» آخرین مطالب :
قال رسول الله (ص) : إنی بعثت لأتمم مکارم الأخلاق:

دشمنی های یهود و خیانت های آنان نسبت به اسلام و پیامبر اکرم(ص) – بخش اول

همانا تاریخ یهود همچون کوزه ای واژگون، تیره رنگ وسیاه است وعلّت آن نیزگناهان بسیارودشمنی آنان با کسانی است که هم دین وهم مسلک آنان نیستند؛اگرچه باید گفت : آنان بیشترین دشمنی ها را در میان خود دارند.

تاریخ سیاه آنان، آکنده از کفر به آیات خداوند عزّوجل، خیانت نسبت به پیامبرانشان و کشتن آنان می باشد. این خیانت با گوساله پرستی آغاز گردید.

در این نوشتار نگاهی اجمالی به تاریخ یهودیّت و دشمنی های آنان با اسلام ومسلمانان خواهیم داشت، تا با شناخت شیوه های نفوذ و توطئه های یهود از اشتباهات گذشته برای آینده عبرت گیریم.

هیچ یک از موّرخان نتوانسته است به طور قاطع زمان و علّت هجرت یهودیان به « مدینه منّوره » را مشخص نماید؛ امّا نظراکثر وعموم آنان این است که هجرت یهودیان از« شام » ودرچند دوره زمانی، به ویژه پس از وقوع حوادث و فجایعی که بر بنی اسرائیل، به سبب آنچه خود مرتکب شدند، روی داد؛ به خصوص بعد ازاولین اسارت آنان به دست بخت النّصرو دومین اسارتشان به دست تیتوس و هجرت های متعدّد وپراکندگی آنان پس از خراب شدن شهر«اورشلیم » یا « قدس » که به دست هادریان(۱۳۲-۱۳۵م) رخ داده است. در دوره های زمانی یاد شده، یهودیان، آواره و درمیان مردم زمین پراکنده شدند.« جزیره العرب » نیزاز بازماندگان نسل بنی اسرائیل برای سکونت بی نصیب نماند.

یهودیان به مدّت هزار و دویست سال، حاکمان بلامنازع « یثرب » بودند و به لحاظ نظامی،سیاسی و اقتصادی برآن حکمرانی می کردند؛ البته در آن زمان، برخی از قبایل عرب نیزهمراه با یهودیان در آن منطقه سکونت داشتند؛ امّا به خاطر ضعف و تفرقه ، توانایی هیچگونه تعرّضی به یهودیان در زمان ورود به یثرب را پیدا نکردند.

پس از ورود اوس وخزرج ازسرزمین « یمن » به یثرب و پس از ویران شدن « سدمآرب »دوران ذلّت یهودیان آغاز شد. امّا هیچ گاه یهودیان از افتادن در ورطه جنگ های داخلی درمیان خود در یثرب مصون نبوده و همواره بین یهودیان بنی قینقاع، بنی قریظه و بنی نضیر اختلاف و تضاد وجود داشت.

با گذشت زمان، قدرت اوس و خزرج افزایش یافت و سیطره تقریباً کاملی بر« یثرب » پیدا کردند و در مقابل ، سیطره یهودیان روبه فرسایش گذاشت. علّت آن وجود تفرقه و اختلاف در میان خود آنان بود واین همان چیزی است که خداوند عزّوجل اهل اسلام را از آن بر حذر داشته است(سوره آل عمران/۱۰۵)

و بدینگونه یهودیان در « جزیره العرب » و به ویژه دریثرب، دچار پراکندگی و تفرقه و تبدیل به احزابی شدند که با قبایل عرب، مانند اوس و خزرج هم پیمان گشتند. بعد از اینکه دچار ضعف، افلاس و حقارت شدند، همواره خواهان فتح و گشایش بوده و از خداوند می خواستند که آنها را همچون سرزمین « عاد » و « ارم » به واسطه ظهور پیامبری مبعوث شده از سوی او بر مشرکان عرب پیروز گرداند.

