» آخرین مطالب :
قال رسول الله (ص) : إنی بعثت لأتمم مکارم الأخلاق:

دشمن ابله

بسم الله الرّحمن الرّحیم

نوشتن در مورد خاتم انبیاء و المرسلین حضرت محمد مصطفی (ص) که ما در این ایام روزهای هجر از آن پیامبر رحمت را سپری میکنیم با اهل آسمان و زمین، بر و بحر هم نوایی میکنیم بسیار سخت است اما باید توجه داشت که چرا محمد (ص) اینـــطور احترام یافت که خداوند مومنین را امر به آن کرد که او را رسول الله بخوانند و نام حضرتش را بر زبان جاری نکنند این تکریم برای چیست؟ آیا غیر از آن است که پیامبر اعظم امین مردم و فراتر از آن امین وحی الهی بود؟ آیا غیر از این بود که او در انجام وظیفه ی خود مبنی بر راهنمایی امت خود و تمامی ابناء بشر کوتاهی نکرده بلکه از حد فراتر رفته که خداوند در آیه ای از کلام الله مجید از او می خواهد که فقط هشدار دهنده و بشارت دهنده باشد و گوشزد میکند که هدایت و ضلالت به دست اوست و هرچه ذات اقدسش اقتضا نماید خواهد شد. پس محمد (ص) برای دینش و برای تبلیغ آن جهاد نمود و خداوند عزت به او عطا نمود و دشمنانش را ابتر گذاشت ولی ما در این مقاله سر آن نداریم که در مورد وجود آن نازنین بنویسیم بلکه می خواهیم شبهاتی هر چند کوچک را بیان نموده و آنان را پاسخگو باشیم و آن مسئله ای جز مقوله ی داشتن یا نداشتن سواد برای رسول خدا (ص) نیست.

