگاهی پوشیده نیست که کلمه صوفی یک مشترک لفظی است که در ادبیات عرفانی معنای متفاوتی دارد. یا مانند کلمه مولی در ادبیات تشیع یک مشترک لفظی است که دارای معانی و مصادیق متفاوتی دارد مانند :(خداوند، حضرت علی علیه السلام، فردی که غلامی را مالک است، استاد و…) حال ما بگوییم هر کجا که لفظ مولی آمد بگوییم فقط خداست در این صورت وقتی ما می‌گوییم مولی امیرالمومنین، یعنی امیرالمومنین خدای ماست یا این که بگوییم هرجا لفظ مولی آمد بگوییم خدا نیست بلکه منظور حضرت علی علیه السلام است که باز هم، با تعبیرات غلط مواجه می‌شویم. بلکه باید مشترک لفظی را نسبت به مقتضای حال متکلم و مقتضای حال مخاطبش و مفهوم کلی کلام متوجه شد.

همین عدم توجه به مسئله اشتراک لفظی افرادی که اهل فن و تحقیق نباشند به راحتی فریب می دهد ، زیرا هر کجا که لفظ صوفی ببیند، گمان می‌کنند که منظور همین دراویش هستند. از این نوع کلمات و جملات چند پهلو در سخن بزرگان بسیار است. که بکار گیری این الفاظ مشترک بجای یکدیگر خود یک حربه و وسیله فریب افراد به سوی درویش مسلکی غیر دینی می‌شود.

فقر و درویشی چیست؟ راه‌های فریب و جذب افراد به درویشی؟

از اولین فعالیت‌هایی که بر روی افراد تازه وارد به درویشی انجام می‌دهند، این است که به آن‌ها می‌گویند کتاب شریف مصباح الهدایه حضرت امام خمینی(ره)را مطالعه کنند. این کار را نیز از باب استفاده از کلمات چند جانبه بزرگان، برای اثبات مدعای خویش انجام می‌دهند. حال چه کسی می‌تواند کتاب شریف مصباح الهدایه امام(ره)را مطالعه کند و متوجه شود؟

کسی می‌تواند کتاب مصباح الهدایه امام(ره) را متوجه شود که حداقل اسفار ملاصدرا را مطالعه کرده باشد و آن را فهمیده باشد و نیز چند سالی در باب عرفان نظری را نزد استاد راه پیموده ای شاگردی کرده باشد و بعد از آن هم باید به سبک ادبیات عرفانی امام خمینی (ره) آشنا باشد، بنابراین فردی که می‌خواهد کتاب امام (ره) را متوجه شود باید تماما بر حکمت و عرفان نظری تشیع مسلط باشد تا اندکی از دریای معارف امام خمینی (ره) را بفهمد. که البته فقرا و مشایخ غالبا بر این امور مطّلع نیستند و هرگونه برداشت خود و القاء نادرست مشایخ را نظر آن بزرگان می‌پندارند. مانند این که آیه قرآن را که خداوند می فرماید: «نزدیک نماز نشوید» را برداشت کنند ولی ادامه آیه که می‌گوید: «در حالی که مست هستید» را رها کنند. پشتوانه فقهی و شرعی و مَشی سلوکی این بزرگان را رها کرده و به برداشت غلط خود از کتب ایشان بسنده کنند.



[۱]. سوره مبارکه حدید آیه ۲۷

نظر بدهید!!!

نظر شما برای “تصوف چیست؟ صوفی کیست؟”

قالب وردپرس