وضعیّت « یثرب » در آن زمان، در نتیجه پیکارها و جنگ هایی که میان اوس و خزرج رخ داده بود دچار اضطراب و ناآرامی شده وبارسنگین آن شانه های اعراب و هم پیمانان یهودیشان را خسته کرده و از این رو شرایط برای استقبال از دعوت رسول خدا(ص) آماده شده در نتیجه این شهر تشنه پذیرش دین جدید بود.

به همین دلیل، اعراب آنجا بلافاصله بعد از ورود پیامبر (ص) به مدینه،به ایشان ایمان آوردند، امّا یهودیان با وجود آنکه ، طبق فرموده خداوند در آیه ۱۴۶ سوره ی بقره همچون فرزندان خود، پیامبر (ص) را می شناختند به ایشان کفر ورزیدند. با این حال از اولین نگاه و اولین بار که گام های شریفش را بر روی خاک « یثرب » گذاشت و این شهر تبدیل به « مدینه ی نبوی » شد، به دشمنی و مخالفت با او برخاسته و در پی کشتن و ترور وی برآمدند.

در این میان، بسیاری از اعراب منافق و در رأس آنان، رئیس دو قبیله اوس وخزرج از روی تقیّه و حفظ جان و ضربه زدن به اسلام از درون ایمان آوردند. از این رو، آنان در نمازهای جماعت در« مسجد نبوی » حضور پیدا می کردند و به سخنان رسول خدا(ص) گوش فرا می دادند، امّا در باطن کافر بودند. (اوایل سوره بقره تا آیه صدم درباره منافقان و یهودیان نازل شده است)

سیره نویسان نوشته اند: رسول خدا(ص) نوشته ای را میان مهاجران و انصار نگاشت و در آن یهودیان را دعوت به مصالحه نمود و به آنان با رعایت شروطی، اجازه عمل به دیانت خودشان و تصّرف در اعمالشان را اعطا نمود.

تاریخ یهود براین موضوع تأکید دارد که، یهودیان هیچ عهدی را حفظ نمی کنند و به هیچ میثاقی وفادار باقی نمی مانند.بی وفایی،خیانت، کید ومکر،ویژگی های ذاتی این قوم واولیای شیطان وحزب آنان می باشند؛ به گونه ای که به محض ذکر این ویژگی ها،بلافاصله یهودیان به ذهن متبادر میشوند. یهود عهدهای خود را با خالق آسمان ها و زمین و نیز پیامبران او نقض کردند. این عهدشکنی از زمان پیامبرشان شروع و پس از گذراز داوود و سلیمان و عیسی (ع) به آخرین پیامبر حضرت محمد(ص) رسید.

آری ، آنان به پیمانی که پیامبر(ص) با آنان بست، وفادار نمانده ؛ بلکه به سرعت درصدد نقض آن برآمدند و تنها به نقض آن نیز اکتفا نکرده و اقدام به اتّخاذ موضع خصمانه در برابرمسلمانان و رسول خدا (ص) نمودند. از این رو، این معاهده مدّت زیادی پابرجا نماند و پس از انعقاد در سال اوّل هجرت، در مدّت زمانی کمتر از آنچه بتوان تصّور آن را نمود، در سال دوم از سوی یهودیان نقض شد.

اولین گروه پیمان شکن، یهودیان بنی قینقاع بودند که در پی جسارت به زنی از اعراب در بازار نقض عهد کردند و محکوم به تبعید شده و به شام تبعید گردیدند. گروه دوم، یهودیان بنی نضیر بودند که توطئه قتل پیامبر(ص)را چیدند، به امر خداوند ایشان از این توطئه آگاه شده دستور به تبعید و اخراج آنان از مدینه را دادند.پس ازآن یهودیان بنی نضیر به محاصره مسلمانان درآمدند، شرایط رسول خدا(ص) را پذیرفته و تصمیم به خروج از مدینه گرفتند. اخراج بنی نضیر منجر به شکستن هیمنه و شوکت یهودیان و منافقان گردید.

