» آخرین مطالب :
قال رسول الله (ص) : إنی بعثت لأتمم مکارم الأخلاق:

مسیحیت یهودی و عقیده ی هزاره ی خوشبختی ۱

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

مسیحیت یهودی و عقیده ی هزاره ی خوشبختی در میان انجیلی ها (بیان علت رابطه ی بین یهود و بنیاد گرایان)

قسمت اول:
بنیاد گرایی انجیلی و اصول و اعتقادات آن ریشه هایی عمیق از انگلستان تا امریکا دارد و بیانگر رابطه ی گرم و صمیمانه ی بنیاد گرایان انجیلی با یهودیان است . در این میان صهیونیست های مسیحی یک طرف و صهیونیست های یهودی طرف دیگر این جریان قرار دارند و اصطلاح صهیونیسم مسیحی که برای بسیاری از تحصیل کرده گان و آکادمیک های جدید روشن است ، اما واقعیت دردناکی که وجود دارد که انگلستان در قرن ۱۶ و ۱۷ شاهد نشو و نمو آن بوده است به این ترتیب می توان گفت، با این که پیش از صهیونیسم یهودی پا به عرصه ی وجود گذاشت، همیشه در مقابل آن سر تسلیم فرود آورده است. در این میان جنبش اصلاح مذهبی پروتستان تاثیر بسزایی بر جنبش بنیاد گرایی گذاشت. چون روحانیون کلیسای اصلاح طلب، خواهان بازگشت به عهد قدیم و تفسیر ظاهری آن شده بودند و در پی آن کتاب مقدس در دسترس عامه ی مردم قرار گرفته بود، در حالیکه پیش از آن خواندن و تفسیر آن فقط مختص مردان کلیسا بود، به همین منظور بسیاری از این افراد به مطالعه و تفسیر کتاب مقدس یر وفق دیدگاه های خویش روی آوردند و در این تفسیرات علاوه بر اینکه هر دو عهد کتاب را مد نظر قرار می دادند، روی به تفسیرات سمبلیک و مبهم نیز آوردند . این باعث شد ، اعتقادات بنیاد گرایی ، اعتقاداتی جدید در تاریخ کلیسای غرب تلقی گردد و یهود در آن از دشمنان خداوند و مسیح و نفرین شدگان به ملت مبارک و برگزیده ی خداوند مبدل شوند گذشته فراموش و مملکت اسرائیل در تورات به دولت اسرائیل در فلسطین تبدیل شود . همانگونه که در تاریخ جایگزین آینده شد و پیشگویی های کتاب ها به واقعیت های سیاسی و رویاها به حقایق و تئوری ها تبدیل شدند و سود و منفعت دنیا مقدس و امری مذهبی و لاهوتی شد .
بر اساس آنچه « ریجنا شریف » در کتاب « تاثیر ارزش های صهیونیسم غیر یهودی بر اندیشه ی غرب » می گوید: « اروپای پیش از اصلاح مذهبی، یهود را ملت برگزیده ی خداوند به شمار نمی آورد که خداوند برای ایشان مقدر نموده باشد به سرزمین مقدس بازگردند و اگر یهود برای امری برگزیده می شد، ان امر لعن و نفرین بود و یهود کافر و مرتد و قاتل مسیح، به شمار آورده می شدند و هیچ علاقه ای به بازگرداندن شکوه گذشته ی نژاد عبری وجود نداشت، همانگونه که هیچ امیدی به احیای دوباره ی روحی یا قومی یهود یا کوچکترین نظری در تملک فلسطین توسط ایشان وجود نداشت. در قرون وسطی اصلا صهیونیسم غیر یهودی در اروپا موجودیتی نداشت و اسرائیل صرفآ نام یکی از ادیان زمین بود و هیچ اندیشه ای وجود نداشت که برای اسرائیل خصوصیات و صفات قومی در نظر گیرد».( صهیونیسم غیر یهودی / ریجیناشریف / مجله ی المعرفه/ شماره ی ۹۶/ کویت ۱۴۰۶)
آثار بجای مانده از این افکار و اندیشه ها که در اروپا منتشر شده بود، بسیار وحشتناک و مخوف بودند، دعوت ها و خواسته هایی جهت آغاز جنگ صلیبی جدید برای آزاد ساختن فلسطین سر برآورد، از جمله در دانمارک « هالگر پولی» پادشاهان را تحریک می کرد که برای آزاد ساختن فلسطین و قدس از دست کافران ( مسلمانان) و اسکان یهود، در آن حمله ی صلیبی جدیدی تدارک ببینند.
در سال ۱۶۴۹میلادی، عریضه ی زیر از سوی « جوانا و کارتریت » دو بنیان گرای انجیلی به دولت انگلیس فرستاده شد: « باشد که ملت انگلستان و ساکنان سرزمین های اطراف آن ، اولین کسانی باشند که پسران و دختران اسرائیل را بر کشتی های خویش حمل نمایند و سرزمینی که به اجدادشان، ابراهیم و اسحاق و یعقوب وعده داده شده بود و میراث ابدی ایشان می باشد، بازگردانده شوند.».
به این ترتیب دومین طرح و برنامه ی بنیاد گرایی پروتستانی از آغاز، تلاش جهت مهاجرت دادن یهود به فلسطین شد تا مطابق پیشگویی های وارده در تورات دولتی در آنجا برایشان بر پا گردد. در این مورد « شافتبری » مبلغ بنیاد گرای بریتانیایی می گوید: « شام را با پالمرسن وزیر خارجه ی انگلستان صرف کردم، و وقتی با او تنها شدیم برنامه ها و طرح های خویش جهت اسکان یهود در فلسطین سخن گفتم . به نظر می رسید ، به مذاق او خوش آمده بود سوالاتی چند دراین زمینه از من کرد و وعده داد در این باره تامل کند.» .
« عنایت و توجه الهی چقدر زیبا و دل انگیز است! بویژه آنکه با ادوات بشری نیز همراه گردید اینطوری که پیداست، خداوند پالمرسن را برگزیده بود تا وسیله ی خیر برای ملت قدیمی اش گردد و وفاداری خویش را به میراث خود ابزار و به حقوق آنها اعتراف کند بنظر می رسد که بیش از اینها سعی و تلاش کند. در این راه اگر چه انگیزه ی مذهبی شرافتمندانه است، اما چندان قدرتمند نیست. من مجبورم از ابعاد سیاسی مادی و تجاری بازرگانی (استعماری ) به بحث و گفتگو بنشینیم، چون او بسان آقایش بر قدس نمی گرید و نمی خواهد این شهر به شکوه و جلال گذشته اش بازگردد» (صهیونیسم غیر یهودی ص۱۱۶ )
از این جا بود که همکاری میان بنیاد گرایان و سیاستمداران آغاز شد و اهداف و منابع آنها با یکدیگر تلافی نمود و به این طریق آنها خواستند ، هریک به اهداف خویش برسند . همسر پالمدسن در این باره به یکی از دوستان خود می گوید:
« عوامل تندروی مذهبی در کنار ما ایستاده اند و شما می دانید که قدرت پیروان آنها در این کشور چقدر است . آنها مصمم هستند، قدس و سرتاسر فلسطین را برای یهود باقی بماند و یهود(یان) به آنجا بازگردند. تمام تلاش آنها برای بازگرداندن یهود متمرکز شده است» (صهیونیسم غیر یهودی ص ۱۱۸)

ادامه دارد …

نظر بدهید!!!

نظر شما برای “مسیحیت یهودی و عقیده ی هزاره ی خوشبختی ۱”

قالب وردپرس