امروز معاندین در نبود بزرگانی همچون شهید مطهری (ره) و شهید بهشتی (ره) و… دوباره عرصه را خالی یافته اند که ترک تازی نموده و شروع به شبه پراکنی نمایند شبهاتی که در گذشته بسیاری از علماء برای رد آنها کتابها نوشته اند مانند مسئله حجاب که دوباره در دانشگاهها مطرح شده است در صورتی که همین آقای مطهری رساله ی مجزایی برای برطرف کردن این شبه نوشته اند و در کتاب نظام حقوق زن در اسلام هم به آن پرداخته اند ولی دوباره این افراد بی فکر شروع به شبه پراکنی در مورد این مسئله نموده اند و بی فکرتر از خودانی را در اطراف و اکناف شان جمع کرده اند.
اما شبه ای که ما میخواهیم آنرا مورد بازبینی قرار دهیم همانطور که در بالا ذکر شد مسئله داشتن و یا نداشتن سواد خواندن و نوشتن پیامبر خاتم (ص) است که خود نشانی است از شکست منطقی در مقابل اسلام زیرا اینگونه شبهات آن قدر حقیر هستند که هر عقل سلیمی بدون داشتن تحصیلات ویژه می تواند پاسگوی آنها باشد اما طرح شبه به صورت زیر است :
« پیامبر مسلمین قصایدی را از حفظ داشته است و می توانسته تجارت کند و مسئول تجارت خدیجه بوده است »
حفظ بودن قصاید می تواند از روی استماع باشد و نمیشود گفت چون قصیده از حفظ داشته پس آنها را از رو خوانده و حفظ کرده است؛ این گفته که پیامبر حافظه ای قوی داشته اتفاقآَ با گفته های مسلمانان هم همخوانی دارد زیرا پیامبر آیات قرآن را از حفظ می کرد و بعد برای کاتبان می خواند و آنها می نوشتند. اما در مرحله ی بعد افراد بی سواد بسیاری وجود دارند که می توانند حساب و کتاب بکنند و لازم نیست هرکس ریاضیات بسیار ابتدایی را می دانسته حتمآ شاعر و آگاه به فن بیان باشد آن هم در سطح قرآن اگر ما این مصحف شریف را برفرض محال گفته های انسان بینگارییم باید سوادی مطابق با فوق دکترای امروزی داشته باشیم و باز هم بسیار بعید بنظر میرسد زیرا باسوادان دیگر که آمدند نتوانستند یک چنین کاری را انجام دهند و هنوز حریف طلبی قرآن پاسخ داده نشده است البته عده ای از افراد ابله شروع به همانند سازی از قران کرده اند که این نوشته ها هیچ مناسبتی با یکدیگر ندارند و سخن مسجع را همانند قرآن کرده اند اگر هر سخن مسجعی همانند قرآن باشد سخنی به زیبایی کلام سعدی نیست که حق این مطلب را بجا آورد. خوب است یادی از استاد الهی قمشه ای بکنیم که فرمودند:
« اذاوقعت الواقعه را انسان نمی تواند بگوید».
دیگر اینکه مکه یک شهر تجاری بوده اگر هر کس که حساب بداند باسواد است آنهم باسوادی که عرب مورد نظر دارد پس باید عده ی کثیری از مردم مکه باسواد بوده باشند زیرا تاجر بودند و حساب میدانستند به هر تقدیر دشمن در بلاهت هیچ کم نمیگذارد و سخن گزافه بسیار میگوید و لی چرا و چگونه میشود که به خود این جرعت را میدهد؟ یکی از دلایل این است که عده ای انسان نا آگاه دین را بسیار سطحی در نظر عام و خاص جلوه میدهد بی لطف نیست که مسائلی را برای روشن شدن موضوع بیان کنیم در جلسه ای حضور داشتیم که فردی شروع به نقل حدیثی نمود و میگفت حدیث قدسی هم هست شرح آن به طور خلاصه اینطور است : حضرت ابراهیم انواری را مشاهده کرد عرض کرد خداوندا این انوار چیست خداوند فرمود اینها ۱۴ معصوم هستند نظر حضرت ابراهیم به سوی آخرین آنها جلب شد عرض کرد این کدامشان است ندا شنید که این آخرین آنها است و بعد متوجه شد نورهای تندی از کنار آن نور تابش میکند عرض کرد این انوار مربوط به چه اشخاصی است صدا شنید این انوار مربوط به شیعیان علی (ع) است و از خدا خواست تا او را از شیعیان علی (ع) قرار دهد و بعد خداوند نشانه های شیعیان را به صورت زیر بیان کرد انگشتر در انگشت دست راست خود بگذارنند و سر به مهر بگذارند و در روز ۵۱ رکعت نماز بگذارند ، بسم الله الرحمن الرحیم را بلند بگویند و…» آیا شیعه ای که رسول الله فرمود علی و شیعیانش رستگارند اینطور شیعه ای است ؟ آیا خداوند که صفا ت مومنین را با نماز و زکات ایثار و شهادت بیان میکند برای شیعه بودند اینچنن صفاتی را بیان میدارد ؟ امکان ندارد که چنین باشد. امام صادق (ع) میفرماید : « هرآنچه از قول ما برای شما گفتند با کتاب خدا با سنت رسول الله (ص) و با عقل خود مطابقت دهید اگر مطابق نبود از ما نیست» در اینجا لازم است حدیثی را از قول امام صادق (ع) نقل نماینم که معلوم شود شیعه به چه مسائلی اهمیت میدهد امام فرمود زیاد به نماز ها و سجود طولانی اشخاص و روزه های مستحب آنها توجه نکنید زیرا ممکن است این اعمال را از روی عادت انجام دهد باید به امانت داری و وفای به عهد فرد توجه کنید.
اما از مسائل مهم در مورد روایت احادیث بی پایه مسئله ی جرح راوی است که شیخ شهید آیت الله مطهری (رض) آنرا در کتاب حماسه ی حسینی بیان می دارند و شرح آن به صورت زیر است که عینآ از این کتاب نقل می شود:
« میدانید غیبت حرام ، چه غیبت زنده باشد و چه غیبت مرده . ولی غیبت یک مواردی دارد که استثنا شده است (موارد استثنایی) یکی از موارد استثنایی غیبت که همه ی علمای بزرگ مرتکب این غیبت شده اند و حتی این غیبت را لازم میدانند بلکه احیانآ واجب می دانند و غیبت واجب است که آنرا «جرح راوی » مینامند. کسی حدیث روایت میکند، از پیغمبر حدیثی روایت میکند ،از امام حدیث روایت می کند ، آیا شما فورآ باید قبول کنید ؟ نه باید تحقیق کنید که این چگونه آدمی است ؟ راستگوست یا دروغگو ؟ اگر در زندگی او نقطه ضعفی، عیبی، نقصی، دروغی، فسقی _ را کشف کردید اینجا شما نه تنها جایز است ، بلکه لازم است در متن کتابها این آدم را رسوا کنید بگوید فلان کس، مثلا اسحق بن احمری نهاوندی ، که فلان روایت را مثلا روایت شهر بانو را ولو در کافی نقل کرده است ، یک آدم جعال و وضاع و دروغگو یی بوده است. او را در مقابل تاریخ باید رسوا کنید این کار نامش «جرح» است با اینکه غیبت و بد گویی است و غیبت نه از مرده جایز است و نه از زنده، ولی در اینجا که پای قلب تحریف و قلب حقایق است باید شما دروغگو را رسوا کنید »
پس ما شرعآ هم مجاز به رسوا کردن دروغگویانی که قلب حقیقت می کنند هستیم و نباید بگذاریم دین ما را ضعیف جلوه دهند و خود باید بر روی اصول عقلانی آن تکیه کنیم در حالی که خود سازی را فراموش نکرده ایم که امام صادق (ع) فرمود: « دو قوم کمر مرا شکستن عالم بد عمل و جاهل مقدس مأب »

والسلام

نظر بدهید!!!

نظر شما برای “دشمن ابله”

قالب وردپرس