یهودیان بنی نضیر شهر خیبر را که در ۱۶۵کیلومتری مدینه قرار داشت برگزیدند تا به مدینه نزدیک باشند و بتوانند قبیله های عربی و در رأس آنها قریش را برای تهاجم به مدینه و پیکار با رسول خدا(ص) تحریک کنند. این نقشه آنان جامه عمل به خود پوشید،آنان با منافقان قریش و یهودیان بنی قریظه در مدینه هم پیمان شدند و سرانجام منجر به جنگ احزاب شد که در نتیجه با شکست مواجه شدند.

در پی ناآرامی و برانگیختن فتنه ها از سوی یهودیان خیبر، پیامبر(ص) مصّمم شد تا برای همیشه به حالت نافرمانی و شورش ضدّ مسلمانان ، از سوی رهبران جدید یهودی، پایان دهد. درسال هفتم هجرت پیامبر(ص) ، عزم پیکار نمودند و دراین جنگ دژ خیبر سقوط کرد و در اختیار مسلمانان قرار گرفت. در پی آن یهودیان ساکن « فدک » بی درنگ برای تقدیم اموال خود در ازای صلح و حفظ خون خود به سوی رسول خدا(ص)شتافتند ،حضرت نیز موافقت فرموده آنا ن را از آنجا اخراج نکردند و یهودیان همچنان باقی ماندند و تا عصر فتوحات در دوران عمربن خطّاب برای مسلمانان کار می کردند تا اینکه توسط عمربن خطّاب از کلّ « جزیره العرب » اخراج شدند.

یهودیان هرگز معاهده یا مصالحه ای را با مسلمانان مراعات نکرده و همواره برهمان اخلاق ناپاک ذاتی خود باقی مانده و از زمان گام نهادن رسول خدا(ص) بر خاک مدینه گاه و بیگاه عداوت های زهرآگین خود را در میان مدینه پراکنده می کردند و رسول خدا(ص) متحمّل شدیدترین رنج ها وسختی ها از ناحیه آنان شد؛ امّا نسبت به آنان بردبار بود و بر آزارها ومکرها و نیرنگ های آنان صبر می کرد وهمواره به معاهده ای که با آنان بسته بود تا آخرین حدّ و حرف به حرف و صادقانه پای بند بود؛ امّا یهودیان، بدون استثنا هیچ فرصتی را برای وارد آوردن ضربات مرگبار بر مسلمانان از دست نمی دادند و مانند این بود که هیچ معاهده یا پیمانی میان آنها و مسلمانان وجود نداشته است.

از زمان غزوه خیبر تا سقوط خلافت عثمانی، یهودیان هرگز از فتنه انگیزی و ایجاد ناآرامی و درگیری و مناقشه میان مسلمانان، دست برنداشته اند.

هنگامی که یهودیان دیدند توان رویارویی نظامی و تضعیف اسلام از طریق جنگ ها و نبردها را ندارند، تاکتیک خود را از برخورد مستقیم به رویارویی غیرمستقیم با اسلام تغییر دادند.این مهم توسط یهودیان مخفی که با پنهان کردن یهودیّت و کفر خود، تظاهر به اسلام می کردند، امکان پذیر شد.آنها از این طریق، اقدام به فتنه انگیزی و جنگ افروزی میان مسلمانان وایجاد اختلاف و تحریف واژه ها از جایگاه آن نمودند.

وچه بسیار یهودیانی که به همین شیوه به لباس مسیحیّت در آمدند وبه ریاست کلیسا رسیدند و آن را از درون به فساد کشاندند و چه بسیار یهودیانی که به فلسفه گراییدند تا نظریّات و افکاری را ایجاد نمایند که در تضّاد با همه هنجارها، سنت ها، اخلاق و ادیان باشد.

 

پایان بخش اول

نظر بدهید!!!

نظر شما برای “دشمنی های یهود و خیانت های آنان نسبت به اسلام و پیامبر اکرم(ص) – بخش اول”

قالب وردپرس